طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۵۸ مطلب با موضوع «عدالت» ثبت شده است

روح توافقنامه ژنو آمپول ایدز می‌خواهد!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ | ۳ نظر

 به یک عدد داروی درمان ایدز نیاز مبرم دارم با التماس دعای خیر

(روح توافقنامه ژنو!)

 لطفا مقداری توتون دوسیب پرتقال با پیک برای مان بیاورید
کمپ تیمهای ملی، دست راست
آقای...

 فوری فروشی
کلیه سالم، در حد نو، بدون خوردگی، صاحبش هر شب قبل از خواب از سرویس بهداشتی استفاده کرده است!
(به دلیل بالارفتن تعرفه پزشکان و نیاز فوری فروشنده برای تامین مبلغ ویزیت برای مراجعه به دکتر سرماخوردگی، کلیه زیر قیمت بازار فروخته می‌شود!)

 زیر قیمت بازار
تعدادی قابلمه و دیگ بزرگ به علت تغییر شغل به فروش می‌رسد
این دیگ ها برای تعدادی آقای دکتر بوده که در آنها کیک زرد می‌پختند!
علاقه مندان درخواست‌های خود را به سازمان انرژی اتمی ایران ارسال فرمایند
با تشکر و امتنان و لبخند! (سازمان انرژی اتمی سابق- اداره هسته درآوری حاضر)

  مسابقه جمله سازی
«ما تعلیق کردیم؟ ما کامل کردیم!»
علاقه مندان بعد از ساختن جمله با این کلمات آنها را به دبیرخانه دائمی جمله سازی مستقر در نگهبانی سازمان ملل تحویل دهند!
(دبیرخانه دائمی جمله سازی)
 
 خریدار زنبیل در محل
با بالاترین قیمت زنبیل های شما را برای گرفتن سبد کالایی دولت خریداریم
(اتحادیه فعالان مبارزه با گداپروری!)

 آمپول غیرت رسید
بدون درد و خونریزی
مناسب برای تزریق به انواع سیب زمینی از نوع پشندی و غیر پشندی
تزریق در محل حتی در فرودگاه!
(تزریقات خانه عدالت)

  ملک تجاری فروشی
کلنگی، دو نبش
اوکازیون برای باز کردن دکان دونبش برای خوردن همزمان از توبره و آخور
(به مشاور املاک «برادران فتنه‌گران88 - دوستداران نظام92» مراجعه  فرمایید)

 فیش حقوقی شما را خریداریم
بهترین خریدار فیش‌های حقوقی زیر یک میلیون تومان
(ستاد یارانه دوستان مقیم مرکز)

 به یک گوشکوب نیازمندیم
به یک کوشکوب ساده بدون کارنامه مسئله دار سیاسی جهت مخفی کردن معاونین فعال در فتنه 88 پشت آنها نیازمندیم

  • م.ر سیخونکچی

از توافق ژنو و میوه‌های هسته دار تا آلودگی هوا

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۴۰ ق.ظ | ۱۴ نظر

یا اخبار در آینده‌ای نه چندان دور


(چند روزی رفته بودم پابوس امام رضا علیه السلام، ببخشید اگر وبلاگ به روز نشد.)


آنقدر سوژه و خبر و ماجرا زیاد است که هر طنزنویسی چهارشاخ می‌ماند کدامش را دستمایه قرار دهد و مطلب بنویسد. اینجانب برای اینکه نسبت به هیچکدام از سوژه‌ها ظلم نشود سعی کرده ام به مهمترین آنها بپردازم. برای اینکار بد ندیدم بخشی از اخباری را که احتمالاً 40 سال بعد در بخشهای مختلف خبری صداو سیما به سمع و نظرتان خواهد رسید، را جلوتر به سمع و نظرتان برسانم:


  اخبار سیاسی

امروز عصر یک محموله ارزی وارد کشور شد. این اتفاق در راستای اجرای توافقنامه ژنو انجام گرفت. بدین ترتیب قسط هزار و سیصد و بیست ودوم از دارایی‌های بلوکه شده ایران در غرب به ارزش سه دلار و بیست و پنج سنت توسط کیف جیبی سفیر سوئیس درایران، وارد کشور شد. بر همین اساس، ایران نیز هزار و سیصد و بیست و دومین مرحله از اجرای تعهدات خود را آغاز کرد. ایران در این راستا کل بذر و دانه میوه‌هایی که هسته دار هستند را نابود کرد و متعهد شد زین پس هیچگونه میوه هسته دار کشت نکند. گفتنی است آمریکا چندی پیش نسبت به مشاهده یک موز در میدان میوه و تره بار کاشمر هشدار داده و وجود میوه‌ای که از بیخ هسته دار است را نشانه عدم حسن نیت ایران دانسته بود. ایران نیز در مقابل تهدید کرده بود که اگر آمریکا حتی به اندازه یک سنت از قسط سه دلار و بیست و پنج سنتی خود کم کند، ایران بصورت یک طرفه روح توافقنامه ژنو را مورد عنایت قرار خواهد داد. آمریکا گفته زرشک. ایران سکوت کرد!


  اخبار ورزشی

 صد و پنجاه و دومین شهرآورد تهران بین تیمهای فوتبال استقلال و پیروزی طبیعتاً با نتیجه صفر صفر پایان یافت. از اتفاقات قابل تقدیر این بازی رد شدن یک توپ از هفت متری تیرک دروازه و زدن سه شوت محکم توسط بازیکنان بود که تماشاگران را به وجد آورد. یکی از بازیکنان در مصاحبه بعد از بازی با اشاره به همین اتفاقات گفت: من نمیدونم باتوجه به خلق چنین صحنه‌هایی در بازی چرا تماشاگران فریاد بی‌غیرت بی‌غیرت سر دادند. وی هشدار داد در صورتی که باشگاهها به تعهدات خود برای پرداخت 5 میلیارد تومان قسط دوم این فصل بازیکنان عمل نکنند احتمالا در شهرآورد بعد فقط توپ در گردالوی وسط همین خواهد چرخید؛ خود دانید.


  اخبار  اقتصادی

همایش «فساد اقتصادی، چرا و چگونه» توسط موسسه آزاد اندیشان جیب فردا برگزار شد. تلاش برای تبدیل فساد اقتصادی از یک تهدید به فرصت، از اهداف این همایش اعلام شده است. دبیر این همایش با اشاره به چهل سال تلاش برای ریشه کنی فساد اقتصادی گفت: آدم عاقل وقتی می بینه فساد اقتصادی رفع شدنی نیست لااقل کاری میکنه که پولش بره تو جیب خودش.

با توجه به این گفته‌ها واضح و مبرهن است که شرکت کنندگان در این همایش تا چه حد آدمهای عاقلی هستند! گفتنی است یکی از متهمان امنیتی فتنه 88 که همچنان پرونده‌اش در دست بررسی است و خود با وثیقه 10 میلیارد تومانی آزاد است در این همایش سخنرانی ویژه‌ای با عنوان «نسبت آقازاده و فساد» خواهد داشت. شرکت در این همایش برای عموم آزاد نیست، عموم غلط کرده‌اند بخواهند در این جور همایش ها شرکت کنند!


  اخبار اجتماعی

استانداری تهران امروز را روز جشن و تعطیل عمومی اعلام کرد! روابط عمومی استانداری تهران با اشاره به اینکه طبق آمارها امروز یک نفر از تهرانی ها به دلیلی غیر از آلودگی هوا مرده است، این اتفاق را نشانه تاثیرگذاری برنامه‌ها برای کنترل آلودگی هوا دانست. گفتنی است یکی از تهرانی‌ها امروز هنگام عبور از خیابان با یک خودرو تصاودف کرد و مُرد. این گزارش می‌افزاید در حالی که آلودگی هوا در چهل سال قبل یکی از اصلی‌ترین دلایل مرگ و میر تهرانی‌ها اعلام شده بود، این معضل در سالهای اخیر به تنها دلیل مرگ و میر تهرانی‌ها تبدیل شد. استانداری تهران در اطلاعیه خود اضافه کرده که اگرچه جشن عمومی اعلام شده است ولی مردم برای اینکه بخاطر آلودگی هوا نمیرند بهتر است از خانه بیرون نیایند.

  • م.ر سیخونکچی

صد سال بعد، پرونده مهدی هاشمی

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۳۷ ب.ظ | ۳ نظر

قریب چند وقت از بازداشت مهدی هاشمی بهرمانی می‌گذرد و هنوز که هنوز است مردم از خود می‌پرسند چه خبر؟! بنابراین سعی کردیم به صد سال آینده برویم و حدس بزنیم که در آن زمان وضعیت این پرونده چگونه خواهد بود و افراد و نهادهای مختلف درباره این موضوع چه نظراتی خواهند داشت.

سخنگوی قوه قضائیه در دو هزار و پانصد و هفتاد و سومین نشست خبری خود با خبرنگاران اعلام کرد که طبق سنوات گذشته همچنان انتقاد به قوه قضائیه در برخورد با پرونده مهدی هاشمی وارد است. خبرنگاران هم با شنیدن این جملات گفتند: اوهوم!
وکیل مهدی هاشمی بصورت تلفنی برای حداقل پنج سال دیگر از دادگاه درخواست استمهال کرد و دادگاه موافقت خود را اعلام داشت. سیامک مطهری، نتیجه علی مطهری که صد سال قبل نماینده مجلس بود، در اظهارنظری متذکر شد: «پف...ها! بعد از صد سال که ارزش ده میلیارد وثیقه مطهری انقدر اومده پایین که باهاش میشه فقط یه تی‌تاپ خرید هم دست از سر این بنده خدا و خانواده جلیل‌القدرش بر نمی‌دارید. چرا دهن من رو باز می‌کنید آخه؟!»
رئیس دانشگاه از هفت دولت آزاد هم با ارسال بخشنامه‌ای به واحد کارگزینی این دانشگاه پرسید: «آیا هنوز هم به مهدی هاشمی بخاطر سرکشی به واحد دانشگاه آزاد در انگلستان حقوق چند هزار دلاری داده می‌شود؟»
واحد کارگزینی هم در جواب نوشت: «خیر، چون اصلاً چنین دانشگاهی وجود ندارد.» این واحد همچنین اضافه کرد که «الان اصلاً چیزی به نام انگلستان وجود ندارد و این کشور به چهار کشور سیتی‌لند، بیوتی‌لند سفلی، بالامحله لندن و دوایت یورک شرقی تبدیل شده است.» این واحد در ادامه پرسید: «می‌خواید ببینیم در این کشورها واحدی داریم و حقوقی به مهدی هاشمی می‌دهیم یا نه؟» که رئیس دانشگاه گفت: «بی‌خیال، گیر ندید دیگه!»
همچنین در این سال تجمع جمعی از دانشجویان و طلاب عدالتخواه –بعنوان یکی از سخت‌جان‌ترین گونه‌های دارای حیات- در اعتراض به عدم برخورد با مهدی هاشمی برگزار شد. این افراد در بیانیه‌ای خطاب به مسئولین امر نوشتند: «آقا خداوکیلی اگر نمی‌خواید باهاش برخورد کنید بگید ما انقدر اینجا تجمع نکنیم، صد ساله از کار و زندگی افتادیم آخه!»

منابع آگاه خبر دادند مهدی هاشمی در پیامی ویدئویی به مناسبت صدمین سال برخورد نکردن با خود –در حالی که چشمم کف پاش اصلاً تکون نخورده بود- گفت: «از آنجا که بچه‌های بابای من مثل بقیه بچه‌های مردم هستند و خود مردم هم حتما در این صد سال به خوبی به این واقعیت پی برده‌اند، ما شدیدا در انتظار اجرای عدالت هستیم، حتی درباره خودمان. آره!»

  • م.ر سیخونکچی

حاجی اشتباه گرفتی!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۱۲ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

بوس رو بده بیاد!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۲۲ ب.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

جایگزینی اقتصاد زنبیلی بجای گداپروری در دولت یازدهم!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۲، ۰۴:۱۶ ب.ظ | ۲ نظر

همانطور که آگاه و احتمالاً منتظر هستید قرار است به زودی زنبیل کالای دولت یازدهم شامل «1.8کیلوگرم روغن نباتی مایع، 10 کیلوگرم برنج، 4 کیلوگرم گوشت مرغ ، 800 گرم پنیر بسته(uf) و 1.8کیلوگرم تخم مرغ» توزیع شود. در همین زمینه گفتگویی داشتیم با یک چهره آشنای دولت که اگرچه رسماً دستی در این امور ندارند اما غیر رسمی با خیلی از امور آشنا هستند!

 

سلام. از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید ممنونم.

خواهش میکنم. من هم از اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم.

 

می‌خواستم در این فرصت اندک درباره سیاست جدید دولت یازدهم درباره توزیع زنبیل کالا بین مردم سوال کنم. دلیل شما برای تغییر یارانه نقدی به زنبیل کالا چیست؟

عرض شود که دلیل زیاد است؛ کدومش رو بگم؟

 

من جسارت نمی‌کنم، بر حسب آشناییتان با دلایل خودتان یکی را انتخاب بفرمایید.

خیلی خب! ببینید زنبیل کالا مزایای بسیار زیادی نسبت به یارانه نقدی دارد. در طرح یارانه نقدی مردم برای دریافت یارانه‌شان کافی بود به دستگاه‌های خودپرداز مراجعه کرده و پولشان را بگیرند. حتی با گسترش بانکداری الکترونیکی خیلی ها حتی بدون مراجعه حضوری اینکار را انجام می‌دادند...

 

خب اینکه خیلی خوب بود!

بله، یعنی نه، یعنی از جهاتی بله و از خیلی جهات نه! ببینید با توزیع زنبیل کالا مردم باید حتماً حضوری بیایند و تحویل بگیرند. باید سوار تاکسی شوند –البته حواسشان باشد که یک وقت به حرفهای راننده تاکسی درباره انرژی هسته‌ای توجه نکنند!- بعد باید بایستند درون صف. خب آنجا که بیکار نمی‌توانند باشند، باید تخمه‌ای چیزی هم بخرند و بخورند. بعد قبلش هم باید یک زنبیل بخرند و بیاورند. می‌بینید تا همینجا چقدر چرخ صنعت و تولید مملکت به حرکت در آمده است؟!

 

بله، من تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم!

تازه کجاش رو دیدی عمو! اینها تازه اشتغال مستقیم بود. کلی شغل غیر مستقیم هم ایجاد می‌شود. مثلا احتمالاً یک نفر آنجا باید باشد تا اسم مردم را پشت کارتن پاره بنویسد تا در صف بایستند و نوبت‌ها رعایت شود، خیلی‌ها هم جایشان را در صف می‌فروشند. از اینجور شغل‌های غیر مستقیم کلی ایجاد خواهد شد. و همه اینها نشاط و پویایی را به جامعه برخواهد گرداند!

 

پس مردم حسابی می‌روند سر کار؟!

بله. همینطور است!

 

سوال دیگرم این است که آیا به نظر شما اینکار بیشتر شبیه اقتصاد صدقه‌ای نیست؟ چون خیلی‌ها مخصوصاً آنها که شما هم بدجور با آنها آشنا هستید به طرح یارانه نقدی می‌گفتند اقتصاد صدقه‌ای و گدا پروری!

ببینید اینها دو مقوله کاملاً متفاوت است. من چون آشنا هستم خدمتتان عرض می‌کنم وگرنه اگر جرات دارید برید این سوال را از همانها که گفتند گداپروری است بپرسید تا ببینید چطور جوابیتان را می‌دهند!

 

بله. ما هم به همین خاطر آمدیم سراغ شما.

آفرین، سراغ خوب کسی آمدید! عرض کنم که شما اگر در محتوای زنبیل کالایی ما دقت کرده بودید این حرف را نمی‌زدید. بگویید ببینم! شما اگر یک نفر در گدا در خیابان ببیند به او چه می‌دهید؟

پول.

آفرین. حالا بگویید ببینم در صندوق صدقات چی می‌اندازید؟

 

باز هم پول!

آباریکلا! شما تا حالا دیده‌اید کسی به گدا یک بسته هشتصد گرمی پنیر بدهد؟ یا دیده‌اید کسی درون صندوق صدقات 1.8کیلوگرم تخم مرغ بیاندازد؟!

 

نه خدا وکیلی!

همین دیگه... اگر دقت کنید می‌بینید که اصلاً محتوای این زنبیل ما جوری است که نمی‌توان به گدا داد یا درون صندوق صدقات انداخت! یعنی اگر بخواهند هم نمی‌شود. سوراخ صندوق صدقات انقدر تنگ است که نمی‌شود چهار کیلو گوشت مرغ را از آن رد کرد! حالا شاید بشود 1.8کیلوگرم روغن نباتی مایع را یکجوری با سرنگ درون صندوق صدقات ریخت اما انصافاً کار سخت و زمانبری است! حالا فهمیدید چرا این زنبیل کالایی اصلاً هم اقتصاد صدقه‌ای و گداپروری نیست اما یارانه نقدی بود؟ فهمیدید یا نه؟!

 

بله فهمیدم. یعنی در تمام عمرم هیچ چیز را انقدر خوب نفهمیده بودم!

آفرین پسر خوب! حالا بدو برو وایسا تو صف تا زنبیل کالایی تموم نشده!

  • م.ر سیخونکچی

150میلیون پول چایی یک‌مرکز استراتژیک یعنی چی؟!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر

غلامرضا فروزش معاون اجرایی و اطلاع رسانی «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» گفته است: «بی احتیاطی است که من این موضوع را در حضور خبرنگاران و نمایندگان رسانه ها می گویم، اما مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام سالیانه ۱۵۰ میلیون تومان چای مصرف می‌کند و اگر کسی در هتل هیلتون لندن این چای را بخورد قطعا برای او ارزان تر از مصرف چای ما در اینجا درخواهد آمد.»

الان چند روزی می‌شود که بنده این جملات را خوانده و شدیداً دارم تلاش می‌کنم از آن سر در بیاورم و البته هنوز بطور کامل سر در نیاورده‌ام. آنچه در ادامه می‌خوانید تنها مربوط به همان بخش از سرم است که توانسته‌ام در بیاورم. بقیه‌اش پیشکش!

 

نتیجه‌گیری غذایی

اگرچه باورش سخت است اما احتمالاً هنوز افرادی در مراکز خیلی مهم مشغول فعالیت هستند که دقیقاً نمی‌دانند تفاوت یک استکان چای با باقالی پلو با ماهیچه چیست! این سوال هم که چرا در کل عالم فقط آنها باید چای را با قاشق و چنگال بخورند مهمترین سوالی است که در چند سال اخیر دارند بصورت استراتژیک به آن فکر می‌کنند و البته هنوز به نتیجه خاصی نرسیده‌اند.

 

نتیجه گیری دیالکتیک

خوردن مقدار زیادی چای به عضویت در «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» می‌انجامد و همچنین عضویت در «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» راه را برای خوردن مقدار زیادی چای هموار می‌کند!

 

نتیجه گیری مدیریتی

علی رغم اینکه کلی نهاد و مجموعه فرهنگی لنگ چند صد هزار تومان بودجه هستند، می‌توان 150 میلیون تومان بودجه را حتی بدون نیاز به هیچگونه چارت سازمانی یا شرح وظایف یا... مدیریت کرد.

 

نتیجه گیری منطقی

وقتی با یک قوری می‌توان کلک 150 میلیون تومان را کند، خدا وکیلی مه‌آفرید خسروی حق داشته با آنهمه شرکت به حساب سه هزار میلیارد تومان برسد!

 

نتیجه گیری در گوشی

مسئول خرید نمی‌خواید؟!!!

 

نتیجه گیری پزشکی

جدیدترین یافته‌های پزشکی ثابت می‌کند از این به بعد هر کی بگه خوردن چای برای سلامتی مضره حرف مفت زده!

 

نتیجه گیری بدون عنوان

بدبخت کسی که کارش اونجا گیر کنه و بخواد پول چایی بده؛ بیچاره!

 

نتیجه گیری فلسفی

اول چای بود یا «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام»؟

 

نتیجه گیری مردمی

شاید ایستگاه صلواتی دارن!

 

نتیجه گیری توجیهی

 

آقا شما یه بار دیگه اسم کامل این مرکز رو بخون. خوندی؟ آفرین عمو، برو دم خونه‌تون بازی کن. برو عمو جون!

 

نتیجه گیری خرکی

به روح اعتقاد دارن؟!

  • م.ر سیخونکچی

مصاحبه با یک حلزون که ترشحاتش را احتکار کرد!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۲۸ ب.ظ | ۴ نظر

(توضیح ضروری: در این متن همه کرم‌ها را کِرِم بخوانید و نه کِرم یا کَرَم یا هر چیز دیگه.)

 


خبرنگار: خودتان را معرفی کنید.

حلزون: بنده حلزون هستم، هفت ساله، از حومه تهران.

خبرنگار: شما رو به چه جرمی گرفتند؟

حلزون: راستش بنده در حال کشیدن خودم به سختی بر روی خاک بودم که بازداشت شدم. گویا دلیل بازداشتم هم تقلبی بودن «کرم حلزون» تبلیغی در صدا و سیماست.

خبرنگار: شما چه دخالتی در ساخت، تبلیغ و توزیع این کرم‌ها داشتید؟

حلزون: راستش بنده هم خودم خیلی نمیدونم نقش من این وسط چیه. اما خب ظاهرا مدیران شرکت رو که نمیشه مواخذه کرد چون باعث فرار سرمایه گذاری از کشور میشه؛ مسئولان بهداشت کشور هم که موقعیت حساسی دارند و صلاح نیست باهاشون برخورد بشه؛ مدیران صدا و سیما هم که هیچ؛ با این وضعیت خود بنده هم پیشنهاد بازداشتم رو تنها راه موجود می‌دونم و از این بابت خیلی ممنونم!

خبرنگار: حالا اتهماتون بطور مشخص چیه؟

حلزون: با توجه به اینکه ظاهراً در این کرم‌ها اصلاً از عصاره حلزون استفاده نشده، من متهم هستم که چرا عصاره ترشحات خودم رو احتکار کرده و در اختیار تولیدکنندگان این کرم قرار نداده‌ام!

خبرنگار: واقعاً؟ خب جداً شما اونهمه ترشحات رو می‌خواستید چی کار؟ چرا از توزیع آنها دریغ کردید؟!

حلزون: ببین عزیزم! من شما رو به دقت در تفاوت‌های فیل و حلزون توصیه می‌کنم!

خبرنگار: ببخشید متوجه نشدم!

حلزون: من حلزون هستم نه فیل! کلا مساحت زیر شکم بنده که با زمین تماس داره، یک و نیم سانتی‌متر مربعه. اگر تمام 24 ساعت روز رو هم راه بروم و حتی با سرعت یوزپلنگ بدوم، باز هم مگه ترشحاتم به انداه چند قوطی کرم میشه؟!

خبرنگار: عجب!

حلزون: بله... برخی افراد بنده رو با بشکه ترشحات حلزون اشتباه گرفته‌اند! اگر اجداد بنده هم به همراه خانواده‌هاشون در برنامه دویدن فوق الذکر مشارکت می‌کردند بعید است به اندازه‌ای که این افراد تبلیغ کردند، ترشحات حلزون آماده می‌شد!

خبرنگار: بنابراین شما خودتون رو مقصر نمی‌دونید؟

حلزون: والّا چه عرض کنم! به هر حال ظاهراً این وسط فقط ما قابل مقصر دونستن هستیم.

خبرنگار: در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.

حلزون: بله... من یک توصیه دارم و یک سوال. بنده در ابتدا توصیه‌ای دارم به هم‌نوعان خودم و اون اینکه سعی کنید یک دستمال دستتان گرفته و از هر جا که رد میشید رد ترشحاتتون رو پاک کنید تا سوءاستفاده‌کنندگان تهییج و ترغیب به سوءاستفاده از شما نشوند!

خبرنگار: و اما سوال؟

حلزون: و در پایان سوالی دارم از مسئولان. آقایان مسئول! آیا اگر این شرکت بجای «کرم حلزون»، مثلاً «کرم سوسمار» یا «کرم مار بوآ» تولید کرده بود، باز هم می‌رفتند بجای مقصر اصلی، یه سوسمار یا مار بوآ رو بگیرند و همه کاسه کوزه‌ها رو سر اون بشکنند؟ حالا چون ما حلزون‌ها فقط ترشحات داریم، نه دندون و نیش، این حقمونه؟! حالا باز جای شکرش باقیه ما یه صدف داریم. اگر طرف «کرم سوسک» درست کرده بود که همون دم در یه دمپایی میکوبیدن تو سر یه سوسک و تموم!

  • م.ر سیخونکچی