طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۲ مطلب در ۱۵ فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

آیفون بدست های گرسنه!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

میگن مختافان توافق یا همان بیانیه لوزان افراد شکم سیر هستن، بعد از ونک به بالا ریختن تو خیابون از خوشحالی توافق لوزان دارند میزنن و میکوبن و با آیفونهای سه چهار میلیونی فیلم میگیرند! بمیرم برای شکم های گرسنه تان!

  • م.ر سیخونکچی

چرخ زندگی مردم و سانتریفیوژها و سبیل بابات با هم می‌چرخند!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۰۹ ب.ظ | ۰ نظر

یا برنامه‌ای برای اینکه چرخ سانتریفیوژها همچنان بچرخد


همانطور که مستحضر هستید بیانیه لوزان و قبل از آن توافق ژنو و خیلی قبلتر از آن بیانیه سعد آباد و خیلی خیلی قبل‌تر از آن قراداد ترکمنچای هیچ چیزی از ارزشهای ما کم نکرده است. حتی در همین بیانیه آخری هیچکدام از تاسیسات هسته‌ای ما برچیده نشده یا هیچکدام از فعالیتهای ما تعلیق نشده است، فقط قرار شده در یک تغییر کوچک فردو بجای اینکه اورانیوم غنی کند، اوقات فراغت دانشمندان هسته‌ای را غنی کند و به آنها یاد بدهد چطور می‌توان اورانیوم را غنی کرد ولی آنها نمی‌توانند! در همین راستا و برای اینکه هیچدام از دیگر تاسیسات هسته‌ای ما هم تعطیل نشوند و فوق فوقش تغییر کاربری بدهند، اینها پیشنهاد می‌شود:

 

موزه هسته‌ای

طرف کافی‌ست در کودکی سه بار پشت سر هم روپایی زده باشد تا بعد از مرگش خانه‌اش را موزه کنند و کِش زیرشلواری‌اش را بعنوان میراث جهانی در یونسکو ثبت کنند! خداوکیلی سانتریفیوژها هرچقدر هم که چیزهای بیخودی باشند و بود و نبودشان در آینده ملت ایران تاثیری نداشته باشد(!) از کش تنبان که کمتر نیستند! یکی از راهکارها برای استفاده از تاسیسات هسته‌ای فردو و اراک و... بعد از توافق نهایی، تبدیل آنها به موزه است.

 

 هتل هسته‌ای

حتما شما هم دیده‌اید که برمی‌دارند آثار باستانی را با دو تکه تخت و چهارتا صندلی و البته یه اینترنت 2 مگ، تجهیز می‌کنند و بعد بعنوان هتل، خلق الله را می‌چپانند آن تو! با این ابتکار هم آن آثار از پوسیدگی نجات پیدا می‌کنند و هم دستشان در جیب خودشان می‌رود و خرج تعمیر و نگهداری خودشان را در می‌آورند. حالا مگر رآکتور و سانتریفیوژهای ما چه چیزی از خانه فلان الدوله و باغ بیسار السلطنه کم دارند که نتوانند خرج خودشان را در بیاورند و هی چشمشان به دو زار ده شاهی مرحمتی 5+1 نباشد!

اگر این تاسیسات را تبدیل به هتل کنیم کلی طرفدار پیدا می‌کند. خداوکیلی کسی پیدا می‌شود که دوست نداشته باشد یک شب درون رآکتور بخوابد یا اینکه تا صبح یک سانتریفیوژ را بغل کند؟ آنهم سانتریفیوژی که یک زمانی برای خودش کمر روانی داشته و چند هزار دور در دقیقه می‌چرخیده!

 

متری چند؟

آخرین راه هم این است که کلید این تاسیسات را بدهیم دست بساز بفروش‌های محترم. آنها خودشان بهتر از همه می‌دانند چطور ظرف چهار ماه کل این تاسیسات را بکوبند و بجایش آپارتمان بکارند. هیچ کاری از دستمان بر نیاید، این که بر می‌آید. سانتریفیوژها را هم میگذاریم در انبار و به یک نفر می‌گوییم هفته‌ای یکبار برود بچرخاندشان که خدایی نکرده یک وقت از چرخش نیفتند؛ آخر می‌دانید که، بعضی‌ها کلا خیلی روی چرخیدن سانتریفیوژها و زندگی مردم و حتی سیبیل بابات حساسند!

 

  • م.ر سیخونکچی