طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

ریشه همه طلاق‌ها در ازدواج است!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ | ۱ نظر

 - سلام آقا دکتر. حال شما خوبه؟


 -  ممنون... اوووف... چه جورم!


 
 - در خبرها آمده بود که دولت محترم تورم رو کنترل کرده و در زمینه پایین آوردن تورم تا حالا هیچ دولتی مثل این دولت توانایی نداشته، درسته؟


 -  بله که درسته، پس چی؟ ما قراره سالی ده درصد تورم رو کم کنیم و انشاالله از سال چهارم میریم تو تورم منفی و مردم میتونن بیان یه چیزی از بانک مرکزی بگیرن و برن!


 
 - ولی عده‌ای میگن کم کردن تورم با متوقف کردن همه فعالیتهای عمرانی و اقتصادی مثل مسکن مهر و جاده سازی و تاسیس کارخانه و... صورت گرفته؛ درسته؟


 
 - مگه مهمه؟ مهم اینه که تورم بیاد پایین که اومده!


 
 - البته یه بنده خدایی گفته بود ملاک پایین اومدن تورم جیب مردمه نه آمار و ارقام!


 
 - بله... اتفاقا جیب مردم خیلی خوبه اوضاعش، جیب من که خوبه لااقل!


 
 - برای سایر حوزه ها هم برنامه‌ای دارید؟


 
 - بله... این روشی که ماب رای پایین آوردن تورم بکار بستیم و جواب داد، موجب شد تا این برنامه رو تو سایر حوزه ها هم بکار ببندیم.


 مثلا چی؟


 -  مثلا برای کاهش آمارغرق شدگان در سواحل شمالی، قراره تا سال بعد از کویر لوت خاک بیاریم و بریزیم تو دریای خزر. طبیعتا دریای خزر اگر خشک بشه دیگه کسی نمیتونه بره توش غرق بشه و مشکل از بیخ حل میشه!


 -  برای کاهش سوانح رانندگی هم برنامه‌ای دارید؟


 -  بله... به امید خدا طی یک برنامه چهار ساله قصد داریم وسایل نقلیه رو کلاً از زندگی مردم حذف کنیم. مردم پیاده برن و بیان، برای سلامتی هم خوبه. طبیعتاً اگر ماشینی نباشه، دیگه سوانح رانندگی هم وجود نخواهد داشت.


 
 - عجب... تو حوزه فساد اقتصادی چی؟


 -  راستش این حوزه یه مقدار کار سخته چون بالاخره دوستان هستن و ممکنه ناراحت بشن! اگر میشد کلا پول رو از صحنه اقتصاد حذف کنیم و مردم به مبادله کالا به کالا روی بیارن، خیلی خوب میشد، اما خب سخته. حالا دنبالش هستیم به برخی دوستان اطمینان بدیم که در عرصه مبادله کالا به کالا هم امکان رانت خواری هست، تا توافق اونا رو هم برای حذف پول بدست بیاریم!


 
 - تو سایر حوزه ها چی؟


 
 - چقدر تو خنگی... همه چیز رو باید بگم، با همین دست فرمون برو ببین تو همه حوزه ها چی میشه دیگه!


 
 - بله... بخشید... حالا میشه بفرمایید مبتکر این طرح خود شما بودید یا کس دیگه؟


 
 - البته دروغ چرا؟! ما نبودیم. ما یه لطیفه ای شنیدیم چند وقت قبل، به ذهنمون زد که این طرح رو بگیریم و گسترش بدیم.


 -  اون لطیفه چی بود؟


 
 - ریشه همه طلاق‌ها در ازدواج است!


 
 - جدی؟


 
 - بله... به ظاهر طنز این ماجرا نگاه نکنید! واقعا اگر ازدواجی رخ نده، طلاقی امکان داره اتفاق بیفته؟


 -  نه خدا وکیلی!


 
 - همین دیگه... ما هم از روی این لطیفه به این نتیجه رسیدیم که بهترین راه برای حل همه مشکلات، حذف همه مشکلاته.

 شما چقدر خوبید!


 
 - تازه کجاش رو دیدی؟ ناخن‌هام رو هم گرفتم!


 -  آفرین پسر خوب، شبا هم مسواک میزنی؟


 
 - بله... ده دقیقه تمام!


 
 - خب برو بخواب، آفرین عمو جون!

  • م.ر سیخونکچی

عمراً اگه جنبش سبز با اسراییل هم راستا باشه!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۴۴ ق.ظ | ۲ نظر

بیایید به جنبش سبز حسن ظن داشته باشیم و فحشهای این روزهایشان به صهیونیسم و ماجرای حمایت اسراییل از آنها در فتنه رو یه جوری توجیه کنیم. هرچند خود اونا وقاحت رو به حد اعلی رسوندن و نه تنها از شعار «نه غزه نه لبنان» توبه نمی‌کنند، بلکه حتی با پررویی میگن که «چسبوندن این شعار به اصلاح طلبها مضحکه»! اما خب... چه میشه کرد. اما اگر شما فکر میکنید انتقاد این روزهای طرفداران جنبش سبز به اسراییل، با حمایتهای اون روزای اسراییل از جنبش سبز و شعارهای اون روزای این افراد در حمایت از اسراییل، یکجا جمع نمیشه، توجیهات زیر رو بخونید:


 اسراییل خیلی بد است. آدمکش است. کودک کش است. جانی است اما این دلیل نمیشود که چنین رژیمی نتواند حامی یک جنبش آزادی خواهانه، دموکرات، مسالمت جو باشد. چنانکه در سال 88 شد و این اصلا تناقض نیست! یعنی اسرائیل می‌تواند در حالی که دارد با یک دست کودکان فلسطینی را می‌کشد، با یک دست دیگر از جنبش آزادی طلب و دموکراسی خواه سبز در ایران حمایت کند؛ که کرد!


 اسراییل یک رژیم دیوانه است و از یک دیوانه هیچ بعید نیست که رفتارهایی خلاف مصلحت خودش اتخاذ کند. بنابراین حمایت اسراییل از جنبش سبز نتیجه دیوانگی این رژیم بود و این رژیم به اشتباه فکر میکرد اهداف جنبش سبز به نفع اوست. وگرنه همه می‌دانستند که جنبش سبز از بیخ مخالف اسراییل است، به جان خودم!


 اسراییل واقعا برایش سوال شده بود که مگر میشود مردم لرستان دامادشان را ول کنند و به یکی دیگر رای بدهند! بنابراین ورودش به فتنه 88 فقط از سر کنجکاوی بود و بس. نه اینکه خدای نکرده در قبال حمایت از جنبش سبز منفعتی داشته باشد. این رژیم منحوس فقط می‌خواست بداند که واقعا چنین چیزی امکان دارد یا نه. چون بالاخره نمیشد که روشنفکرترن زن ایرانی چنین دلیلی برای تقلب ارائه کند و کشور دموکراسی خواهی مثل اسراییل پیگیر ماجرا نشود.


 جنبش سبز از ابتدا با اسراییل مخالف بود. اما دلیل اینکه در ابتدا جوری رفتار کرد که به امید اسراییل تبدیل شود این بود که میخواستند خود را دوست اسراییل جا زده و داخل اسراییل نفوذ کرده و بعد در بزنگاه از داخل به او خنجر بزنند. بنابراین اگر روسای رژیم صهیونیستی یک موقعی گفتند که جنبش سبز امید ما در ایران است، خدای نکرده فکر نکنید که کارهای جنبش سبز به نفع اسراییل بود ها؟! نچ!
 تا سال 88 اسراییل بیشتر آدم بزرگها رو میکشت تا کودکان رو، اما الان نسبت کودکان به آدم بزرگها چربیده. البته آن سال هم حمایت اسراییل از جنبس سبز چرب و چیلی بود که این هم دلیل کمی نیست! اما به هر حال چون اون موقع این رژیم خیلی کودکان رو نمیکشت، جنبش سبزیها دلیلی ندیدند که از آن ابراز برائت کنند، اما الان چون کودکان رو میکشه با اسراییل بد شدند.


 طبق برخی برآوردها، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی توانسته در اسراییل نفوذ کند و حمایت اسراییل از جنبش سبز کار همان نفوذی ها برای زیر سوال بردن جنبش بود. وگرنه جنبش سبز از همون اول با اسراییل مخالف بود؛ باور کنید!


 اصلا کی گفته وقتی یکی از یکی دیگه حمایت میکند باید با او موافق باشد یا کارهای او به نفعش باشد؟ شاید نتانیاهو و پرز داشته عصر جمعه ای از خاورمیانه رد میشده دیده اینجا جنبش سبز دارد کارهایی میکند، گفته بزار روز تعطیلی حمایت کنیم خوش بگذرد. همین!


 اسراییل با فلسطینی ها بد است اما با ایرانی ها خوب است. این هم خیلی منطقی است! لااقل از آن نظریه داماد لرستان که منطقی تر است!

  • م.ر سیخونکچی

من جهنم نمیام!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ | ۵ نظر

ببخشید! غلط کردیم! جوونی کردیم... ما اگر میدونستیم مخالفت با شما در زمینه بردن مردم به بهشت موجب میشه رسما ما رو به جهنم حواله بدید، عمرا روی حرف شما حرف نمیزدیم حاج آقا... قول میدیم از این به بعد هرچی گفتید بگیم چشم... شما هم دیگه فحش ندید! ببخشید دیگه؛ باشه؟!


  • م.ر سیخونکچی

گفتگو با یک آقازاده بعد از اولین جلسه دادگاه!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۵۷ ب.ظ | ۸ نظر

این متن یک طنز قدیمی است که برخی تغییرات جزئی دادم تا برای این روزها مناسب سازی شود! از خالی ماندن وبلاگ که بهتر است!




آی جماعت فضولی هستن این خبرنگارا... آی فضولن! طرف هنوز خستگی دادگاه از تنش در نیومده پریدن جلو که آقا بیا به سوالای ما خبر بده که چه خبر بود و... . در ادامه گفتگوی یکی از خبرنگارا با یک متهم پیش پا افتاده رو که همین چند روز پیش بالاخره دادگاهش برگزار شد، می‌خوانید. «خ» مخفف خبرنگار و «م.ه.د.ی» مخفف یک موجود خیالی است!


 خ: ضمن عرض خسته نباشید و آرزوی اقامتی خوش در کشور باستانی ایران، خودتان را معرفی کنید.

م.ه.د.ی: درست صحبت کن...

 خ: بله... ببخشید... لطفا در صورت صلاحدید خودتان را معرفی بفرمایید.

م.ه.د.ی: بنده پسر بابام هستم.

 خ: دقیقتر معرفی بفرمایید.

م.ه.د.ی: بنده پسر دوم بابام هستم.

 خ: عرض کردم خودتان را معرفی کنید نه پدرتان را.

م.ه.د.ی: اگر پدرم را معرفی کنم بیشتر به روند دادگاه و روشن شدن افکار عمومی کمک میکند!

 خ: چرا تا این مدت خودتان را به دادگاه معرفی نکردید؟

م.ه.د.ی: نکِشید.

 خ: چی؟

م.ه.د.ی: عشقم.

 خ: خب چرا حالا معرفی کردید؟

م.ه.د.ی: چون کشید.

 خ: عشقتان؟

م.ه.د.ی: نه، دستگاه قضایی. به زور مرا کشید تا اینجا! البته فشار دانشجویان و طلاب هم بی تاثیر نبود که به وقتش در خدمتشان خواهم بود!

 خ: آیا از اتهاماتتان آگاهی دارید؟

م.ه.د.ی: زیاد است، کدومشون رو میگی؟

 خ: یکی یکی شروع کنیم. قضیه استات اویل...

م.ه.د.ی: اونکه قضیه‌اش رو حل کردیم.

 خ: قضیهاش چی بود؟

م.ه.د.ی: یه نفر رشوه داده بود که به سزای اعمالش رسید و توسط دولت بلژیک تنبیه شد.

 خ: به کی رشوه داده بود؟

م.ه.د.ی: اون دیگه مهم نیست. مهم اینه که اون بابا تنبیه بشه و دیگه رشوه نده چون تا کسی نباشه که رشوه بده دیگه رشوه گیری هم به وجود نمیاد!

 خ: ولی میگن مثل اینکه شما اونی بودی که...

م.ه.د.ی: اذیت کنی بابام رو صدا میکنم ها...

 خ: انتظار از شما اینکه برای افکار عمومی ارزش قائل بشید و به سوالات نماینده اونا که ما خبرنگارا هستیم احترام بذارید...

م.ه.د.ی: بابا...

 خ: خوب اگر دوست نداری جواب نده. ظاهرا شما پولشویی هم انجام میدادید.

م.ه.د.ی: مگه نظافت بَده. تو قرآن داریم که النضافط من العیمان!

 خ: ولی اون پولها که مال شما نبوده.

م.ه.د.ی: تو قران نگفته که فقط نظافت اموال خود آدم جزو ایمانه، گفته؟

 خ: ظاهراً اون پولها موقع شستن هم کمی آب میرفته.

م.ه.د.ی: اون رو دیگه باید از رئیس بانک مرکزی  بپرسید که پول بیکیفیت چاپ میکنه!

 خ: این وسط نقش شما چیه؟

م.ه.د.ی: بابا...

 خ:خب، آروم باشید. اون پولها رو که میشستید چی کار میکردید؟

م.ه.د.ی: پهن میکردیم تا خشک بشه.

 خ: کجا؟

م.ه.د.ی: روی بند. بعضی از افراد فرهنگی -که سابقه وزارت هم داشتند- بودند که شلوارشون روی چند تا بند خشک میشد. ما هم می‌انداختیم تا کنار اونها خشک بشه.

 خ: در اغتشاشات بعد از انتخابات چه کار میکردید؟

م.ه.د.ی: ما فقط نظاره میکردیم.

 خ: فقط؟

م.ه.د.ی: گاهی هم برای اینکه خوب ببینیم مجبور بودیم از نزدیک نظاره کنیم.

 خ: فقط؟

م.ه.د.ی: بعضی وقتها هم چون نمیتونستیم در آن واحد چند جا ساندویچ بخوریم، تعدادی رو میفرستادیم تا در صورت نیاز بعضی چیزها رو ببینند و بیایند برای ما تعریف کنیم.

 خ: فقط؟

م.ه.د.ی: گاهی اوقات اون چیزهایی که باید اونها تعریف میکردند اتفاق نمیافتاد، بنابراین اول اونها رو انجام میدادند تا وقتی برای ما تعریف میکنند خدایی نکرده دروغ نگفته باشند!

 خ: فقط؟

م.ه.د.ی: بابا...

 خ: در مورد سایت جمهوریت چه مطلبی دارید که بفرمایید.

م.ه.د.ی: اولاً به اون حمزه کرمی بگید که من . دهنش رو..

 خ: مودب باشید لطفاً.

م.ه.د.ی: اولاً که بنده خودم معیار ادبم. دوماً که آقا نه و آقازاده.

 خ: چه فرقی میکنه؟

م.ه.د.ی: خیلی فرق میکنه. چون خیلی کارها از آقایون بر نمیاد ولی از آقا زاده ها بر میاد!

 خ: مثلِ؟

م.ه.د.ی: مثل ساندویچ خوردن تو میدون هفت تیر وسط اغتشاشات!

 خ: برگردیم به همون موضوع دهن حمزه کرمی... ببخشید... موضوع سایت جمهوریت.

م.ه.د.ی: بله. ما در آنجا اطلاع رسانی میکردیم.

 خ: ولی میگن مثل اینکه شما اونجا به نظام تهمت و افترا میزدید و تخریبش میکردید.

م.ه.د.ی: کی میگه؟

 خ: برای حفظ دهنشون نمیتونم اسم ببرم!

م.ه.د.ی: به هر حال دروغه.

 خ: مدرکی هم دارید؟

م.ه.د.ی: بابا...

 خ: ممنون که لطف کردید و به سوالات من پاسخ دادید.

م.ه.د.ی: برو که حسابی خسته هستم. نمیذارن خستگی دادگاه از تن آدم بیرون بره!

 

  • م.ر سیخونکچی

تقدیر با سطل زباله!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۸ ب.ظ | ۲ نظر

نوشته بود: «آیین تجلیل از خبرنگاران این شهرستان به مناسبت 17مرداد با حضور تنی چند از خبرنگار با حضور معاون فرمانداری این شهرستان برگزار شد. در این آیین به پاس خدمات ارزشمند خبرنگاران این شهرستان، سطل زباله و جا دستمال کاغذی اهدا شد.» (اینجا)

چقدر بدهند این خبرنگارها که از آنها تجلیل نکنید!


  • م.ر سیخونکچی

وزیر دارایی داعش با 16 میلیارد دینار گریخت!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۳ ب.ظ | ۱ نظر

فرار وزیر دارایی گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام با چند میلیارد دینار و آغاز عملیات ارتش عراق برای آزادی منطقه پروانه از مهمترین اخبار عراق محسوب می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه المسله، یک منبع آگاه در موصل اعلام کرد: ابو جعفر السبعاوی موسوم به وزیر دارایی دولت اسلامی عراق و شام با 16 میلیارد دینار به مکان نامعلومی گریخته است.


  • م.ر سیخونکچی

ذهن‌خوانی یک شتر سابق!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۲۷ ب.ظ | ۳ نظر
  • م.ر سیخونکچی

ناموس یا ارز؟!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۰۹ ب.ظ | ۱ نظر

رییس جمهور محترم فرموده‌اند: «امروز کسی برای خرید سکه و ارز حرص نمی ورزد».

کاملا درست است. راستش این روزها انقدر چیز میز برای حرص ورزیدن داریم که نوبت به ارز نمیرسد. آدم وقتی میبیند ناموس وطنش مورد طمع دشمنان است، خیلی بی غیرت باید باشد که به ارز حرص بورزد! شما نگران حرص ورزیدن ما نباشید و به مذاکرات خویش بپردازید. لطف عالی مستدام!



  • م.ر سیخونکچی

انرژی هسته‌ای بیار، کاتالوگ چهار رنگ ببر!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ق.ظ | ۱ نظر

روزنامه ایران برای چندمین بار با تیتری بزرگ از برداشته شدن تحریمهای هوانوردی از جمله تحریمهای شرکت بوئینگ علیه مردم ایران خبر داد. یعنی اگر بقیه رسانه‌های دنیا را بی‌خیال شویم و فقط این روزنامه را ملاک عمل قرار دهیم تا حالا نه تنها باید همه تحریمهای هوایی علیه ایران برداشته شده باشد، بلکه احتمالا باید دو سه تا تحریم هم ما علیه آنها وضع کرده باشیم چراکه این روزنامه هر چند روز یکبار خبر رفع تحریمهای هواپیمایی علیه ایران را درج می‌کند! در آخرین نمونه هم که این روزنامه از برداشتن تحریمهای بوئینگ علیه ایران خبر داده بود، کاشف بعمل آمد که عملا فقط تحریم کاتالوگ هواپیما برداشته شده است! و شرکت بوئینگ یکی دو تا کتابچه و جزوه و کاتالوگ به ایران داده است!


البته از آنجا که روزنامه ایران یک رسانه کاملا خصوصی است طبیعتا هیچ دخلی به دولت ندارد و اینکه بخواهیم ربطی بین دولت محترم این رفتارهای روزنامه ایران قائل شویم کمال –یا شاید هم جلال یا حتی بعضی‌ها جمال را هم دیده‌اند!- بی‌انصافی است. لذا در ادامه مراحل سخت و طاقت فرسای مذاکره ای که برای رفع این تحریم‌ها انجام شده است را خدمتتان عرض میکنیم. این مذاکرات در یک مغازه چاپ و تکثیر در حوالی وین انجام شده است.


شرح مذاکرات رفع تحریم کاتالوگ هواپیما:


- سلام آقا، دفتر فنی بابای اشتون اینا اینجاس؟
- بله پسر جان، امرتون؟
- راستش من یه چند سری کپی از کاتالوگ هواپیماهای بوئینگ می‌خواستم.
- خب اصلش رو بده کپی بگیرم.
- اصلش رو که ندارم!
- یعنی چی؟ اصل کاتالوگ رو نداری؟
- نه دیگه... به ما گفتن شما هم اصلش رو داری هم از روش کپی میگیری، دستگاه‌هاتون پشت و رو کپی میگیره دیگه؟
- بله عزیزم... ما کلا تو کار زیر و رو کشیدنیم!
- پس زحمتش رو بکشید لطفاً.
- آقا رو... زکی... دیر اومده زود هم می‌خواد بره... همینجوری مفتکی نیست که... کاتالوگه‌ها!
- بله متوجه هستم... هزینه‌اش رو تقدیم می‌کنیم. چقدر بدم؟!
- چی ‌می‌خوای؟
- یه صد سری کپی پشت و رو؟
- قیمتش میشه تعطیلی رآکتور بوشهر!
- بعد رنگیه دیگه؟
- نه داداش جون... اگر رنگی بخوای باید آب سنگین اراک رو هم بدی!
- روغنی چی؟ دو رو روغنی هم میزنید؟
- بله... چرا که نه... گلاسه گرم بالا روغنی برات میزنم فقط گرون در میاد ها!
- عیبی نداره... هرچی باشه میدم آخه مردم ما چشم انتظار این کاتالوگ‌ها هستن، نمیدونید اومدن این کاتالوگها چقدر میتونه کمک کنه که چرخ زندگی مردم ما بچرخه!
- جونم برات بگه که میشه... میشه به قیمت تعطیلی فردو...
- خیلی خوبه... حرفی نیست!
- میخوای یه روکش UV هم روش بندازم؟ چیزی در نمیاد ها!
- چقدر میشه؟
- مفت! بازرسی مامورهای آژانس از هرجا که دلشون خواست!
- خیلی خوبه، چه اشکالی داره، طلا که پاک است چه منتش به خاک است! بزن بره!
- خیلی خوب...

راستی! میشه کاتالوگ ها رو برام سیمی هم بکنی؟

- چی؟

-هیچی... میگم اگر میشه کاتالوگ ها رو برام سیمی کن، پاره نشن...

پررو شدی ها... باز چشمت به دو تا کاتالوگ افتاد دور بر داشتی... فکر کردی کی هستی؟ فکر کردی چی داری در مقابلش میدی که انقدر طلبکار هم شدی؟ چارتا دونه سانتریفیوژ دادی انتظار داری برات سیمی هم بکنم...

- باشه... ببخشید... قد بدی نداشتم... اصلاً ولش کن.... شرمنده... عفو بفرمایید...

- باشه... دفعه آخرت باشه توقعات غیر منطقی از جام جهانی داری ها؟!

- چشم...

- پس صد سری کاتالوگ بوئینگ در ازای تاسیسات هسته‌ای... بعد از ظهر بیا بگیر... خیرش رو ببینی!

  • م.ر سیخونکچی

آتش بس یا استراحت!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۸ ق.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی