طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۷۹ مطلب با موضوع «طنز فوری» ثبت شده است

خیلی هم اتفاقی!... دوشواری هم نداره

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ق.ظ | ۱ نظر

آقا ما از ساختمون وزارت خارجه اومدیم بیرون، بدجور تو فکر بودیم، همینطور قدم زنان خیابون 30 تیر و فردوسی رو رد کردیم و رسیدیم توپخونه... تاکسی‌ها اونجا داد میزدن... یهو به خودمون اومدیم دیدیم اتفاقی نشستیم تو تاکسی و تاکسی هم داره میره.. گفتیم کجا میری داداش؟ گفت ببینیم چی اتفاق میفته... باز رفتم تو فکر... به خودم اومدم دیدم رسیدیم فرودگاه! گفتم داداش اینجا کجاس، گفت بابا من تاکسی فرودگاهم دیگه، دیدم راست میگه، بصورت اتفاقی بجای تاکسی های داخل شهر سوار تاکسی های فرودگاه شدم. آقا گفتیم دیگه شده دیگه، رفتم دم یه باجه یه تاکسی بگیرم برگردم اما نگو بصورت اتفاقی اینجا باجه فروش بلیط هواپیماس نه تاکسی! آقا یهو اتفاقی طرف بلیط نیویورک گذاشت دست ما و ما هم اتفاقی سوار هواپیما شدیم و اتفاقی دیدیم ای بابا... حاج حسن هم اونجاس و خلاصه اتفاقی اتفاقی رفتیم نیویورک!
آقا دیدیم اونجا کاملا اتفاقی نشست سازمان ملله. به حاج حسن گفتم حالا که اتفاق اومدیم اینجا برو بالا تو هم یه سخنرانی بکن. آقا رفت و اتفاقی سخنرانیش هم گرفت! دیدیم ای بابا! رییس جمهور آمریکا هم اتفاقی سخنرانی داره! خلاصه سخنرانی ها تموم شد و داشتیم برمیگشتیم که اتفاقی رفتیم تو یه راهرویی که اتفاقی اوباما هم اومده بود توی اون راهرو! اتفاقا راهروهای سازمان ملل رو یه جور ساختن که اگر دو نفر بصورت اتفاقی از روبرو بیان چاره ای ندارن جز اینکه اتفاقی با هم روبرو بشن و اتفاقی دست بدن! ما هم اتفاقی دست دادیم دیگه. حالا چرا با وزیر امور خارجه عربستان مثلا اتفاقی روبرو نشدیم اتفاقه دیگه!
به حاج حسن گفتم حاجی! ما تا اینجا اتفاقی اومدیم و پولی نداریم باهاش برگردیم؟ گفت بگو بخاطر حادثه اتفاقی منا ما هم اتفاقا داریم سفر رو نیمه تمام میذاریم، هزینه برگشت رو فاکتور کن برای بعثه رهبری!! دیدم آقا حاج حسن اتفاقا اینبار چه حرف خوبی زد...

  • م.ر سیخونکچی

بیایید درباره واشر سرسیلندر حرف بزنیم!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۸ ب.ظ | ۱ نظر

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، طرح پرونده ابتلا به ایدز بیماران هموفیلی را در آستانه سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران به مصلحت ندانست و گفت: در مورد پرونده بیماران هموفیلی باید آنگونه که در شأن ملت و منافع ملی است عمل کرد و نباید دستگاه دیپلماسی کشور را دچار چالش کنیم. (اینجا)

به نظر من حالا که این مسئله به مصلحت نیست، لااقل موضوع آب‌بندی نبودن واشر سرسیلندر پژو 206 ها را با ایشون در میون بزارید البته اگر این به مصلحت هست و دستگاه دیپلماسی دچار چالش نمیشه خدای نکرده!
  • م.ر سیخونکچی

از این به بعد با این شعارها شهدا را تشییع کنید!

م.ر سیخونکچی | جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۱۵ ب.ظ | ۱ نظر

آقاجون اصلا از این به بعد برای اینکه از تشییع شهدا بهره برداری سیاسی نشه و روایت مردمی دفاع مقدس خدشه نبینه، همگی یکصدا در مراسمات بعدی این شعارها را فریاد خواهیم زد. این شعارها با بررسی وصیتنامه ها و دستنوشته های شهدا استخراج شده و مشخص است که آنها برای اعتلای این شعارها رفتند و کشته شدند:

شیش تای 52
شیر سماور...
یوزپلنگ ایرانی محافظت باید گردد
لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا آشغال بریزد
شهر ما خانه ما
هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش
برای فردای فرزندانمان شیر آب را ببندیم
جنگل را از فرزندانمان دریغ نکنیم، میدانید برای هر برگ دستمال کاغذی چند درخت قطع شده اند؟!
فیتیله فردا تعطیله
دوچرخه، دوچرخه، سیبیل بابات میچرخه
وان تو تری فور، فنایی لایی خور
خط زرد کنار سکو حریم ایمن شماست
مصرف روزانه یک گلابی 30 درصد از احتمال ابتلا به سرطلان روده کوچک میکاهد/ ما همه گلابی هستیم
و...

  • م.ر سیخونکچی

روایت سینمای ایران از تشییع شهدا!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۰ ب.ظ | ۱ نظر
میگه چرا سینمای ایران اتفاقاتی مثل تشییع دیروز رو نمیبینه و درباره ش فیلم نمیسازه؟
میگم همون بهتر که نسازه! فکر میکنی اگر بخواد بسازه چی میسازه؟ مثلا این:
 یکی از این شهدا وقتی رفته جبهه نامزد داشته. بعد که مفقود میشه نامزدش میره ازدواج میکنه. حالا نامزدش میخواد بیاد تشییع اما شوهرش که طبیعتا یه ریشوی غیرتیه نمیذاره، بعد معلوم میشه همین شوهره اتفاقا اون نامزد سابق زنه رو تو جبهه تنها گذاشته و وقتی زخمی شده بوده نیاوردتش عقب. بعد معلوم میشه اصلا رفته بوده جبهه که رقیب عشقیش رو که همین شهیده باشه بکشه! الان هم مرده تو یکی از ادارات دولتی مدیره و یقه پیرهن سفیدش رو هم میبنده!... 
همین خط داستانی رو بگیر برو... از سینمای ایران جز همین چیزا فعلا بیرون نمیزنه
  • م.ر سیخونکچی

چه وزیرهایی رو چرا ببرید مجلس؟

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر

وزیر ارشاد محترم رو بردن مجلس بعد ایشون وسط حرفاشون گفتن که تا حالا ایران سر قضیه کرسنت به پرداخت 13 میلیاردو و خرده‌ای میلیون دلار جریمه محکوم شده. (یعنی چندین برابر فساد 3هزار میلیاردی)!

خواستم عرض کنم که حالا که وزیر ارشاد از این افتضاح نفتی دولت پرده برداری کرده، وزیر نفت رو هم ببرید تا از افتضاح مجوزهای کتابی که دولت میده، بگه. بعد وزیر جهاد رو ببرید درباره خوابیدن مسکن مهر یه چیزایی لو بده. بعدش هم وزیر بهداشت رو ببرید بلکه اون وسط حرفاش بگه دولت تو بخش بازرگانی و واردات ماشینای لوکس چه خیانتی کرده. بعد از اون هم...

  • م.ر سیخونکچی

اعدام باید گردد!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ | ۰ نظر

مقامات رسمی حکومت کره شمالی اعلام کردند وزیر دفاع این کشور بعلت چرت زدن در مراسم رژه ارتش اعدام شده است!

من این را که خواندن خیلی اتفاقی یاد تصاویر نمایندگان مجلس که در صحن علنی خوابیده‌اند افتادم!

بعد مقامات کره شمالی گفته‌اند که این اعدام توسط شلیک با ضد هوایی انجام شده است. باز هم این را که خواندم با خودم گفتم اگر جزای چرت زدن اعدام با گلوله ضد هوایی باشد، جزای خوابهای عمیق این نمایندگان احتما زیر گرفته شدن با ناو هواپیمابر است دیگر!

واقعا بعضی‌ها چقدر شانس آورده‌اند بجای ایران، در کره شمالی نماینده مجلس نیستند!

  • م.ر سیخونکچی

حتما شما هم اخبار مربوط به حادثه مهاباد را شنیده اید، در این ماجرا هم طبق معمول یک نیروی امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی قصد تجاوز داشته است. فکر میکنید چطور انقدر سریع همه میفهمند که طرف اطلاعاتی بوده است؟ برای اینکه به صداقت کاسه لیسان ملکه و سایر دوستانشان پی ببرید، به شما عرض میکنیم که چطور امکان دارد،،، اینطور:

روز. داخلی. اینور و آنور در اتاق هتل:
توی اتاق: برو. دست از سرم بردار...
بیرون اتاق: نمیرم. من بعنوان یک نیروی امنیتی جمهوری اسلامی میخوام بهت تجاوز کنم. 
توی اتاق: نه، من دوست ندارم.
بیرون اتاق: این دست تو نیست. من بعنوان نیروی امنیتی جمهوری اسلامی در این مورد تصمیم میگیرم! در رو باز کن!
توی اتاق: اصلا از کجا معلوم تو راست میگی؟ چرا من باید باور کنم تو نیروی امنیتی جمهوری اسلامی هستی. اگر راست میگی کارتت رو از زیر در بنداز تو...
بیرون اتاق: بیا اینم کارتم، حالا زود در رو باز کن. معطل کردن نیروی امنیتی جمهوری اسلامی جرمه!
توی اتاق: امکان نداره. الان جیغ میزنم همه بیان ببینن یه نیروی امنیتی جمهوری اسلامی میخواد به من تجاوز کنه!
بیرون اتاق: زرشک! الان همه اینجا جمعن!... آهای مردم! شاهد باشید یه نیروی امنیتی جمهوری اسلامی میخواست به این تجاوز کنه اما اون قبول نکرد. بعدا نگید من نگفتم نیروی امنیتی جمهوری اسلامی هستم ها!
توی اتاق: حالا که اینطور شد من میرم خودم رو از پنجره میندازم پایین تا این رژیم رسوا بشه.
بیرون اتاق: برو!

  • م.ر سیخونکچی

میبوسمت از پشت شیشه!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۵۳ ب.ظ | ۰ نظر

مصطفی تاجزاده به مناسبت سالروز تول همسرش یه نامه سرگشاده بهش نوشته و گفته میبوسمت حتی از پشت شیشه!

برای سالگرد ازدواجشون نامه ننویسه صلوات بفرست!

  • م.ر سیخونکچی

آقاشون تغییر شغل دادن!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۱ نظر
رسانه‌ها نوشتند که خانم ابتکار که رییس سازمان حفاظت از محیط زیست هم هستند به خارجی‌ها مجوز شکار حیوانات در شرف انقراض را داده‌اند تا بیایند در ایران و از شکار این حیوانات حالش را ببرند!
فکر کنم آقاشون تغییر شغل دادن  و از کار واردات بنزین زدن تو کار واردات گردشگر. طبیعیه که تو این کار هم خانم ابتکار یار و یاور آقاشون باشن دیگه!
  • م.ر سیخونکچی

به رسمیت شناختن حق مشق شب!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

جناب دکتر صالحی درباره دستاوردهای بیانیه لوزان در تلویزیون فرمودند که ما در مفهوم سانتریفیوژ هیچ محدودیتی نداریم و در وسایل تولید غنی سازی محدودیت داریم. در همین راستا زین پس معلمان عزیز آزاد هستند که هرچقدر دلشان میخواست به بچه ها بگویند از روی کلمه سانتریفیوژ بنویسند، صد بار، دویست بار، شش هزار بار و... هیچ محدودیتی نداریم!

  • م.ر سیخونکچی