طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

میگم جنبش سبز رشد کرده، نگو نه!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

من از همان ابتدا هم معتقد بودم که جنبش سبز، جنبشی رو به پیشرفت است و علی رغم ظاهرش آینده درخشانی خواهد داشت! حالا بعد از شش سال با کمی دقت میتوان شواهد این پیشرفت را دید. نمونه اش همین کمپین خرید روزنامه اطلاعات.

الان چند روز است که باقی مانده های وفادار جنبش سبز -که علی رغم وجود جنبش های جذابتری مثل جنبش حفظ کرگدنها از خطر انقراض یا کمپین غذا دادن به کلاغها در روزهای برفی هنوز به این جنبش وفادار هستند- این کمپین را راه انداخته اند. طبق این کمپین قرار است که به پاس شجاعت مدیرمسول اطلاعات در انتشار عکس محمد خاتمی، جنبش سبزیها بروند روزنامه اطلاعات را بخرند.

جدای از توهین خفیفی که در این کمپین به روزنامه اطلاعات وجود دارد و حکایت از اطلاعات نخریدن این دوستان تا قبل از این دارد، این کمپین نشان دهنده پیشرفت جنبش سبز است.

بالاخره این جنبش قبلا و در اوج مبارزات سال 88 کمپین زدن اتو در برق را راه انداخته بود و قرار بود همه با هم ساعت 9 شب اتوهایشان را بزنند در پریز برق تا یکدفعه برق جمهوری اسلامی تمام شود. یا یکبار دیگر قرار بود همزمان بروند دستشویی و شیر آب را باز کنند و یکدفعه دستشان را بگذارند جلوی شیلنگ آب تا ناگهان فشار آب از توی لوله ها منتقل شود به سدها و سدها بشکند و جمهوری اسلامی را آب ببرد!

حالا خداوکیلی شما اگر بین آن کمپینها و کمپین خریدن روزنامه اطلاعات مقایسه کنید، پی به پیشرفت جنبش سبز نمیبرید؟ ببرید دیگر!


  • م.ر سیخونکچی

16 آذر، جلوی سلول بابک زنجانی!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ب.ظ | ۰ نظر

- آقا این داره چی مینویسه از صبح سرش توی کاغذه؟ دفاعیاتشه؟

+ نه بابا... اونکه فعلا چند جلسه دادگاه مربوط بهش نیست.

- پس چیه هی مینویسه، خط میزنه، مینویسه؟

+متن سخنرانیش توی مراسم ۱۶ آذره.

- خل شده؟ این که فعلا توی زندونه. کی باورش میسه بابک زنجانی بشه سخنران ۱۶ آذر آخه؟

+ ۱۶ آذر امسال که نه، پونزده سال بعد!

- حالا پونزده سال بعد چرا؟

+ والا چی بگم... از صبح که شنیده کرباسچی رفته توی داشنگاه امیرکبیر و بعنوان سخنران مراسم ۱۶ آذر امسال سخنرانی کرده، اینم نشسته داره متن سخنرانی پونزده سال بعدش رو مینویسه!

- حق داره خداییش!

 

  • م.ر سیخونکچی

طنز/ پدر دلسوخته روی پله‌های بی‌بی‌سی!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ب.ظ | ۰ نظر

هیچ چیز مثل دیدن این پدرهایی که زندگیشون رو وقف بچه‌شون کردن اما بچه‌شون ناخلف از آب دراومده دل آدم رو نمی‌سوزونه. خدایی هم خیلی زور داره که برای رفاه حال بچه‌ت همه‌کاری کرده باشی، اما طرف بجای اینکه درس بخونه و برای خودش کسی بشه، یا معتاد بشه، یا دزد یا لات و... . خیلی زور داره که بعد از بازنشستگی باز هم از خروسخون تا بوق سگ هی دنده عوض کرده باشی تو ترافیک تهران و با بدبختی پول دانشگاه بچه رو جور کرده باشی و اونوقت ببینی شازده‌ت زده توی جاده خاکی...

 

دیروز یکی از اینا رو دیدم. دلم کباب شد براش. نه اینکه فکر کنید طرف راننده تاکسی بود ها، نه؛ طرف بیشتر از اینا بدبختی کشیده بود. نشسته بود روی پله‌های ورودی بی‌بی‌سی و زار می‌زد. چند نفر هم جمع شدن بودن دورش و سعی می‌کردن آرومش کنن اما فایده نداشت. با هق‌هق و فین‌فین می‌گفت: بخدا من هیچی برا این پسرا کم نذاشتم... هر کاری می‌شد کردم... ای خدا...

 

«پونه قدوسی» مجری بی‌بی‌سی رفت براش یه لیوان آب آورد و چون دید «صادق صبا» داره میاد، زود لیوان رو داد دست این بنده خدا و فلنگ رو بست!

 

پدر دلسوخته ادامه داد: رفتم پیش این پادشاه گور به گور شده سعودی و خم و راست شدم تا تونستم کاری کنم که خرج تحصیل یکی از این تن لش ها رو بدن... مگه به این سادگی‌ها سفارت عربستان توی لندن حاضر میشد اینا رو بورس کنه؟! شبهای الجناردیه که یادتونه؟!

همه سر تکون دادند...

 

این بنده خدا ادامه داد: اینجا هم که هر روز دارم پای این ملکه انگلیسی رو میبوسم و مجیزشون رو میگم تا چند غاز بندازن جلوم و بتونم خرج این مفت خورها رو بدم... فقط مونده برم برای سلطان برونئی بولتن روزانه در بیارم و در باب آزادی خواهی ابوبکر البغدادی حرف بزنم! اونوقت این پدرسوخته‌ها بجای درس خوندن شدن کلاهبردار و زورگیر و دکل دزد!

 

 

دیگه هق هق بهش امون نداد... زد زیر گریه... بقیه هم تک و توک گریه میکردن... واقعا حرفاش تاثیرگزار بود. برگشتم به بغل دستیم گفتم این بنده خدا کیه و چی شده؟ گفت مگه خبر نداری؟ گفتم نه! گفت بابا این بنده خدا مهاجرانی، وزیر ارشاد خاتمیه دیگه... چند روز پیش پسرش رو بخاطر فساد اقتصادی تو ماجرای دکل نفتی گرفتن!

 

گفتم آهان.


ریحانه نسیمی

  • م.ر سیخونکچی

طنز/ یک فعال حقوق زنان روز خود را چطور می‌گذراند؟!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

همانطور که واضح و مبرهن است روز ۲۵ نوامبر روز نه به خشونت علیه زنان است. به همین مناسبت همراه شدیم با یک فعال جنسیتی(!) در ایران تا گزارشی از یک روز کاری وی تهیه کنیم. سر کار خانم «منیژه مردجو» رییس انجمن «تف تو تبعیض» هستند که بیش از بیست سال سابقه مبارزه با تبعیض علیه زنان را در کارنامه دارند. از خانم مردجو تا کنون مقالاتی چون «تبعیض؛ چرا و چگونه»، «زن-مرد؛ دو گانه‌ای رو به افول»، «طرح سربازی زنان خیانت است»، «لزوم کاهش ساعات کاری زنان»، «افزایش مرخصی زایمان به هفت سال» و... در مجلات تخصصی چون «من و ساناز جون»، «ماهنامه تخصصی کیک و کلوچه» و «افق زنان» منتشر شده است.

 

با خانم مردجو از اولین ساعات صبح همراه شدیم و تا ساعات پایانی روز که ایشان در نشست هم اندیشی «زن هم برای خودش مردی است» سخنرانی داشتند همراه ایشان بودیم. بعنوان یک مرد که خبرنگار حوزه زنان است از همراهی با اسطوره ضد تبعیض جنسیتی در پوست خودم نمیگنجیدم. گزارش این همراهی را در ادامه بخوانید:

 

  • م.ر سیخونکچی