چتری برای داعش
- ۰ نظر
- ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۵۹
با عرض سلام خدمت شما هنرجویان و هنرپویان و هنردوستان عزیز جان! در این جلسه قصد داریم مهارت مهمی را در زمینه قصه گویی در قالب فیلم به شما آموزش دهیم. برای اینکه مخاطب فیلم شما به خوبی در درام فرو رفته و دقیقا همان محتوای اصلی و مورد نظر شما را از روایت داستان دریافت کند باید به نکات زیر دقت نمایید:
ابوالفضل اقبالی
یکی از بازیکنان در جدال لفظی با مدیر عامل یکی از باشگاههای فوتبال خیلی جدی گفته است: «هر کس شما را نشناسد من به خوبی شما را میشناسم. ظاهرا یادتان رفته که به خانه مدیران قبلی میرفتید و دیش ماهواره برای آنها نصب میکردید!»
کسانی که دستی در تاریخ نویسی فوتبال دارند معتقدند این صحبتها تاریخ کری خوانی های فوتبال را به دو نیم تقسیم کرده است! خیل بازیکنان، مربیان، مدیران باشگاهها، لیدرها، بوقچیها، دلالان شریف و سایر کسانی که دستی در فوتبال پاک این سرزمین دارند با ورود به این ماجرا تاکید کردند: دو نیم کمه، دو نیم رو کی بخوره، کی نگاه کنه؟! بنابراین آنها هم سعی کردند در تقسیمات بیشتر این تاریخ پر گهر نقش داشته باشند. در همین راستا یکی از رفقای مدیرعامل مورد مذاکرده در جمله فوق به خبرنگار ما گفت: حالا نه که تو از ماهواره بدت میاد؟ دلت میخواد بگم کدوم شبکهها رو نیگا میکردی عمو؟!
یکی دیگر از مدیران فوتبال که شایعاتی درباره اشتغال او به شغل شریف شرخری در سالهای دور وجود دارد، در اینباره گفت: اگر کانالای ناجور رو قفل میکرده که بچه مچه نبینه، هیچ اشکالی نداره، بالاخره باید از برنامه های علمی ماهواره استفاده کرد.
یکی دیگر از بازیکنان غیور فوتبال ما نیز با ورود به بحث گفت: تا جایی که من میدونم مهم اینه آدم نون بازوش رو بخوره وگرنه ماهواره و غیر ماهواره فرقی نداره که!
یک بازیکن دیگر که تا کنون تنها نهصد میلیون تومان از قرارداد خود را گرفته و از این بابت به شدت هر شب پیش همسر و فرزندان شرمنده است اظهار داشت: ای کاش بقیه مدیران هم جنم این بابا رو داشتن و با نصب ماهواره هم شده دو زار پول در میاوردن تا ما شرمنده اهل و عیال نباشیم!
یک دلال با سابقه فوتبال که سابقه قالب کردن سه بازیکن خارجی مبتلا به ایدز، هپاتیت و فلج مادرزاد را به فوتبال ایران دارد در واکنش به بحثهای صورت گرفته گفت: کسی که بخواد تکخوری کنه و ادای آدمای سالم رو دربیاره اینم نتیجهشه. خب لا کردار! میدادی یه سر کابل رو هم ما وصل کنیم تا اینجور بازیکنا نمیذاشتن تو کاسهت! ضمناً هر مدیری که بازیکن دهن قرص خواست کافیه یه تک زنگ بزنه تا با پیک موتوری، کادوپیچ بفرستم دم در باشگاه! وقتی از آدمای نامتعبر بازیکن میخرید دهن لق هم توش در میاد خب!
در ادامه خبرنگارها سراغ یک تحلیلگر مسائل سیاسی-ورزشی رفتند که او اظهار کرد: این بحثها از بیخ محلی از اعراب ندارد چرا که اون ممه رو لولو برده و الان دوران جدیدی شروع شده که نصاب ماهواره بودن اصلاً یک افتخار حساب میشه، بازیکن مورد نظر باید این افشاگریها رو تو دوره قبل انجام میداد!
این تحلیلگر خیلی باهوش بیان داشت: ماهواره که چیزی نیست، الان خیلی از مدیران برای اینکه بتواند خودشان را در دل مسئولان جا کرده و مدیریت یکی از تیمها را بدست بیاورند حارند با شلوار لی و تیشرت آستین کوتاه حرکات موزون انجام دهند، آنوقت این بازیکن کوته فکر نصاب ماهواره بودن را بعنوان یک ضعف مطرح میکند!
خبرنگار ما جدا میخواست به این بحث خاتمه دهد که یک لیدر او را به جان مادرش قسم داد حرفهای او را هم منتقل کند. خبرنگار ما هم که خیلی به مادرش حساس است قبول کرد! لیدر مذکور گفت: ببینید باید به همه چیز منطقی نگاه کنیم. الان ما تو فوتبال از غرب عقبیم. خب مدیران ما باید با دیدن فوتبال روز دنیا خودشان را آپ تو دیت کنند یا نه؟
این لیدر ادامه داد: بنابراین اگر خوب دقت کنیم میبینیم که نصب ماهواره در واقع کمکی به مدیران برای پیشرفت در کارشان بوده است. این لیدر در حالی که یک دسته اسکناس دو هزار تومانی را از یک نفر میگرفت و در جیب میگذاشت از قاب خارج شد!
در پایان یکی از مسئولان فدراسیون فوتبال در حالی که سعی میکرد به زور جلوی خندهش رو بگیره با ورود به قضیه گفت: من از همه اهالی مستطیل سبز میخوام که حرمت هم رو حفظ کنن.
بعد از این سخنان بود که همه رفتن حرمت هم رو حفظ کنن!
ما تا حالا فکر میکردیم فقط بهترین تماشاگران دنیا را داریم. اما بعد از جام جهانی بود که فهمیدیم بهترین گزارشگران را دنیا را هم داریم، چرا که آنها توانستند باخت برابر آرژانتشن، تساوی با نیجریه و باخت برابر بوسنی را بعنوان یک پیروزی بزرگ به ملت قالب کنند! اما تازگیها فهمیدیم ما بهترین بازکنان فوتبال جهان را هم داریم. چرا که مشخص شد خیلی از آنها علی رغم اینکه از هفت هشت ناحیه دچار نقص عضو شدید هستند، اما بخاطر عشق به مردم، مثل چی در زمین میدوند و فوتبال بازی میکنند! باور نمیکنید؟ من که از خودم حرف در نمیآوردم. دستگاههای مسئول اعلام کردهاند که کارت معافیت خیلی از بازیکنان فوتبال را که بررسی کردهاند، دیدهاند آنها به دلایلی مثل نابینایی، قطع نخاع و... از خدمت سربازی معاف شدهاند! یعنی مثلا طرف دو سال پیش بخاطر قطع نخاع از سربازی معاف شده، اما الان دارد مثل یک موجود جاندار تیزرو وسط مستطیل سبز شلنگ تخته میاندازد! واقعا طرف چقدر باید عاشق مردمش باشد که با این وضع جسمانی دست از فوتبال نکشد؛ آنهم با این چندغاز دستمزدی که به فوتبالیستها میدهند! در همین راستا بد نیست به متن مکتوب گزارش یک بازی بین این بازیکنان مجروح و در عین حال تا خرخره متعهد کشور عزیزمان توجه بفرمایید:
سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان و فوتبال دوستان گرامی. امیدوارم که حالتون خوب باشه و برای دیدن یه بازی حماسی آماده باشید.
خب... دو تیم وارد زمین میشن. هر دو تیم با بازیکنانی مجروح و ناقص الخلقه پا به میدان میذارن و طبق لیستی که جلوی من هست، فلج اطفال با چهار بازیکن، بیماریای هست که بیشترین افراد درون زمین به اون مبتلا هستن. بعد از فلج اطفال، کوری مادر زادی با سه بازیکن، گشادی دریچه آئورت و از کار افتادگی نیمکره چپ مغز با دو بازیکن سایر بیماریهایی هستند که بیشترین بازکنان از آنها رنج میبرند. سایر بازیکنان هم هر کدوم بالاخره از یک ناراحتی جانکاه رنج میبرند که از خداوند منان برای اونها درخواست شفای عاجل داریم!
تیم پزشکی مجهزی هم در ورزشگاه حاضر شده. البته قرار است تا شروع فصل بعد یک بیمارستان مجهز در کنار ورزشگاه تاسیس بشه چون سازمانهای بین المللی گفتن این بیماریهایی که بازیکنان شما دارن خیلی خطرناکه و برای حفظ جونشون باید یه بمارستان در نزدیکترین محل به ورزشگاهها باشه.
بریم سراغ بازی. بازی رو تیم (...) آغاز میکنه. بازیکن شماره 17 با اینکه طبق کارت معافیتش باید از هر دو چشم کور باشه، به خوبی مهاجم خودشون رو در اونطرف زمین پیدا میکنه، و توپ رو به اون میرسونه! مهاجم هم که طبق کارت معافیتش اصولا نباید سری در بدن داشته باشه، با یه ضربه سر توپ رو به تیرک دروازه میزنه.
حالا دروازبان تیم (...) باید شروع کننده بازی باشه. طبق لیست من او در دو سالگی بر اثر تصادف دو تا پای خودش رو از دست داده اما حالا ببینید با پاهایی که طبیعتا باید مصنوعی باشه، چه ضربهای به توپ میزنه! توپ تا محوطه 18 قدم تیم حریف میاد... واقعا چه پیشرفتی کرده علم، چه پاهای مصنوعیای ساختن لامصبا!
حالا بازی در محوطه جریمه ادامه داره... بازیکن شماره 10 که قلبش با باطری کار میکنه موقعیت خوبی داره برای ضربه زدن... میخواد ضربهش رو بزنه که میخوره زمین. داور اعتقادی به پنالتی نداره.... کاپیتان تیم سراغ داور میره و نکاتی رو درباره خانواده داور به او تذکر میده... طبق لیست من و بر اساس کارت معافیت این بازیکن، او کر و لال مادر زاده، ولی میبینید که در این شرایط چقدر خوب حرف میزه! ماشّالّا... داور دو سه تا دیگه پنالتی برای این تیم نگیره فکر کنم کاپیتان کاملا زبونش باز بشه و شفا بگیره!
حالا دروازبان این تیم باید بازی رو آغاز کنه. قبل از بازی که با این بازیکن حرف میزدم و صحبت به کارت معافیتش کشید، میگفت که هنوز از نداشتن ریه، مری، کبد، کلیه، جناق سینه و شش رنج میبره و با همه این سختیها به عشق مردم به فوتبال ادامه میده!
بهش گفتم با اینکه تو بدنت هیچ عضوی باقی نمونده و همه رو بخاطر بیماری خالی کردن اما هیکلت خوب رو فرمه ها! گفت هرچی از فوتبال در میاره میده پنبه و پشم شیشه میخره و فرو میکنه تو شکمش تا بدنش یک کم باد کنه! آفرین به این غیرت... آفرین به این جوونمردی! مسئولان ما باید قدر این جوونها رو بدونن!
خب بازی ادامه داره که.... بله... یکی از تماشاگرها مثل اینکه خیلی گرمش شده و لباسش رو درآورده... بله... تصاویر قطع میشه... من هم با شما خداحافظی میکنم!