شیب سی درصدی نان!
- ۰ نظر
- ۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۲۴
- داداش جون موهات رو چطوری اصلاح کنم؟ عادی یا فشن؟!
- اصلاح نکن داداش... کوتاه کن!
- همون دیگه... شما مدلش رو بگو، من سه سوته اصلاح میکنم!
- آقا جون! من میگم میخوام کوتاه کنم شما هی میگی اصلاح...
- گرفتی ما رو داداش جون؟ خب اصلاح کنم کوتاه میشه دیگه...
- زرشک... اصلاح کنی کوتاه که نمیشه هیچی، زیاد هم میشه!
- جل الخالق... مگه میشه؟
- چرا نمیشه؟ میخوای امتحان کن...
(قیچ... قیچ...قیچ...)
- عه! راست میگیها... زیاد شد!
- موهای تو اینجوریه یا موهای همه؟
- موهای همه... از دیشب که سخنگوی دولت گفته دولت قیمت نان رو گرون نمیکنه اما به نانواها، اجازه میده تا 30 درصد قیمت نان رو اصلاح کنن، کلا دیگه هر کی موهاش رو اصلاح کنه، موهاش زیاد میشه!
2
- قربون بابای گلم برم!
- چی میگی باباجون؟
-الهی من فدات بشم!
- حربف رو بزن پسرم...
- دورت بگردم...
- دِ حرف بزن دیگه...
- باباجون... میگم شما نمیخوای پول تو جیبی من رو اصلاح کنی؟
- چه عجب... یکی تو این خونه پیدا شد دلش به حال من بدبخت بسوزه و هی جیب ما رو جارو نکنه...
- مخلصیم... ما اینیم دیگه... حالا اگر بشه از این ماه یه سی چهل درصدی بزاری روش خیلی خوب میشه.
- بزارم روش... مگه نگفتی اصلاح؟
- چرا دیگه... این اصلاحه دیگه!
- زرشک! پس چرا مثل بچه آدم نمیگی زیادش کن؟
- خب اینجوری باکلاس تره!
- باکلاستره یا ما رو گاگول فرض کردی؟ هان؟ بزنم تو سرت؟
- نه بابا... چرا عصبانی میشی بابا جون؟ خود سخنگوی دولت تو اخبار میگفت دولت قیمت نان رو گرون نمیکنه اما به نانواها، اجازه میده تا 30 درصد قیمت نان رو اصلاح کنن...
- حالا گیرم ما به چشم اون آقا خوش تیپه ما گلابی اومدیم! و سر کارمون گذاشته... تو هم باید اینجوری حرف بزنی... وایسا الان حالیت میکنم...
3
- آقا ببخشید چند دقیقه وقت دارید؟
- امرتون رو بفرمایید!
- میخواستیم اگر بشه این چند جمله رو به مردم بفرمایید ما ضبط کنیم.
-حالا چرا من؟
- آخه شما خیلی شیک حرف میزنید... بزنم به تخته خوش تیپ هم هستید... خلاصه همه چی تمومید!
- خب مگه اینها لازمه؟
- بله دیگه... راستش ما میخوایم یه چیزی رو به مردم بگیم... گفتیم یه نفر مثل شما بگه که مردم فکر نکنن به شعورشون توهین شده! لطفا راست راست تو چشمای مردم نگاه کنید و خیلی شیک این رو بگید!
- برگه رو بدید ببینم مگه چی میخواید بگید... «دولت تصمیمی برای افزایش قیمت...»
دور بعدی مذاکرات/ هفت ماه بعد/ جمعبندی توافق
فضای مذاکرات سازنده بود. وزیر امور خارجه آمریکا از طرف ایرانی خیلی تشکر کرد. طرف ایرانی هم خیلی ذوق کرد! گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند که مذاکرات تا یکسال بعد تمدید و هر دو طرف در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. طرف ایرانی گفت ما که پایبندیم! طرف آمریکایی گفت: تا ببینیم!
دور بعدی مذاکرات/ یکسال و هفت ماه بعد/ جمعبندی توافق
فضای مذاکرات همچنان سازنده بود! وزیر امور خارجه آمریکا در گفتگو با خبرنگاران پس از آخرین دور مذاکرات گفت: این طرف ایرانی چقدر با حاله! طرف ایرانی در پاسخ افزود: خرابمون نکن داداش، باحالی از خودتونه! طرف اروپایی که میخواست میانه را بگیرد افزود: پسرا دعوا نکنید، هر دو تون باحالید!
گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند تا یک سال و هفت ماه به مذاکرات ادامه بدهند و طرفین در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. طرف ایرانی گفت: حاجی ما دیگه باید چی کار کنیم؟ طرف آمریکایی افزود: ابلاغ میکنیم!
دور بعدی مذاکرات/ سه سال بعد/ جمعبندی توافق
فضای مذاکرات سازنده بود! جمیع دیپلماتهای حاضر در وین تاکید کردند تا حالا هیچ مذاکرهای را ندیده بودند که این همه مدت سازنده بودن خود را حفظ کند! طرف ایرانی ذوق کرد! طرف آمریکایی هم افزود: من هم تا حالا طرف ایرانی به این باحالی و دیپلماتی ندیده بودم. طرف ایرانی از خجالت سرخ شد!
گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند تا سه سال بعد به مذاکرات ادامه بدهند و طرفین در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. طرف ایرانی گفت: آقا من پام درد گرفته از بس پایبند بودم! طرف آمریکایی گفت: نداشتیم ها! طرف ایرانی خواست چیزی بگوید اما روش نشد! طرف آمریکایی به بغل دستیش اشاره کرد که بیست هزار تومان از داراییهای بلوکه شده ایران را در شانزده قسط به طرف ایرانی بدهند تا با آن پماد بخرد و بزند به پایش. طرف ایرانی برای نشان دادن حسن نیتش گفت که دفترچه بیمه دارد و بیست هزار تومان زیاد است، با 12 هزار تومان هم کارش راه میافتد! طرف آمریکایی گفت: بیخیال، ما بیشتر از اینها دوستت داریم، با بقیهاش یک کیلو گوجه بخر عزیزم! وی افزود: نگفتم بچه باحالیه!
دور بعدی مذاکرات/ شش سال بعد/ جمعبندی توافق
فضای مذاکرات سازنده بود! کارشناسان اقتصادی حاضر در وین اعلام کردند این مذاکرات برای هر کی آب نداشت، برای اهالی وین و بقالیها و هتلها و پلیسهای آنجا نان داشته است. گفتنی است طبق آخرین برآوردها هم اکنون وین سومین شهر خوشحال دنیاست!
گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند تا 14 سال بعد به مذاکرات ادامه بدهند و طرفین در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. در حاشیه مذاکرات طرف آمریکایی به طرف ایرانی گفت: عزیزم پات چطوره؟ پمادش خوب بود؟! طرف ایرانی گفت: ممنون، دستت خیلی سبکه حاجی! طرف آمریکایی به دستیارش اشاره کرد که 17 هزارتومان دیگر هم آزاد کند! طرف ایرانی گفت: من هم دست خالی نیومدم. سپس طرف ایرانی در حضور خبرنگاران محتویات یک گونی را خالی کردکف سالن. طرف ایرانی پیش چشمهای مبهوت حاضران گفت: این آخرین محموله از هستههای زردآلوی موجود در کشور بود. ما الان ذخایر هستههای زردآلوی خودمون رو هم صفر کردیم! طرف آمریکایی گفت: یه پماد بیارید!
دور بعدی مذاکرات/ 20 سال بعد/ جمعبندی توافق
مذاکرات انقدر سازنده بود که نگو! رییس هتل کوبورگ وین در نامهای رسمی به اعضای 5+1 از آنها خواست که مذاکرات تا بیست سال بعد ادامه پیدا کند. او در بخشی از نامه خود نوشت: با توجه به اینکه پسر ارشد بنده در دانشگاه آزاد تحصیل میکند و دو دختر دم بخت هم دارم، خواهشمندم با تمدید مذاکرات کاری کند که چرخ این هتل بچرخد و من از پس هزینههای خانواده خود بر بیایم! طرف ایرانی هم که کلاً به چرخیدن چرخ حساس! هیچی دیگه، قبول کرد!
طرف آمریکایی در حاشیه مذاکرات به طرف ایرانی گفت: بزنم به تخته، بعد از بیست سال اصلا تکون نخوردی ها! طرف ایرانی گفت: پماد داری؟!
دور بعدی مذاکرات/ 40 سال بعد/ جمعبندی توافق
مذاکرات سازنده بود... طرفین توافق کردند که مذاکرات کلاً ادامه پیدا کند. طرف آمریکایی از طرف ایرانی خواست کاشت، برداشت، واردات، صادرات و خوردن هرگونه موز را به این دلیل که این میوه کلاً هسته است، متوقف کند. طرف ایرانی که یک موز را تا نصفه خورده بود، بقیهاش را انداخت زیر میز! طرف آمریکایی هم با تعلیق تحریم واردات پماد به ایران موافقت کرد. طرف ایرانی در حالی که پاش رو میمالید، ذوق کرد...
گفتنی است طرف ایرانی در پایان این مذاکرات و به پاس 40 سال سازندگی طرفین، آنها را به بازدید از موزه صنعت هستهای ایران در فردو و اراک دعوت کرد!