طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۲۸ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

نامه‌ای به روح توافقنامه ژنو!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۵۵ ب.ظ | ۲ نظر

جناب روح توافقنامه ژنو

سلام علیکم!

آنچه مشاهده می‌کنید نامه جمعی از مردم ایران است که خطاب به شما نوشته شده است. پیش از آنکه سخن اصلی را آغاز کنیم از شما خواهشمندیم که سلام گرم ما را به دایی جانتان جناب روح توافقنامه‌ ترکمانچای برسانید. راستی پدربزرگ چطور هستند؟ روح توافقنامه ورسای حالش خوب است؟ از عمه خانم، جناب روح توافقنامه گلستان چه خبر؟ راستی شنیده بودیم هشت سالی حال پدرتان، آقای روح توافقنامه سعدآباد خوب نبود؛ کسالت رفع شده است؟ خب الحمد لله!

به هر حال خدمت جمیع خانواده محترم سلام برساند و اکیداً متذکر شوید که مردم ایران سالهاست بی‌صبرانه منتظر هستند تا دیدار حضوری حاصل شود و شخصاً مراتب ارادت خود را خدمت این ارواح ابراز کنند!

اما بعد.

شنیدن خبر تجاوز به روح توافقنامه ژنو موجب شد تا ما دست به قلم شده و جویای احوال خودتان هم بشویم. حتالتان چطور است؟ بهتر هستید؟ کسالت رفع شده است؟ البته ما دقیقاً نمی‌دانیم شدت تجاوز چقدر بوده است. اخبار و گزارشها به شدت متفاوت و حتی متناقض است. حتی زبانم لال، برخی از دیپ‍لماتها که کارکشتگی از کت و شلوارشان چکه می‌کند، جوری در این چند روز جلوه داده‌اند که انگار روم به دیوار، شما به آمریکایی‌ها تجاوز کرده‌اید نه آمریکایی‌ها به شما!

البته ما هم به شما توصیه می‌کنیم خیلی پی قضیه را نگیرید. تجاوز است دیگر؛ اتفاقی که نیفتاده! شما هم کوتاه بیایید وگرنه خدای نکرده این آمریکایی‌ها یک بمب می‌اندازند سرمان و همه تجهیزات نظامی ما را یکجا می‌فرستند هوا و حالا بعد از شما می‌رسند سروقت ما!

به هر حال امیدواریم حال شما بهتر شده باشد و بتوانید خود را به دور بعدی مذاکرات برسانید. شاید گله کنید که چرا تا حالا سراغتان نیامدیم و آن روزها که سُر و مُر و گنده حاضر بودید حالی از شما جویا نشدیم. حق دارید که ناراحت باشید اما باور کنید تقصیر ما نبود.

یعنی شاید باورش سخت باشد ولی ما تا همین چند روز پیش که فهمیدیم مورد تعرض قرار گرفته‌اید حتی از وجود شما هم مطلع نبودیم. یعنی توافقنامه ژنو بقدری پیچ و خم داشت که ما خودش را هم درست و حسابی نتوانستیم هضم کنیم چه برسد به روحش!

حتی همین قضیه بلایی که سر شما آمده است را هم دیر فهمیدیم. البته ما معمولاً صفحه حوادث روزنامه‌ها را زیاد می‌خوانیم(البته فقط برای عبرت گرفتن!)  اما در هیچکدام از جسارت به شما سخن نگفته بودند. اما ناغافل خبر را در صفحات سیاسی خواندیم. واقعاً نمی‌دانیم باید به این نشریات زرد سیاسی چه گفت که با آبروی یک خانواده بازی کرده و اینچنین مسائلی را هم سیاسی می‌کنند. یکی نیست بگوید آخر خودتان خوشتان می‌آید که اگر به روح توافقنامه‌تان تجاوز شد هی سر دست بگیرند و داد بزنند؟ حالا اتفاقی است که افتاده دیگر، چرا انقدر بزرگش می‌کنید؟ هیچ فکر نمی‌کنید که حالا حالاها قرار است از این دست توافقات انجام شود و خوب نیست این رسوایی انقدر جار زده شود و امنیت توافقنامه‌های اتی پیش پیش زیر سوال برود؟!

البته این را هم بگوییم. ما از همان موقع که آن جان کری بی‌حیا آن رفتارها را در ژنو انجام داد شستمان خبردار شد که مردک هیز فکرهایی در سر دارد اما خب گفتیم انشاالله گربه است و شاید اینبار بشود به آمریکایی‌ها اعتماد کرد. دیگر چه می‌دانستیم که این بلاها را سر شما خواهند آورد. صد بار به دوستان گفتیم نگذارید این روح توافقنامه ژنو تک و تنها راه بیفتد در خیابان. همراهش باشید، مراقبت کنید که خدای نکرده دست نااهلان به آن نرسد. اما متاسفانه شد آنچه نباید می‌شد و این بلا سر شما آمد.

این را هم بگوییم که بی‌انصافی نکرده باشیم.  البته دوستان خیلی هم بی‌خیال نبودند. ما همه‌اش مواظب کنگره بودیم که یک وقت به شما بد نگاه نکند اما ناغافل دیدم ای داد بی‌داد! همان دولت بی‌پدر و مادر...

یعنی بدبختی یک بلایی هم سرتان آورده‌اند که آدم رویش نمی‌شود لااقل در مجامع بین المللی دادخواهی کند. برویم بگوییم چه؟ هرچه بگوییم خب تف سر بالاست دیگر! بگوییم دستی دستی روح توافقنامه‌مان را دادیم بهش تجاوز کنند؟ قباحت دارد خدا وکیلی!

حالا باز جای شکرش باقی‌ست به خود توافقنامه تجاوز نکرده‌اند. بهتان بر نخورد اما باز روح یک حالت الاستیکی دارد که سریع شکل اولیه‌اش را پیدا می‌کند اما امان از روزی که به خود توافقنامه نگاه چپ بکنند! دیگر خون دیپلمات‌هایمان به جوش می‌آید و هیچ بعید نیست در مذاکرات به نشانه اعتراض آتی چایشان را بدون قند بخورند! خدا آن روز را نیاورد!

به هر حال زیاد مزاحم نمی‌شویم. بالاخره شما هم حالتان خوب نیست. بهتر است چند روزی استراحت کنید و حسابی به خودتان برسید که مذاکرات در پیش داریم! سلام به عمه و دایی گرام برسانید!

  • م.ر سیخونکچی

انقدر دلم سوخت!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۵ ب.ظ | ۱ نظر

خداوکیلی بیست روز خیلی کم بود. باز شاید اگر دو سه ماه گذشته بود انقدر درد نداشت. آدم حقوقدان باشد، سرهنگ نباشد، دیپلمات کارکشته باشد، کلید هم داشته باشد... آنوقت آمریکایی‌ها سر بیست روز بگذارند تو کاسه توافقنامه‌اش! خب خداوکیلی دل آدم میسوزد دیگر. هعی...

  • م.ر سیخونکچی

لبخند صهیونیستی!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

ماهواره سعودی!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۲ ق.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

آخه چقدر آهن قراضه می‌خرید؟!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۳ ب.ظ | ۰ نظر

هر روز صبح تعدادی خریدار آهن قراضه می‌آیند در کوچه ما و با فریاد رسا شغل خود را به گوش همه می‌رسانند. یعنی من محاسبه که کردم دیدم اگر اهالی کوچه ما تا تیرآهنهای منازلشان را هم فروخته بودند الان دیگر نباید آهنی در کوچه ما باقی مانده بود چه برسد به کابینت و خاک انداز و یخچال قراضه! واقعاْ نمیدونم این برادران در کوچه ما چه دیده اند که روزی چند نفر میآیند آنجا؟ چه سودی دارد خدا عالم است!

  • م.ر سیخونکچی

روده راست اوباما!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

تفکیک جنسیتی، مصائب روسای دانشگاه ها، دانشجویان و مادران

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

آقا محمد حسینی طنزی برای بنده فرستادند تا در ستون طنز دیگران کار شود. ایده بدی هم نیست. سایر دوستان هم اگر مطلبی داشتند که به درد هر کدام از ستونها میخورد بفرستند، استفاده میکنیم. حتی اگر طنز خوبی باشد در ستون اصلی هم کار میکنیم. به هر حال به قول شاعر، از این طرف که منم راه کاروان باز است...


چندی پیش در پی عزل و نصب های معیشت گشای دولت تدبیر و امید، رئیس دانشگاه خواجه نصیر برکنار شد و در نهایت معمای عزل جنجالی رئیس دانشگاه علامه نیز حل گشت! تفکیک جنسیتی. اقدام جنجال برانگیزی که در هر دو دانشگاه تمام و کمال انجام شد و از دانشجویان گرفته تا روسا از برکات آن بهره مند شدند. از این رو شصت روسای دانشگاه های دیگر خبردار شده که اگر همچنان می خواهند در این کش و قوس های سیاسی، بر صندلی ریاست تکیه زنند، باید بی معطلی خط سیاسی جدید را دریابند.
در این بین، رئیس دانشگاه صنعتی شریف که به دلیل اقدامات ماجراجویانه ای نظیر نقش آفرینی در فیلم تبلیغاتی نامزد جناح مقابل، عرصه را بر خود تنگتر از دیگر روسا می بیند، با عدول از مواضع گذشته خود و همسو با تفکر جدید پیشدستی کرده و از طرح های ازدواج دانشجویی سخن می گوید. اما از طرفی رئیس سابق دانشگاه علامه در پاسخ به این ابهام که بالاخره آشنایی و شناخت قبل از ازدواج بین دو نفر غیر همجنس در محیط تفکیک جنسیتی شده چگونه رقم خواهد خورد، تلویحا گفته اند که «وظیفه خطیر جفت یابی برای پسر بر عهده مادر است».
واویلا دیگر همین مانده است که دانشجو با آن ریش و پشم، مثل دبستانی ها دست مادر خود را گرفته و او را سر کلاس دانشگاه ببرد تا یکی مضحک‌تر از خودش را برایش انتخاب کند! مادر بیچاره چه گناهی دارد که باید تغذیه زنگ تفریح دانشجو را آماده کند، دکمه لباس و بند کفشش را ببندد، با هزار قربون صدقه تا سر کلاس دانشگاه بدرقه اش کند، تازه برایش زن هم پیدا کند! ای بابا این دانشجو که اصلا هنوز دهانش بوی شیر می دهد! زن گرفتن دیگر چه صیغه ای است! مراسم ازدواج دانشجویی دیگر چیست! به جای این طرح های قبیح فکری برای تغذیه شیر دانشجویان بکنید که در سن رشد دچار کمبود ویتامین های اساسی نشوند.
  • م.ر سیخونکچی

از طلب 88 گذشتیم!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

دوست داشتی کی رو بسوزونی؟!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

آقای صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران گفته اند که می‌توانستیم توافقنامه ژنو را محکم تر ببندیم. به نظر شما ایشون با این جمله شون دقیقا می خواستند دل چه کسی رو بسوزونن!؟!؟!

  • م.ر سیخونکچی

مجری‌های باحال در گزارش عملکرد دولت قبل!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۲ ب.ظ | ۲ نظر

ابوالفضل اقبالی: اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به هر دلیل موفق به مشاهده نمایش گزارش صدروزه دولت به مردم نشده اند توصیه می کنیم متن خلاصه این نمایش را در ادامه بخوانید.

نشست با حضور رییس جمهور و سه عدد کارچا... ببخشید! مجری آغاز گردید.

مجری1 : سلام دکتر! خوبی؟ تبریک میگم! صدروز شدا؟! خیلی جالب بود! نظر شما چیه؟

رئیس جمهور به عنوان مقدمه؛ عرض سلام و ارادتی به اباعبدالله و یاران بزرگوارش می کند و در این هنگام اشک در چشمان سه مجری حلقه می زند...

(برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید)

  • م.ر سیخونکچی