طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۵۸ مطلب با موضوع «عدالت» ثبت شده است

موضوع انشاء: آخه چرا انقدر دوست دارید در آینده دکتر شوید؟!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۲۴ ب.ظ | ۳ نظر
بنام خدای سرای بهشت
پزشک آفرینِ سلامت سرشت
 
ما از خیلی وقت پیش دوست داشتیم وقتی بزرگ شدیم دکتر بشویم. چون دکتر بودن خیلی خوب است. آدم خیلی پول در می‌آورد. پول درآوردن هم خیلی خوب است. بعد تازه آدم اگر دکتر شود هیچکس نمی‌تواند بهش چیزی بگوید. اینکه کسی نتواند به آدم چیزی بگوید هم خیلی خوب است. من همیشه دوست داشتم آدم پولداری باشم که هیچکس نتواند بهم چیزی بگوید. به همین خاطر اول دوست داشتم م.ه بشوم! اما بعد که بزرگتر شدم دیدم دکتر شدن از م.ه شدن هم، هم پولدارتر است هم هیچکس نمی‌تواند به آدم چیزی بگویدتر! بخاطر همین از اون روز به بعد دیگر به پدرم که نتوانسته مثل پدر م.ه باشد چپ چپ نگاه نمی‌کنم. چون تا قبل از آن چون می‌خواستم م.ه بشوم همیشه به پدرم چپ چپ نگاه می‌کردم چون فهمیده بودم من هرچقدر هم تلاش بکنم که م.ه بشوم، اما تا وقتی پدرم تلاش نکند مثل پدر م.ه بشود هیچم فایده ندارد، و آدم اگر فقط خودش م.ه باشد و پدرش مثل پدر م.ه نباشد نه خیلی پولدار می‌شود و نه هیچکس نتواند به او چیزی بگوید می‌شود.
 
اما چند وقتی است که دیگر اصلاً هم غصه نمیخورم و وقتی که پدرم میگوید کنترل تلویزیون رو وردار بیار ایشه نمیکنم و غر نمی‌زنم چون از این به بعد می‌خواهم دکتر بشوم و برای دکتر شدن دیگر لازم نیست آدم پدرش مثل پدر م.ه باشد. البته یکبار که این را به آقای رضایی –آقا اجازه! آقای رضایی معلم ورزشمان است- گفتم با بند سوت زد توی سرمان که بچه جان تو اگرپدرت مثل پدر م.ه باشد روزی صد تا دکتر جلوی پایت لنگ می‌اندازند! البته من نفهمیدم لنگ انداختن یعنی چه اما من باز هم دوست دارم دکتر بشوم.
 
یکبار توی روزنامه‌هایی که مامان با آنها شیشه را پاک می‌کرد خواندم که الان بعضی دکترها ماهی هفتاد هشتاد میلیون پول در می‌آورند. بعضی هایشان هم بیشتر در می‌آورند. من حساب کردم دیدم اگر پدرم پنج سال هر چی پول در می‌آورد را بدهد به مامانم تا جمع کند و ما هم هی برویم خونه دایی رضا و عمه منیژه و باباجان و خاله منصوره غذا بخوریم و لباسهای کوچک شده بچه‌های آنها را بپوشیم و یکجوری هم از زیر کمکهای داوطلبانه به مدرسه در برویم و خلاصه یعنی مامانمان همه پولهای بابا را جمع کند، تازه به اندازه یک ماه دکترها پول‌دار می‌شویم. بعد تازه دکترها هم که توی این پنج سال هی ننشسته‌اند جلوی تلویزیون که، خب آنها هم باز یک ماه دیگر کار می‌کنند و باز بابای ما باید 5 سال کار کند و باز ما پنج سال دیگر برویم خانه دایی رضا و عمه منیژه و خاله منصوره. بعد گیرم اینها 5 سال دیگر هم راهمان دادند، دیگر که نمی‌شود باز هم 5 سال بصورت داوطلبانه به مدرسه کمک نکرد، آقای ناظم پدرمان را در می‌آورد!
 
تازه اینها که هیچ چیزی نیست. مهم این است که هیچکس هم نمی‌تواند به دکترها چیزی بگوید. نه به همه‌شان، به یک کمشان هم نمی‌تواند چیزی بگوید. تا بخواهی حرف بزنی میریزند و تجمع می‌کنند و به پدرشان که اسمش نظام پزشکی است می‌گویند همچین بزند توی سرت که نفهمی از کجا خوردی و مثلا اگر فیلم ساخته باشی درباره آنها به پدرشان می‌گویند که نذارد فیلمت کامل پخش شود. یعنی پدر دکترها از پدر م.ه هم زورش بیشتر است به همین خاطر هم من دوست دارم بزرگ که شدم دکتر بشوم تا به مردم جامعه‌ام خدمت کنم!
  • م.ر سیخونکچی

چگونه هزینه‌های شب عید را کنترل کنیم؟!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۱۶ ب.ظ | ۰ نظر

خود این سوال جای سوال داره؟ مگه مدیریت کردن هزینه‌های شب عید در این روزها کار سختی است؟ یعنی واقعاً در شرایطی که رییس جمهور فرموده تورم صفر شده است، کاری آسانتر از مدیریت کردن هزینه‌ها در شب عید وجود دارد؟ یاللعجب از این مردم که حتی با تورم صفر هم نمی‌توانند هزینه‌های شب عیدشان را مدیریت کنند! نکند انتظار دارند تورم منفی شوند و صبح به صبح بروند دم درِ بانک مرکزی و یه چیزی دستی از آقای سیف بگیرند، تا بتوانند هزینه‌های شب عیدشان را مدیریت کنند؟ خب وقتی با تورم صفر هم از این کار عاجزید بفهمید که مشکل از شماست دیگه؟ ای بابا...

 
من می‌خواستم همان بند بالا را بنویسم و بروم با تورم صفر هزینه‌هایم را مدیریت کنم، اما بنده خدایی گفت حالا چه میشه‌کرد؛ بالاخره یک عده معدودی هم هستند که عقل معاش ندارند و حتی با تورم صفر هم نمی‌توانند هزینه‌های شب عیدشان را مدیریت کنند، جرم که نکرده‌اند، اونها هم آدمنند و... خلاصه انقدر از این حرفها زد که دلم سوخت و گفتم به ارائه راهکارهام ادامه بدم.
 
مهمترین راهکار اینه که به راهکاری که وزیر محترم جهاد و کشاورزی ارائه کرده عمل کنند. آقای محمود حجتی در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره گران شدن قیمت مرغ تا کیلویی هشت هزار تومان گفته بود: «مردم مرغ هشت تومنی نخرن»!
 
حالا من علامت تعجب گذاشتم و جمله تمام شد اما شما به این سادگی از کنارش رد نشید. در همین یک جمله به اندازه کل قابوسنامه حکمت نهفته است! یعنی انقدر حکمت نهفته است که هیچ بعید نیست از سال بعد بجای بخشهایی از قابوسنامه همین یک جمله را هی توی کتابهای درسی دانش‌آموزان بگذارند. حالا حکمتش به کنار، اگر این کار را بکنند دعای دانش آموزان هم می‌رود پشت دولت و دولت محترم در کم کردن تورم هی موفقیتش بیشتر می‌شود. خب خدا وکیلی هم حفظ کردن اسم صاحب جمله یعنی «محمود حجتی» خیلی آسان‌تر از حفظ کردن نام صاحب قابوسنامه یعنی «عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وُشمگیر بن زیار» است دیگه و کار دانش آموزان هم برای امتحانات ادبیات راحتتر میشود. خود ما از سه روز قبل از امتحان ادبیات وقت می‌گذاشتیم و تا سر جلسه تازه می‌توانستیم تا وشمگیرش را حفظ کنیم! اما اگر آقای حجتی زمان تحصیل ما هم از این حرفها زده بود و جملاتش را در کتاب ادبیات در بخش ادبیات تعلیمی می‌آوردند، سه دقیقه قبل از امتحان کتاب را باز می‌کردیم و نمره‌مان هم بیست می‌شد...
 
خلاصه اینکه اگه همه مردم به توصیه آقای حجتی گوش کنن و «نخرن» به راحتی میتونن هزینه‌هاشون رو مدیریت کنن. اصلاً اگر کسی ماست و پنیر و میوه و آجیل و مرغ و گوشت و برنج و نان و شیر و دوغ و حبوبات و لباس و... نخره اصلاً دیگه شب عیدی هزینه‌ای براش می‌مونه که بخواد مدیریت کنه؟!
 
خداوکیلی دم آقای حجتی گرم که یک تنه به عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وُشمگیر بن زیار و سایر رفقای اسم طولانی‌اش ثابت کرد هنوز هم تو ایران آدم حکیم مثل ریگ ریخته و اصلاً هم آدم برای اینکه خیلی حکیم باشد و همین که دهان باز میکند درّ و گهر بپاشد بیرون لازم نیست اسمش سخت باشد!
  • م.ر سیخونکچی

خانه سالمندان مفتکی!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶ ق.ظ | ۰ نظر

یکی از دوستان میگفت و خوب هم میگفت. گفت این کارگزارانی‌ها بچه‌های اولشون که به سن سربازی رسید، بحث خرید سربازی رو راه انداختن. الان هم که بچه های دومشون ده سال از سربازیشون گذشته بحث خرید غیبت سربازی رو! با این حساب از همین الان میشه فهمید که احتمالا چند سال دیگه، یهویی مجلس طرح رایگان شدن مهدکودک ها، و بعدتر رایگان شدن خانه سالمندان رو تصویب خواهد کرد.

این کارگزارانی‌ها کی تموم میشن راحت شیم؟!

  • م.ر سیخونکچی

بانک مرکزی بدجور به وظایف خودش عمل می‌کند!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۵۴ ق.ظ | ۰ نظر
یکی از نماینده‌های مجلس چند روز پیش گفته بود که مقدار قابل توجهی از پولهای آزاد شده توافق ژنو با «چمدان» از کشور خارج شده است. خبرنگاری هم همین موضوع را از آقای سیف، رییس بانک مرکزی پرسیده است. طبق روایت سایت شبکه خبر(اینجا)، حاصل این سوال و جواب این بوده است:
 
خبرنگار: آیا بانک مرکزی خروج چمدانی ارزهای توافق ژنو ازکشورمان را تائید می‌کند یا خیر؟
آقای سیف: بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند.
خبرنگار: آیا خروج این ارزها در راستای تعادل بازار بوده است؟
آقای سیف: بانک مرکزی وظایف خود را انجام می‌دهد.
 
اگر این خبرنگار و سایر خبرنگارها و حتی سایر افرادی که خبرنگار هم نیستند بیشتر از این گیر می‌دادند و در آن روز سوالهای دیگری هم می‌پرسیدند احتمالاً چنین اتفاقاتی می‌افتاد:
 
روز – داخلی- ادامه جلسه پرسش و پاسخ
 
خبرنگار: آیا بانک مرکزی خروج چمدانی ارزهای توافق ژنو ازکشورمان را تائید می‌کند یا خیر؟
آقای سیف: بانک مرکزی وظایف خود را انجام می‌دهد.
خبرنگار: با زنبیل خارج شده است؟!
آقای سیف: بانک مرکزی وظایف خود را انجام می‌دهد.
خبرنگار: با زنبیل وارد شده است؟
آقای سیف: بانک مرکزی وظایف خود را انجام می‌دهد.
خبرنگار: زنبیل و ساک و چمدان و بقچه نکته انحرافی قضیه بوده است؟
آقای سیف: بانک مرکزی وظایف خود را انجام می‌دهد.
خبرنگار: موفق باشید!
آقای سیف: حتماً بانک مرکزی وظایف خود را انجام می‌دهد.
 
روز – خارجی – دمِ درِ بانک مرکزی
 
عابر پیاده ‌(در حالی که به خودش می‌پیچید): آقا ببخشید سرویس بهداشتی کدوم وره؟
آقای سیف: بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند!
عابر پیاده(در حالی که بیشتر به خودش می‌پیچید): چی؟
آقای سیف: بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند!
عابر پیاده(در حالی که قرمز شده است): آقا مسخره بازی در نیار... ریخت!
آقای سیف: بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند!
عابر پیاده: (در حالی که دیگر به خود نمیپیچد!): بیا... دیدی ریخت!
آقای سیف: گفتم که بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند!
 
 
روز – خارجی – جلوی پارکینگ خانه
 
خانم (خانمی میانسال در حالی که دست پسر کوچکی را در دست دارد): ببخشید آقا ساعت چنده؟
آقای سیف: بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند!
خانم: چنده؟
آقای سیف: بانک مرکزی بدجور به وظایف خود عمل می‌کند!
خانم (در حالی که دارد دست پسرش را می‌کشد و می‌دود تا زودتر دور شود): وا... خدا مرگم بده... ببین گرونی چه به روز مردم آورده... پس چی میگفتن تورم صفر شده؟!
 
شب – داخلی – پذیرایی
 
پسر: بابا مدیرمون گفته فردا دویست هزار تومن بیاریم مدرسه واسه حق برنامه‌های فوق العاده در زنگ تفریح. خودمم ۵۰ تومن لازم دارم.
آقای سیف: بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند!
پسر: ببین بابا من مثل اون خبرنگارها نیستم اینطوری بپیچونیم ها!
آقای سیف: بانک مرکزی به وظایف خود عمل می‌کند!
پسر: من هم باشم مدیرمون اونطوری نیست! حالا خروج اونهمه پول رو پیچوندی و چیزی نگفتی اما مدیرمون این دویست تومن رو از حلقومت میکشه بیرون... خود دانی...
 
  • م.ر سیخونکچی

سیگار گران نمی‌شود، تورم هم که صفر است!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ | ۲ نظر

آدم اشک در چشمانش حلقه می‌زند. در همین روزهایی که ما مشغول خرید شب عید هستیم و با توجه به خبر رییس جمهور درباره «صفر» شدن تورم در بهمن ماه، داریم چشم بازار را در می‌آوریم و وانت وانت آجیل و لباس و میوه و گوشت و... می‌خریم و می‍‌بریم منزل، نمایندگان ما در خانه ملت شب و روز ندارند. بزرگترین دغدغه ذهنی ما این روزها این است که اینهمه خرید شب عید را که با توجه به تورم «صفر» خریده‌ایم کجا جا بدهیم، اما نمایندگان مجلس دارند با دوراندیشی به افقهای دوردست اقتصاد کشور چشم می‌دوزند و با دقتی عجیب دارند بودجه سال بعد را تصویب می‌کنند. بعد هم چیزهایی تصویب می‌کنند که آدم می‌خواهد همین الان دربست بگیرد و برود بهارستان و جلوی مجلس از خوشحالی در پوست خودش نگنجد!

 
شما هم این خبر را بخوانید و بعد ببینید نگنجیدن ندارد! نه خدا وکیلی ببینید نگنجیدن دارد یا ندارد دیگر: «نمایندگان مجلس با افزایش ۱۰ ریالی قیمت هر نخ سیگار مخالفت کردند. دولت نیز مخالف این افزایش بود.»
 
تورم که صفر شده بود، مرغ هم اصلا هشت هزار تومان نشده بود، حالا هم که نگرانی‌مان از بابت افزایش ده ریالی هر نخ سیگار رفع شده است، با اینهمه خوشبختی اگر خودمان را از هشت نقطه آتش بزنیم حق داریم یا نه؟
 
البته تکلیف دولت که روشن شده بود و با سخنان یکی از اعضای کابینه درباره قلیان و متعلقاتش مشخص شده بود چرا دولت با افزایش یک ریالی قیمت هر نخ سیگار مخالف است. فقط می‌ماند مجلس که ممکن است برای نمایندگان حرف در بیاورند. مثلا ممکن است یک عده فکر کنند که نمایند‌ها خودشان دستشان توی کار است و خلاصه پاکت پاکت...!
یا اینکه فکر کنند مثلا این نماینده‌ها بیشترین رایشان را از سیگاری‌ها گرفته‌اند. یا اصلا شاید یک عده آدم اراجیف‌گو بیایند بگویند که آقا این نماینده‌ها و دولتی‌ها شبها بجای نان، مثلا سر سفره‌شان سیگار هست و املت را با سیگار می‌خورند! اراجیف‌گو هستند دیگر، هیچ چیز از آنها عجیب نیست! حتی ممکن است یک عده اراجیف‌گوی ماشین حساب به دست بیایند بگویند یک نفر سیگاری اگر روزی سی نخ هم سیگار بکشد این عدم افزایش قیمت ماهی کمتر از هزار تومان به نفعش خواهد بود، اما همین آدم اگر بخواهد ماهی سه بار نیم کیلو پای مرغ بخرد و سوپ درست کند، افزایش قیمت مرغ بیشتر از هزار تومان توی پاچه‌اش خواهد کرد! همین است دیگر؛ وقتی همینطور ماشین حساب ریخته زیر دست و پای مردم باید هم شاهد چنین اراجیف‌هایی باشیم!
 
حالا دیگر نمی‌دانند که بابا جان! وقتی تورم صفر شده است! وقتی با این روند نزولی تورم احتمالا تا چند ماه بعد تورم منفی می‌شود و مردم صبح صبح می‌توانند بروند دم درِ بانک مرکزی و یک چیزی دستی بگیرند! وقتی الان میروی بازار میگوید مرغ هشت هزار تومان، دو ساعت بعد میروی می‌گوید هفت هزار و پانصد تومان، سه ساعت بعد میروی میگوید، شش هزار تومان و احتمالا فردا خود مرغ‌فروش می‌آید دم درِ خانه‌تان و زنگ را می‌زند و چهار تا مرغ پاک شده را مفتی و با التماس تقدیم می‌کند و می‌رود! وقتی تورم صفر چنین کاری با مملکت کرده است، خب حالا دیگر وقت ثابت سازی قیمت سیگار است دیگر. اصلاً خود این عدم افزایش ۱۰ ریالی قیمت هر نخ سیگار ثابت می‌کند که تورم صفر شده است! من و شما هم غلط میکنیم فکر کنیم تورم به افزایش قیمت نان و مرغ و میوه و... ربط دارد.  تورم به سیگار و دود ربط دارد... ای جوووووون!
 
- دربست بهارستان... هشت تومن!
 
  • م.ر سیخونکچی

عیبی نداره، ماهی یه موز کمتر!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۲۰ ق.ظ | ۱ نظر

یک عضو کمسیون اجتماعی مجلس گفته حداقل حقوق کارگران برای اینکه معیشتشون تامین بشه باید یک میلیون و 631 هزار تومان باشه. در خبر است که یک کارگر بعد از شنیدن این حرف، بعد از تقدیر و تشکر از ماشین حساب دقیق این نماینده محلس، گفته حالا هزار تومن که چیزی نیست، شما همون یک میلیون و 630 هزار تومان رو بدید، فوقش ما به زن و بچه‌مون میگیم ماهی یه موز کمتر بخورن!

  • م.ر سیخونکچی

من و آقازاده عزیز!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ق.ظ | ۳ نظر

با این اخباری که درباره حکم جناب آقازاده به گوش میرسه
میخوام برم هرچی از چاپ اول آقازاده عزیز مونده رو بخرم، بعد چاپ دومش رو با این اسم بدم بیرون:
گه خوردم آقازاده عزیز!
از من میشنوید شما هم یه جوری ابراز پشیمونی کنید از این همه سال زر زر زیادی که کردیم!

  • م.ر سیخونکچی

چطور خود را دربرابر نوسانات قیمت ارز بیمه کنیم!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ب.ظ | ۱ نظر

در این مطلب استاد «باسواد» به سوالات برخی مخاطبین پاسخ داده و مشاوره‌های خود را در اختیار آنها قرار داده‌اند. شما هم حسابی دقیق بخوانید شاید بکارتان آمد:

 

 سوال: سلام خدمت استاد باسواد عزیز. بنده پسری هستم 12 ساله که از همین الان استرس سربازی دارم و از خواب و خوراک افتادم. حتی درسم هم ضعیف شده. شما چه راهکاری برای فرار از این موقعیت پیشنهاد می‌دهید؟

 پاسخ: من در ابتدا دوراندیشی شما فرزندم را بهتان تبریک می‌گویم. بعد هم عرض کنم که اتفاقاً ضعیف شدن درس گام ابتدایی است که خود بخود برداشته‌اید. چرا که یکی از راه‌های پیش روی شما برای فرار از سربازی فوتبالیست شدن است! و همانطور که مستحضرید برای فوتبالیست شدن خیلی نیازی به درس نیست. پس بر شما باد رها کردن درس و مشق و رهسپار مدارس فوتبال شدن. امیدوارم به زودی زود در مستطیل سبز ببینمتان!

 

 سوال: سلام آقای باسواد! من هشت سالمه؛ اسمم هم آزیتاس. راستش من میخواستم تو ماه جاری برای هشتمین بار پول تو جیبیم رو ببرم بالا اما بابام قبول نمیکنه. شما راهی بلدید که بتونم بابام رو راضی کنم؟ مرسی.

 پاسخ: سلام دختر گلم. البته من بگم که واقعا هشت بار افزایش قیمت در یک ماه زیاده ها و احتمالاً همین افزایش‌های پی در پی باعث شده پدر شما از نظر روانی آمادگی پذیرش این امر رو نداشته باشه. به همین دلیل پیشنهاد میکنم با تغییر واژه ها ایشون رو از نظر روانی آماده پذیرش این واقعیت کنید. پیشنهادم هم بصورت خاص اینه که از واژه «اصلاح قیمت» بجای «افزایش قیمت» استفاده کنید. این کار پیش از این در ابعادی وسیعتر جواب داده و حتماً برای جیب بابای شما هم جواب می‌دهد!

 

سوال: سلام خدمت استاد بزرگوار جناب باسواد عزیز. بنده آقایی هستم 52 ساله یا چیزی در همین مایه ها! راستش من بعد از یک عمر زندگی شرافتمندانه که در کار واردات بودم، بخاطر نوسانات نرخ ارز بیکار شدم. من را راهنمایی کنید چه کنم، که شرمنده زن و بچه نشوم. خدا خیرتان بدهد.

 پاسخ: علیک سلام. عارضم که در واقع راهکار من جوری است که شما کاری نباید بکنید. این همسر محترمه شما هستند که اگر تغییر شغل داده و به حوزه محیط زیست تغییر شغل دهند مشکلات شما هم خود بخود حل خواهد شد. مطمئن باشید همچین که ایشان دو بار برای آلودگی هوا دل بسوزانند سه سوته نان شما می‌رود در روغن و دوباره به اصلی‌ترین وارد کننده کشور تبدیل می‌شوید. شک نکیند!

 

سوال: آقا باسواد جون سلام عرض شد! راستیاتش ما شوفریم، مسافرکشی می‌کنیم. یعنی از تو ماشین نون زن و بچه‌مون رو در میاریم. حالا رفتیم ماشین رو اوراق کردیم و پول ریختیم واسه ماشین نو، اما هی امروز و فردا میکنن و چند ماهه ماشین رو نمیدن. تازه میگن قیمت ماشین رفته بالا باید مابه التفاوتش رو هم بسلفید! شما بفرما ما چه خاکی به سرمون بریزیم آخه؟! فکر و خیال پدرمون رو درآورد.

 پاسخ: خدمت شما عرض ادب و احترام دارم. اولا عرض کنم که همه این بدبختی‌ها از دولت قبل مونده. در این شک نکنید! دوم اینکه همانطور که میدونید ساختمان تحریم ها ترک برداشته و بزودی فرو میریزه بالکل! اونوقت دیگه واردات ماشین و قطعات برمیگرده به حالت عادی و شما هم ماشینت رو تحویل میگیری. اما تا اون موقع پیشنهاد میدم برای اینکه فکر و خیال نکنید و اعصابتون راحت باشه، روزی سه نوبت صحبتهای مسئولان شورای رقابت رو بشنوید! قولهایی که این افراد برای مسائلی مثل قیمت گذاری ماشین و... میدن برای تمدد اعصاب خیلی خوبه. آره عزیزم!

  • م.ر سیخونکچی

زدن تو کار مرغ!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ق.ظ | ۱ نظر

برخی مقامات دولتی اعلام کردن که مرغ های تولید داخل خیلی بیش از حد مجاز سرب دارن!

جدای از اینکه مرغ چطوری میتونه سرب داشته باشه، فکر کنم مثل قضیه بنزین، همسر یکی از مقامات زده تو کار واردات مرغ، حالا هم دارن زمینه رو برای وارداتش باز میکنن! بابا یکی به اینا بگه اون بنزین بود که گفتین خیلی سرب داره و رفتین وارد کردین، دیگه هرچی خواستین وارد کنین که نگین داخلیش سرب داره. ضایع‌س بخدا!

  • م.ر سیخونکچی

رشد زمین خواری

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۵۰ ق.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی