طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۲۸ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

حریف خیالی!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

متن توافقنامه ایران و آمریکا، این‌بار در والیبال!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۵۷ ب.ظ | ۴ نظر

برگزاری موفق اجلاس ژنو سه و توافق کولاک ایران و چند بعلاوه چند، که موجب شد به همه دور هم خوش بگذرد و توافق برد-برد بدجور تحقق پیدا کند، اخباری مبنی بر ادامه این روند در سایر حوزه‌ها هم شنیده می‌شود. کشور دوست و برادر آمریکا (استکبار جهانی سابق) اعلام کرده است که در نظر دارد با عنایت به توافق صورت گرفته در ژنو، یکسری توافق‌های دیگر هم با ایران داشته باشد چون توافق قبلی خیلی حال داده است.

وزارت خارجه ایالات متحده به نمایندگی از ملت همیشه در صحنه آمریکا (یانکی‌های سابق) پیشنهاد برگزاری یکسری مذاکره فی‏مابین پیرامون مسابقات والیبال را مطرح کرده است. این وزارت خارجه گفته که با توجه به شکست مفتضحانه تیم ملی والیبال آمریکا در برابر ایران موجی از خشم و ناراحتی مردم آمریکا را در برگرفته و آنها از دولتمردان خود خواسته‌اند تا با ایران به توافقی در این زمینه دست یابد. مردم آمریکا اعتقاد دارند که این باخت خاطره دوتای 98 را زنده کرد!

در همین راستا قرار است بسته پیشنهادی زیر از سوی آمریکا به ایران تحویل داده شود و ایران هم فرصت دارد در مدت زمانی اندک نظر مثبت خود را اعلام کند. متن بسته پیشنهادی مذکور بدین شرح است:

 تعهدات آمریکا

کشور ابرقدرت بزرگ آمریکای کبیر بر اساس این توافق متعهد می‌شود زین پس در مسابقات والیبال ایران و آمریکا این اقدامات را انجام دهد:

1.       در همه ست‌ها در زمین بازی حاضر شود.

2.       تیم والیبال ایران را به رسمیت شناخته و از شلیک هرگونه گلوله به نقاطی از بدن بازیکنان ایرانی که خطر مرگ بالای 70 درصد ایجاد کند، خودداری نماید.

3.       هر کدام از بازیکنان آمریکا در هر ست فقط 5 فحش به بازیکنان ایران بدهند که تنها یکی از آنها شامل بستگان درجه یک بازیکنان ایرانی می‌شود!

4.       بازیکنان آمریکا تمام تلاش خود را برای گرفتن سرویس‌های بازیکنان ایرانی به کار خواهند بست اما این موضوع موجب نمی‌شود که بازیکنان ایرانی پررو شده و هی کاری کنند که بازیکنان آمریکا مجبور شوند همه تلاششان را بکار ببندند. بالاخره بخشی از تلاش آنها باید باقی بماند یا نه؟!

5.       دولت آمریکا متعهد می‌شود 5 توپ والیبال اصل را برای تمرین در اختیار ایران قرار دهد.

6.       دولت ایران می‌تواند در رده سنی نوجوانان و جوانان به پرورش والیبالیست بپردازد اما در رده بزرگسالان باید از اعضای تیم ملی چوگان و شمشیربازی برای مسابقات والیبال با آمریکا استفاده کند!

7.       دولت آمریکا متعهد می‌شود 8 عدد تور والیبال در اختیار ایران بگذارد و ایران اجازه دارد فقط این تورها را تعمیر کند و حق ساخت تور جدید نخواهد داشت. استفاده از تورهای ماهیگری بلا مانع است.

8.       دولت آمریکا یک عدد تلمبه نیمه اتوماتیک برای باد کردن توپهای والیبال در اختیار ایران قرار می‌دهد.

 

تعهدات ایران

کشور ایران بر اساس این توافق متعهد می‌شود زین پس در مسابقات والیبال ایران و آمریکا این اقدامات را انجام دهد:

1.       با سه نفر بازیکن درمیدان حاضر شود.

2.       یکی از بازیکنان باید از ناحیه هر دو چشم، یا دو بازیکن از ناحیه یک چشم نابینا باشند. دولت آمریکا برای نشان دادن حسن نیت خود دخالتی در اینکه چشم راست یا چپ این بازیکنان نابینا باشد انجام نمی‌دهد. همچنین دولت آمریکا حاضر است در راستای اقدامات انسان دوستانه خود مقداری دارو که بدون درد چشمها را کور می‌کند در اختیار ایران قرار دهد!

3.       دولت ایران متعهد می‌شود از بین علی پروین و فیروز کریمی یکی را برای هدایت تیم ملی والیبال خود انتخاب کند. در عوض دولت آمریکا اختیار استفاده از ولاسکو برای مربی گری در هر کدام از تیم های فوتبال را به خود ملت بزرگ ایران واگذار می‌کند.

4.       تیم والیبال ایران حق ندارد سه سرویس را پشت سر هم بگیرد و سرویسهای آمریکایی‌ها حداقل دو تا در میان باید بخوابند!

5.       قد بازیکنان ایران نباید بیشتر از 150 سانتی متر باشد.

6.       استفاده از هرگونه آب یا غذا توسط بازیکنان ایران در فاصله سه روز مانده به بازی، دوپینگ حساب شده  و بازیکن خاطی به استراحت اجباری در گوانتانامو محکوم می‌شود.

7.       دولت ایران متعهد می‌شود اجازه هر گونه بازدید از پادگان‌های نظامی خود را به دولت آمریکا بدهد. (این بند چون در توافق نامه هسته‌ای نیامده بود گفتیم اینجا بیاریم و مطمئنیم دولت ایران برای نشان دادن حسن نیست خود حتماً آن را خواهد پذیرفت)

 

دولت آمریکا در پایان کمتر بودن تعداد تعهدات ایران نسبت به آمریکا را همچنان نشانه حسن نیت خود دانسته و اضافه کرده است دیگه چی می‌خواید؟!

  • م.ر سیخونکچی

واکنش‌ها به عکس کری و اشتون در ژنو!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۵ ب.ظ | ۴ نظر

نمیدونم شما عکس زیر را دیده‌اید یا نه، اما اگر دیده‌اید که هیچ و اگر ندیده‌اید که... چی؟ ندیده‌اید؟ جداً می‌فرمایید؟ عجیب است! این عکس از مفاد توافقنامه ایران و پنج بعلاوه چند هم مهتر است. انقدر مهم که خیلی‌ها فکر می‌کنند اصلاً همه بهانه‌جویی‌های آمریکا از ایران در موضوع هسته‌ای و تلاش برای کشاندن ایران پای میز مذاکره، بخاطر رسیدن به این نقطه بوده! حتی خیلی‌های دیگر فکر می‌کنند اصل NPT هم به همین خاطر مطرح شده است و تا حالا همه سر کار بوده‌اند!

اگر جزو عکس ندیده‌ها هستید(یعنی عکس مذکور را ندیده‌اید!) ابتدا عکس را ببنید و بعد بروید بقیه مطلب را بخوانید. البته ما برای جلوگیری از تاثیرات مخرب این عکس سعی کرده‌ایم کمی آن را مغشوش کنیم!

به هر حال با توجه به این اتفاق ما خبرنگار خودمون رو فرستادیم سراغ چند تن از زنان مشهور تا نظرشان را درباره این رفتار دو کفتر عاشق مذکور جویا شود. اگر تا اینجا متوجه نشده‌اید لازم است تاکید کنیم که در حال مطالعه یک مطلب طنز هستید، نگید نگفتیم ها!

 

شیرین عبادی:

 چی بگم؟ زبونم قاصره! از وقتی عکس رو دیدم دارم یه سره اشک میریزم. نمیدونم انقدر آزادی، انقدر فرهیختگی، انقدر پیشرفت و انقدر تمدن چطوری تو یه آدم میتونه جمع بشه؟! دمت گرم کاترین جون!

تزیپی لیونی(وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی که افشا کرده بود برای کسب اطلاعات با چند مقام عربی رابطه نامشروع برقرار کرده است):

 راستش این کارهای کاترین جلوی کارهایی که من می‌کردم یه جور امل بازیه! این راهی که اون داره میره ما خیلی ساله برگشتیم!

نعیمه اشراقی:

 چه جلافتا! من فقط میتونم درباره رنگی بودن لباس کاترین اشتون نظر بدم. هنوز درسام به اینجاها نرسیده!

وندی شرمن(عضو تیم مذاکره کننده آمریکا در ژنو):

 خدا بگم چی کارت کنه مرد! هی میگم این جان کری چرا تو این چند دوره مذاکرات اصرار داره بیاد ژنو! بهش میگم من هستم، کارها رو پیش می‌برم، میگه نه خودم باید از نزدیک حضور داشته باشم؛ پدر سوخته‌ی هیز!

مونیکا لوینسکی(کارمند کاخ سفید در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون که افشای رابطه‌اش با بیل کلینتون رسوایی به بار آورد):

 درد و بلای زن جان کری بخوره تو سر هیلاری کلینتون! یادتونه ورپریده سر ماجرای من و بیل چه الم شنگه‌ای به پا کرد؟ اما این زن جان کری، مادر مرده، یه کلمه هم حرف نزد؛ خدا شانس بده!

زهرا رهنورد:

وقتی مردم میشیگان داماد و فرزند خود را رها می‌کنند و بجای رامنی، به اوباما رای می‌دهند، طبیعی است که او هم انقدر گستاخ شود که چنین آدم بی‌حیایی را بعنوان وزیر امور خارجه انتخاب کند دیگر!

مامان دخمل بابا:

به به! پس به مردم بگید فعلاً لازم نیست بریزن تو خیابون! 

  • م.ر سیخونکچی

سقوط آزاد سکه

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۹ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

منافع عربستان و اسرائیل

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۸ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

شاکی هم شاکی های قدیم!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

حتماً قضیه شکایت از احمدی نژاد را شنیده اید و میدانید که قرار است او در دادگاه حاضر شود. حالا این رو هم میدونید که یکی از شاکی های خصوصی ایشون به چه اتهامی شکایت کرده؟ «بالا بودن تعداد تلفات جادی ای در ایران»!

باور کنید!

  • م.ر سیخونکچی

پیشرفت باورنکردنی نماینده‌ای که معنی یک فحش را نمی‌دانست!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۰ ب.ظ | ۲ نظر

خدا بگم چی کار کنه اونایی رو که به نمایندگان خدوم مردم تهمت می‌زدن. نمیدونم یادتون هست یانه، وقتی مجلس شرط فوق لیسانس رو برای نمایندگی مجلس تصویب کرد و بعد هر دوره نماینده بودن رو هم معادل یک مدرک قرار داد، خیلی از مغرضان شروع کردند به زیر سوال بردن مجلس. حتی بعضی‌ها انقدر پررو شدند که گفتند نماینده‌ها با یه دکمه به خودشون فوق لیسانس دادن!

اما حالا با گذشت این یکی دو سال همه فهمیدند که اصلاً هم اینطور نبود. مجلس که مفتی مفتی به کسی مدرک نداد، کلی برای نماینده‌ها کلاس گذاشته تا مدرکشون حلال بشه! البته ما هم مثل شما از این کلاس‌ها خبر نداریم اما وقتی نتیجه رو می‌بینیم مطمئن میشیم که حتما یکسری آموزش‌های فشرده برگزار شده که بعضی نماینده‌ها اینطور پیشرفت کردن!

مثلاً شما باور می‌کنید کسی که تا دیروز نمی‌دونسته چه کلمه‌ای فحشه و چه کلمه‌ای فحش نیست، حالا بدون آموزش بتونه درباره مساپل پیچیده فقهی نظر بده؟! جداً چنین چیزی بدون کلاس و مشق و امتحان امکان داره؟ نه دیگه!

منظور من یکی از نماینده‌های مجلسه که چند سال قبل تو تریبون مجلس به یکی دیگه از نماینده‌ها گفته بود «پفی‍...» و بعد که بهش گفته بودن چرا این حرف زشت رو زدی، جواب داده بود من معنی این کلمه رو نمی‌دونستم!

اما حالا طرف تو یکی دو سال به حدی پیشرفت کرده که درباره مبانی مربوط به بغی و محاربه تو اسلام اظهار نظر میکنه و حرف چند تا آیت الله رو زیر سوال می‌بره! خداوکیلی رسیدن از اونجا به اینجا بدون آموزش و همینجوری الابختکی امکان داره؟!

حالا نه اینکه همه معنی اون کلمه بد رو میدونن اما لااقل همه انقدر میدونن که اون کلمه فحشه و معنای بدی داره! اونوقت این بنده خدا حتی تا این حد اطلاعات نداشته و مثلاً فکر می‌کرده مردم صبح به صبح برای احوال پرسی از این کلمه استفاده میکنن!

حالا همچین نماینده‌ای رسیده به جایی که میاد درباره اینکه در اسلام به چه کسی باغی می‌گن، نظریه میده، اونم تو دوره و زمونه‌ای که خیلیا فکر می‌کنن باغی غلط تایپیه و مثلاً یاغی بوده و یه نقطه‌اش افتاده!

خلاصه ما در همین جا از تمام کسانی که در این زمینه تلاش کردند و سواد و اطلاعات امثال این بنده خدا را افزایش دادند تشکر می‌کنم. باشد که همه ما بعد از یاد گرفتن اینکه چه کلمه‌ای فحشه و چه کلمه‌ای فحش نیست، به جایی برسیم که بتونیم نظریه اسلامی تولید کنیم. چنین بادا!

  • م.ر سیخونکچی

سریال‌های تلویزیون چه‌سرنوشتی پیدامی‌کنند؟

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۶ ب.ظ | ۶ نظر

حتما شما هم شنیده‌اید این لطیفه را. از یک بنده خدایی می پرسند شلوارهای تو چه سرنوشتی دارند؟ طرف جواب می‌دهد اول شلوار است، بعد می‌شود شلوارک، بعد می‌شود دم کنی!، بعد دستمال گردگیری و بعد... . خلاصه طرف انقدر پیش می‌رود تا می‌رسد به نخ دندان!

البته چنین صرفه‌جویی‌هایی فقط در لطیفه‌های امروزی نیامده و در حکایات قدیمی ما هم نمونه‌هایی دارند. مانند آن حکایت معروف عبید زاکانی که در رساله دلگشا آورده است:

«از بزرگان عصر یکی با غلام خود گفت که از مال خود پاره ای گوشت بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام شاد شد، بریانی ساخت و پیش او آورد. خواجه بخورد و گوشت به غلام سپرد.

دیگر روز گفت: بدان گوشت نخودآبی مزعفر بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام فرمان برد و بساخت و پیش آورد. خواجه زهر مار کرد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گوشت مضمحل شده بود و از کار افتاده، گفت: این پاره گوشت بفروش و پاره ای روغن بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. گفت ای خواجه حسبه لله بگذار تا من به گردن خود همچنان غلام تو باشم.ا گر هر آینه خیری درخاطر مبارک می گذرد به نیت خدا این گوشت پاره را آزاد کن!»

حالا حکایت سریال‌های تلویزیونی در مملکت ما هم چیزی است در همین مایه ها. قبول ندارید؟ پس ادامه مطلب را بخوانید تا ایمان بیاورید!

 

مرحله اول

سریال ساخته و طبیعتاً پخش می‌شود.

مرحله اول ممیز یک:

اگر سریال در شبکه تهران ساخته شده باشد به سایر شبکه های استانی داده شده و در آنجا نیز پخش می‌شود.

مرحله اول ممیز دو:

بازیگران سریال در هنگام پخش آن با حضور در جنگ‌های مناسبتی در پر کردن آنتن صدا و سیما به شکلی دیگر سهیم می‌شوند.

مرحله دوم:

سریال به یک مجموعه دی‌وی‌دی تبدیل شده و توسط شرکت سروش به فروش می‌رسد

مرحله سوم:

سریال زیر نویس انگلیسی شده و در شبکه جام جم پخش می‌شود.

مرحله چهارم:

سریال دوبله عربی شده و در شبکه آی فیلم پخش می‌شود.

مرحله پنجم:

سریال در دو قسمت 90 دقیقه‌ای خلاصه شده و بصورت فیلم سینمایی به مردم قالب میشو... ببخشید! پخش می‌شود!

مرحله چهارم ممیز یک:

اگر سریال موضوعی دینی داشته باشد، هر سال در آن مناسبت هی پخش می‌شود، هی پخش می‌شود.

مرحله چهارم ممیز دو:

چنین سریال‌هایی به شبکه قرآن داده می‌شوند تا آن شبکه هم علاوه بر سه تله فیلم، دو سریال و پنج انیمیشن تکراری، چیز دیگری هم در دست داشته باشد و بصورت مجزا اقدام به پخش آن کند.

مرحله ششم:

از موسیقی و ترانه‌های خوانده شده در سریال و تصاویر آن کلیپی ساخته شده و بصورت میان‌برنامه در شبکه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مرحله هفتم:

سریال به پانصد قسمت 7 الی 12 دقیقه‌ای تقسیم شده و در شبکه نسیم پخش می‌شود!

مرحله هشتم:

حالا با گذشت مدتی از اولین پخش سریال، این سریال به یک اتفاق تاریخی تبدیل شده است که می‌توان درباره آن برنامه‌های تاریخی ساخت. بنابراین برنامه‌های مختلفی با موضوع اینکه «سریال مورد نظر چگونه ساخته شد، در پشت صحنه چه خبر بود و هنگام بازی در این سریال چه حسی داشتید؟» ساخته شده و پخش می‌شود.

مرحله نهم:

با طی شدن این مراحل حالا دیگر حتماً به قدری از اولین پخش سریال زمان گذشته است که می‌توان آن را در شبکه تماشا بار دیگر نشان داد! 

  • م.ر سیخونکچی