طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۱۴۴ مطلب با موضوع «اعتدلال» ثبت شده است

گیج نشید؛ دارن کارها رو به اهل فرهنگ می‌سپارن!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۱۷ ب.ظ | ۰ نظر

 واضح و مبرهن است که دولت یازدهم از همان روز اول –بل ثانیه‌های اول- بدنبال فرار از تصدی‌گری و سپردن کارها به خود اهالی صنوف بود و همینجوری در به در دنبال اهالی فرهنگ بود  تا کارهای حوزه فرهنگ را به اهلش بسپارد. فلذا شاهدیم که در آخرین اقدام از این دست، در یک برنامه‌ریزی دقیق و با رعایت حقوق همه صنوف، معاون مطبوعاتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی بعنوان نماینده روزنامه نگاران در هیئت نظارت بر مطبوعات هم انتخاب شد تا با یک دست از حقوق دولت دفاع کند و با دست دیگرشان کارهای بر زمین مانده روزنامه نگاران را بردارد. بنده سیخونکچی، با عرض تبریک به دولت محترم برای کسب این موفقیت در اعاده حقوق روزنامه‌نگاران، توجه شما را به گفتگوهای احتمالی انجام شونده در همین حوالی جلب میکنم:

 

1

دبیر جلسه: آقایون اگر مایل هستند درباره یاداشت انتقادی نشریه ]...[ درباره دولت هم بحث کنیم. برخی دوستان معتقد بودند باید با این نشریه برخورد قانونی صورت بگیره.

عضو شماره یک: بله آقا... نمیشه هر کس و ناکسی دهنش رو وا کنه و به دولت دری وری بگه.

دبیر جلسه: آقای ]...[! نظر شما چیه؟ با توجه به اینکه ممکنه برای دولت بد باشه.

آقای ]...[: بد باشه آقا... بد باشه! باید اینا رو نشوند سر جاشون.

دبیر جلسه: پس شما هم موافقید؟

آقای ]...[: نخیر آقا... پس حق آزادی بیان چی میشه؟ یعنی مطبوعات حق یه انتقاد ساده رو هم ندارن؟

دبیر جلسه: ولی شما که گفتید باید برخورد بشه!

آقای ]...[: هنوزم میگم! باید با رسانه‌های هتاک برخورد بشه تا حساب کار دستشون بیاد!

دبیر جلسه: یعنی موافق برخورد هستید؟

آقای ]...[: برخورد؟ بخاطر یه نقد ساده؟ چرا دنبال از بین بردن فضای انتقاد سازنده هستید؟ چرا به امنیت شغلی روزنامه نگاران فکر نمی‌کنید؟ چرا حقوق روزنامه‌نگاران رو رعایت نمی‌کنید؟ چرا...

دبیر جلسه: آقا جان بالاخره ما چکار کنیم؟ نظر شما چیه؟ برخورد کنیم یا نه؟ گیج شدیم بخدا!

آقای ]...[: بخدا خود من هم گیج شدم... هیچوقت فکر نمیکردم نمایندگی همزمان دولت و روزنامه نگاران سخت باشه! شما راه حلی ندارید تا من بدون اینکه اذیت بشم، بتونم از حقوق این دو بصورت همزمان دفاع کنم؟!

 

2

آقای ]...[: خانم منشی اون خودکار من کجاس؟

منشی: ... بفرمایید قربان... پشت کارتابل بود...

آقای ]...[: این رو که خودمم دیدم... قرمزه رو میخوام...

منشی: الان اینجا بود... حالا اگر ممکنه با همین آبیه این نامه رو امضا کنید، پشت در منتظره بنده خدا... من الان یه خودکار قرمز میارم...

آقای ]...[: نمیشه خانم... نامه این بنده خدا به معاونت مطبوعاتی مربوط میشه نه نماینده مدیرمسئولان تو هیات نظارت. آبی واسه نامه‌های مربوط به هیئت نظارته، قرمز واسه معاون مطبوعاتی، چند بار باید بگم؟

منشی: گیج شدم بخدا...

 

3

ارباب رجوع: سلام خانم منشی... امکانش هست آقای ]...[ رو ببینم؟

منشی: امرتون؟

ارباب رجوع: یه نامه‌ای بود، وزیر ارجاع دادن به ایشون درباره...

منشی: ایشون نیستند.

ارباب رجوع: نیستند؟ صداشون که داره از تو اتاق میاد!

منشی: بله هستند... برای شما نیستند... یعنی هم هستند هم نیستند!

ارباب رجوع: یعنی چی؟ مگه ما چمونه که برای ما نیستند؟

منشی: سوء تفاهم نشه! ایشون الان بعنوان نماینده مدیرمسئولا تو هیئت نظارت بر مطبوعات اینجا هستن، نه معاون مطبوعاتی. اگر بعنوان معاون مطبوعاتی با ایشون کار دارید، دو ساعت دیگه تشریف بیارید. ایشون از دو دقیقه قبل رفتن تو مود دفاع از حقوق روزنامه نگارها، دستشون بنده!

ارباب رجوع: گیج شدیم بابا!

 

4

رییس: نظرت درباره سپردن مدیریت حوزه فرهنگ به خود اهل فرهنگ چیه؟ تو حوزه‌هایی مثل کتاب و سینما یه کارهایی شده اما تو حوزه مطبوعات عقبیم ها!

معاون: خیلی خوبه... من اصلاً از بچگی دوست داشتم کارهای حوزه فرهنگ رو به اهل فرهنگ بسپرم اما موقعیتش هیچوقت پیش نمی‌اومد!

رییس: خب دست بجنبون دیگه... الان وقتشه!

معاون: یعنی الان چی کار باید بکنم من؟

رییس: برای شروع، نمایندگی مدیر مسئولا تو هیئت نظارت بر مطبوعات رو ازشون بگیر دست خودمون باشه، بقیه کارهای حوزه فرهنگ رو هم کم‌کم بهشون بسپر، یک کم سرمون خلوت بشه!

معاون: میگم مطمئنید الان این کار حوزه فرهنگ رو به اهلش بسپاریم توان انجامش رو دارن؟ یه وقت شونه‌هاشون زیر این بار خم نشه؟!!

رییس: دیگه چی کار کنیم دیگه! ما اومدیم که اصلاً تصدی‌گری رو کاهش بدیم!

 

معاون: پس من با اجازه‌تون برم تصدی‌گری رو تو حوزه مطبوعات کاهش بدم بیام!

رییس: برو فقط مراقب باش یه وقت گیج نشن!

  • م.ر سیخونکچی

دلایلی برای اینکه به آقای ظریف حق بدهیم

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۱ ب.ظ | ۴ نظر
این مجلس نگران بودن ندارد؟!


آدم وقتی می‌خواهد قضاوت کند باید جمیع شرایط را مد نظر قرار بدهد. نباید که همینطور الابختکی یک چیزی بپرانیم. مثلا همه تا اینکه شنیدند آقای ظریف در نیویورک در جلسه با نمیدانم کی برگشته گفته که اگر توافق هسته‌ای نشود انتخابات مجلس را می‌بازیم، ریختند سر بیچاره که چرا این حرف را زدی! اما یک نفر نبود بیاید کالبدشکافی کند ببیند این بنده خدا با ریش پرفسوری به آن قشنگی که ثابت می‌کند یک دیپلمات کارکشته است چرا این حرف را زده! حالا من برای شما چند نمونه از دلایل را موشکافی و کالبدشکافی و کلی چیز دیگر شکافی می‌کنم تا بفهمید کسی مثل ظریف الدوله خان چرا باید تا این حد نگران مجلس باشد.

اولا اینکه وجود یک نفر مثل علی آقای مطهری خودش برای اینکه عالمی نگران مجلس باشند کافی است! اون قضیه پف... را که می‌دانید این بنده خدا گفت و بعدش هم گفت معنی‌اش را نمی‌دانم؟ آن هیچی! اصلا ولش کن بد آموزی دارد! آن قضیه‌ای هم که گفت تصویب هر قانونی برای نظارت بر نمایندگان آزادگی انها را محدود می‌کند، این را هم که یادتان هست! اصلا این را هم ولش کن که یک وقت به آزادگی کسی برنخورد! حتما یادتان هم هست که ایشان در دفاع از افزایش تعطیلات نمایندگان کلی سخنرانی کرده بود و گفته بود اگر این تعطیلات چند هفته‌ای نباشد نماینده‌ها کی با خانواده‌هایشان بروند مسافرت؟ این را هم نگوییم؟ یعنی ممکن است به مسافرت بعضی‌ها بر بخورد؟! ای بابا! پس با این وصف دیگر افاضات ایشان درباره حصر سران فتنه را هم نمی‌گوییم دیگر!

اصلا بیایید بی‌خیال علی آقای مطهری بشویم چون ممکن است کلا به مثلا فامیل ایشان بر بخورد!

اما خداوکیلی این قضیه آقای پیرموذن نماینده اصلاح طلب مجلس را که می‌توانیم بگوییم؟ این بنده خدا می‌خواسته نطق پیش از دستور انجام دهد اما جا پر بوده و کس دیگری باید نطق میکرده. بعد ایشان برداشته به نام یکی از آنها نامه زده و انصراف داده و بعد خودش رفته بالا نظق کرده. بعد وسط نطق ایشان ان نماینده آمده و شاکی شده و آقای پیرموذن هم یک چیزهایی گفته در این مایه‌ها که این برات و حواله حضرت مسلم بود به من و... .

خداوکیلی شما جای آقای ظریف بودید نگران مجلس نمی‌شدید؟ آن از علی آقای مطهری که مثلاطرفدار دولت است و این هم از آقای پیرموذن که ظاهرا با آقای ظریف هم جبهه و هم حزب است.

حتما ظریف نگران وجود منتقدانی مثل نبویان، حسینیان، رسایی، کریمی قدوسی، بذرپاش و کوچک زاده در مجلس نیست! خب خداییش آدم هر جوری هست باید دغدغه انتخابات مجلس داشته باشد دیگر، حالا اینکه این دغدغه را با اجنبی جماعت در میان گذاشته چه اهمیتی دارد آخر؟ هان؟!
  • م.ر سیخونکچی

ظریف جون! برات حرف در میارن ها!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۲ ب.ظ | ۴ نظر

واقعاً هر توافقی بهتر از عدم توافقه؟!

 

من همان اولش هم گفتم هیچ آدم عاقلی نمی‌آید همچین کاری کند ها! اصلاً مگر می‌شود باور کرد یک نفر معتقد باشد هر توافقی با دشمن، از توافق نکردن بهتر است؟! بابا جان دارم این ماجرای کمپین قلابی شش سینماگر را میگویم که در پوسترش همچین چیزهایی نوشته بود.بعد هم که معلوم شد آقای ظریف، وزیر امور خارجه محترم و کاربلد خودشان زنگ زده بودند به سینماگرها که بیایید چنین چیزی را امضا کنید تا فیلان و بهمان! به جان خودم جناب آقای مجیدی خودش گفته که کا، کار ظریف است! با این وصف هیچ بعید نیست در آینده‌ای نه چندان دور، معلوم شود از وزارت امور خارجه چنین تماسهایی هم برقرار شده است:

 

 1

- سلام

- سلام... بفرمایید؟

- ظریف هستم.

- اوا! راست میگی؟ خوش بحالت خواهر... من که همینطور مثل خرس دارم خیکی میشم. هر چی هم رژیم آب انگور، رژیم پوست پرتقال، رژیم تهِ خیار و از این خزعبلات میگیرم درست نمیشم که نمیشم! یه زمونی برای خودم باربی بودم ها! الان شدم عین بشکه! حالا تو چی کار کردی که ظریف هستی عزیزم؟

- نخیر... اشتباه گرفتید... بنده ظریف، وزیر امور خارجه هستم!

 - ...اوخ... اوه....وای... یه لحظه.... شرمنده ها آقا ظریف جون... من شما رو با یکی از مشتریام اشتباه گرفتم...دیروز اومده بود بیگودی کنه، با هم درباره اضافه وزن و اینها صحبت کردیم، ببخشید تو رو خدا ها!

- خواهش میکنم... اونجا آرایشگاه «عروس نگو ماه بگو» هستش؟!

 - بله آقا ظریف جون... امری داشتید؟

-راستش بچه‌ها یه بررسی کردن دیدن ماشالا شما بین آرایشگاه‌ها از سبقه خوبی برخوردارید و خلاصه از قدیمیهای این حرفه حساب میشید و بقیه آرایشگاه‌ها رو حرفتون حرف نمیزنن...

 -اوه... وای... مامانم اینا!... راستش بله.... همین پارسال من گفتم هیشکی حق نداره ماتیک صورتی بزنه، آقا ظریف جون باور نمیکنی دو روزه قیمت ماتیک صورتی شد نصف! جونم براتون بگه آقا ظریف جون که من یکی از افتخاراتم اینه که یه شب پری بلنده رو آرایش کردم... کم حرفی نیست ها... پری بلنده! یعنی ما انقدر سابقه داریم تو این حرفه...

- بله ... حالا عرض میکردم که من میخواستم شما به نمایندگی از صنف عروس آرایش کن‌های پایتخت یه بیانیه‌ای رو امضا کنید...

 -وای... اوه... مامان جون... خدا خیرت بده آقا ظریف جون! چون من تا حالا پای هیچ بیانیه‌ای رو امضا نکردم... حالا چی هست این بیانیه؟

- چیز خاصی نیست... یه بیانیه است توش نوشتیم که هر توافقی بهتر از عدم توافقه!

- توافق تو چی آقا ظریف جون؟

- همین ماجراهای هسته‌ای دیگه... میخوایم اگه خدا بخواد کلکش رو بکّنیم و تمومش کنیم بره پی کارش...

 -ببین آقا ظریف جون من خداییش خیلی از هسته مسته سر در نمیارم.  البته میفهمم تحریم چیز بدیه ها؛ یعنی همین الان تحریم باعث شده قیمت ماتیک بشه سه برابر... یعنی میخوام بگم من هم میفهمم تحریم چیه ها... نه که خر باشم... اما خداییش اینکه هر توافقی خوبه که خب ناجوره... یعنی من به گمونم اگه هر کی دیگم باشه راضی به امضا کردن همچین چیزی نمیشه...

-یعنی حتی تو حرفه ما هم هر توافقی خوب نیست چه برسه به این هسته ای مسته‌ای و تحریم محریم... میگیرید که چی میگم... الو... الو... آقا ظریف جون.... الو... خاک به سرم!

 

2

- جونم؟

 -سلام عرض میکنم...

 -گیرم سلام... فرمایش...

 -خواهش میکنم... فرمایش چیه... عرضی داشتم خدمتتون.

 -شما کی باشی اصلاً که حالا فرمایش داشته باشی یا عرض؟!

 -من ظریف هستم!

- زکی... آقا رو باش! اینجا یغوراش میان جلوی ما لنگ میندازن... شوما که خودت معترفی ظریفی عمو!

 -نخیر اشتباه متوجه شدید. بنده ظریف، وزیر امور خارجه هستم.

- به به... جون من؟ همون آقا خوشگله که هی میخنده؟ جون داداش خودتی... ما رو سیاه که نمیکنی؛ خودتی دیگه داش ظریف؟

- بله، عرض که کردم خودم هستم.

- جونم داش ظریف؟ فرمایش... امر کن داداش جون.

- راستش  شما اسی پلنگ هستید دیگه؟

- خاک بر سر من... من بمیرم شوما این حرف رو نزنی... ما واسه هر کی پلنگ باشیم برای شما پیشی هستیم داش ظریف... لوطی... ما رو نکن تو قوطی!

- اختیار دارید... آمار شما رو از بچه‌های سرویس حوادث چند تا روزنامه گرفتم. طبق تعریفهایی که از شما کردن، یه تهرانه و یه آقا اسی پلنگ...

- چوبکاری میکنی داش ظریف... ما زنگ درِ خونه‌تیم، هر کی بخواد شما رو ببینه باس ما رو بزنه!

- اختیار دارید... راستش من مزاحم اوقات شریفتون شدم که اگر بشه بعنوان گنده‌لات تهران یه بیانیه‌ای رو امضا کنید تا حمایت همه اراذل و اوباش رو داشته باشیم به امید خدا!

- کوچیکتم هستیم... البت ما امضا ممضا بلد نیستیم اما هر جا رو شوما بیگی انگشت میزنیم داش ظریف.

- لطف عالی مستدام!

- حالا چی هست این بیانیه... البت فضولی نباشه ها... واسه این میپرسیم که اگه بچه ها پرسیدن خیطی بالا نیاریم...

 -اختیار دارید... یه بیانیه هست درباره همین مذاکرات هسته‌ای... میخوایم به کمک و حمایت شما این تحریمهای فلج کننده رو تمومش کنیم بره...

- آی گفتی ظریف جون... خدا خیرت بده داش! از وقتی این تحریمها اومده بازار پر شده از تیزیِ چینی! تیزی میخری یه متر اما همچی که فرو کردی تو شیکم طرف، می‌بینی زکی! تیزی خم شد و طرف قلقلکش هم نیومده... اگه بتونی این تحریم محریم ها رو برداری دوباره جنس اصل برسه به ما نوکرتیم بخدا... حالا چی توش نوشته داش ظریف این بیانیه‌تون؟ البت قضولی نباشه ها!

- خواهش میکنم... دو سه خطه... مهمترین جاش اینه که نوشته هر توافقی بهتر از عدم توافقه...

- زکی... من درست متوجه نشدم داش ظریف... یه بار دیگه میگی؟

- هر توافقی بهتر از عدم توافقه یا عدم توافق بدتر از هر توافقیه.

- زرشک... نیستیم داداش... البت نه اینکه فکر کنی گرخیدیم ها... نه داداش... من خودم سر یه هزاری یه غائله راه انداختم یه اتوبوس آدم توش مُردن! اما خداییش این ضایع‌س! یعنی چی هر توافقی بهتر از عدم توافقه آخه؟ دیدیم طرف اومد و زر زیادی زد، ادعای مفت داشت، لیچار بارمون کرد... اونوقت باید پاش وایسیم چون توافقه؟ نه داداش... ما زیر بار خفت نمیریم... بچه ها برامون حرف در میارن... از ما به شوما هم نصیحت؛ شوما هم از این حرفا نزن برات حرف در میارن! زت زیاد!

 

  • م.ر سیخونکچی

سناریوهای دیدار رییس جمهورهای آمریکا و ایران در نیویورک!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۹ ق.ظ | ۲ نظر

رییس جمهور محترم عازم نیویورک هستند. برنامه‌ای هم برای دیدار با رییس جمهور مودب آمریکا ندارند. اما روزنامه‌ها و سایتهایی هستند که بنده‌های خدا دارند خودشان را می‌کشند بلکه دیداری، دست تکان دادنی، چشمکی، چیزی بین دو رییس جمهور رد و بدل شود و آنها بخاطر به رسمیت شناخته شدن توسط کدخدا در پوست خودشان نگنجند!

بنابراین بعید نیست فردای نشست سازمان ملل، چنین اخباری از سوی این رسانه‌ها منتشر شود تا دچار عقده به رسمیت شناخته شدن نشوند!

 

1

رییس جمهور ایران و رییس جمهور آمریکا در میانه‌های سخنرانی رییس جمهور بورکینافاسو، هر دو به یک نقطه زل زدند!

در تصاویری که از این زل زدن مشترک مخابره شده است، در چشم‌های پرزیدنت اوباما یک قطره اشک حلقه زده است.

روزنامه آرمان در همین رابطه به سراغ هوشنگ امیر احمدی یک فعال سیاسی رفته است. امیراحمدی پس از بیان نکاتی درباره ضرورت بازگشت «آیت الله هاشمی رفسنجانی به تریبون نماز جمعه»(!)، اظهار امیدواری کرد این حرکت مشترک دو رییس جمهور به آب شدن دیوار یخی بین دو کشور بیانجامد.

این روزنامه پس از نوشتن جملاتی درباره  ده زن برتر تاریخ که فرمان بریزید تو خیابان از آنها صادر شده، نوشت: این در حالی است بازار بورس تهران هم نسبت به این اتفاق روی خوش نشان داده و پس از سه سال آبسرد کن خود را تعمیر کرده است! تحلیلگران بازار سرمایه اظهار امیدواری کردند در صورت ادامه‌دار بودن تعاملات بین ایران و آمریکا، احتمال دارد بورس ایران با یک جهش فوق العاده همراه شده و در جای لیوان‌های کنار آبسردکن هم لیوان یکبار مصرف قرار گیرد. گفتنی است مسئول خدمات تالار بورس با بالا گرفتن تحریمهای آمریکا علیه ایران از قرار دادن لیوان یکبار مصرف در کنار آبسردکن خودداری می‌نمود.

همچنین خبرنگار این روزنامه در یک گزارش میدانی از حوالی میدان راه‌آهن تهران نوشته است: مردم در حالی که اعلام می‌کردند مهدی هاشمی رفسنجانی سربلند از دادگاه بیرون خواهد آمد، بسته‌های بزرگ لیوان یکبار مصرف را به یکدیگر نشان می‌دادند! 

  

2

رییس جمهور آمریکا هنگام سخنرانی در نشست سازمان ملل با دست راست، صورتش را خاراند. این در حالی است که هیئت ایرانی در سمت راست او (و طبیعتا سمت چپ سالن!) نشسته بودند.

روزنامه اعتماد به نقل از مترجم خود که در راسته خیابان انقلاب مستقر است گزارش داد: ستون نویس ارشد هفته‌نامه «اِند آو میوزیک ترنزلیشن» با اشاره به آزاد بودن دست چپ اوباما در آن لحظه، استفاده از دست راست را بی‌دلیل ندانست. او حتی اینکه سمت راست صورت اوباما خاریده است را هم یک عمل هوشمندانه برای نشان دادن حسن نیت آمریکا نسبت به ایران دانسته است. او با آوردن شواهد تاریخی ثابت کرده است که فرمانده ناو وینسنت هنگام فشار دادن دکمه پرتاب موشک به سمت هواپیمای مسافربری ایران، سمت چپ صورتش خاریده بود. «دیوید زارقوت» با مقایسه این دو رویکرد، خبر از تغییر رویکرد آمریکا نسبت به ایران داده است.

شایان ذکر است «دیوید زارقوت» صاحب کرسی خارش‌شناسی در دانشگاه «اَنیمال لایف» است و به شخصه در هر روز حداقل هفده ساعت خود را می‌خواراند!

 

3

شبکه تلویزیونی «بی‌بی‌سی فارسی» در خبری فوری از گفتگوی رییس جمهور آمریکا با رییس جمهور ایران خبر داد. این شبکه تلویزیونی از قول یکی از کارکنان بخش نظافت سازمان ملل که اصرار داشت نامش فاش نشود، نوشت:

«من داشتم آبخوری شماره دو را طی می‌کشیدم. زیر لب هم ترانه « لست اسپرینگ وی وِر آل توگدر هَو گان تو هالی شراین» (ترانه‌ای از «جاستین بیبر» که با اقتباس از ترانه «پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت» ساخته شده است!) را می‌خواندم. آن روز آبخوری خیلی شلوغ بود چون جلسه سخنرانی طول کشیده بود و همه رییس جمهورها بعدش آمده بودند آبی به سر و صورتشان بزنند!

ناگهان پرزیدنت اوباما هم آمد، و رفت در تنها آبخوری که خالی مانده بود و در را بست. آخه آبخوری‌های سازمان ملل در دارد تا اگر رییس جمهوری خواست کنار آب خوردن مثلا دماغش را هم خالی کند، بقیه نبینند و عکس نگیرند و...! چند دقیقه بعد رییس جمهور ایران هم آمد و وارد لابی آبخوریی شد. او با بیرون انگشت دو ضربه به در همان آبخوری که اوباما رفته بود داخل زد. پرزیدنت اوباما از داخل گفت «اِهِنّ!». رییس جمهور ایران هم گفت «شرمنده داداش» و رفت.»

شبکه تلویزیونی «بی‌بی‌سی فارسی» با قطع برنامه‌های عادی خود، به پخش این خبر پرداخت و این گفتگوی چند ثانیه‌ای را سرآغاز فصل نوینی در روابط سیاسی ایران و آمریکا دانست.

روزنامه شرق نیز در شماره روز گذشته تیتر خود را به «یک اهنّ تاریخی» اختصاص داد و نوشت:

«شاید گفتن یک اهن در بادی امر مهم جلوه نکند، اما اگر روابط ایران و آمریکا را از روزی که سفارت آمریکا در ایران تسخیر شد تا اکنون مرور کنیم، به تفاوتهای ایجاد شده پی  خواهیم برد و خواهیم دانست که چرا بهبود روابط ایران و آمریکا افسانه نیست!

برای مثال یکی از دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا تعریف میکند وقتی وارد ساختمان سفارت شدیم، شروع کردیم به گشتن ساختمان. پخش شده بودیم و می‌گشتیم. من رفتم سرویس بهداشتی را بگردم. یکی از درها بسته بود. چند بار به در زدم جواب نیامد. دستگیره را بالا و پایین کردم اما از داخل قفل بود. با مشت محکم به در کوبیدم. در این لحظه یک نفر به زبان فارسی اما به لهجه آمریکایی گفت: بابا بذار تموم بشه خودمون میام بیرون دیگه مردک؛ رو تخته بشورمتون که تو مستراح هم راحت نمیذارید آدم رو!»

حال آیا کسی می‌تواند تغییر لحن آمریکایی‌ها از چنین جمله‌ای تا «اهن» را انکار کند؟!»

  • م.ر سیخونکچی

یک عدد رضا پهلوی دنبال کار می‌گردد!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۴۳ ق.ظ | ۱ نظر

جناب رییس جمهور محترم در نشست خبری اخیر خود گفتند(نقل به مضمون) که اگر کسانی به حکم دادگاه محکوم شده باشند ایشان در دولت از او استفاده نمیکنند اما اگر اینچنین نباشد اشکالی وجود ندارد. بعد از این سخنان سیل آگهی‌های درخواست شغل از سوی برخی چهره‌های بی‌کار که البته توسط دادگاه هم تا کنون محکوم نشده‌اند روانه رسانه‌ها شده است. برخی از آنها از این قرارند:


1
 مردی هستم تقریبا پنجاه ساله
 ساکن اروپا و آمریکا
 بدون محکومیت قضایی
 قبلا قرار بود شاه مملکت شوم اما فعلا مشغول به غازچرانی هستم و گاهی هم در شبکه‎‌های اجتماعی پست میگذارم که بعضا 12 تا لایک هم میخورد!
 به شدت دنبال کار هستم
 کار دفتری در یک محیط دلباز مورد علاقه بنده است

2
 پیرمردی هستم ساکن فرانسه
 با سابقه ریاست جمهوری
 دنبال شغل میگردم
 یک شغل نان و آبدار میخواهم
 اگر نشد مانکنی در فروشگاه لباسهای زنانه هم مورد قبول خواهد بود
 تن خورم خوب است!

3
 نخست وزیر سابق یک رژیم جعلی هستم
 در دادگاه‌های ایران سابقه هیچگونه محکومیتی ندارم
 تا همین چند وقت قبل کار داشتم که بعد از شکست در جنگ اخیری که برپا کردم احتمال بیکار شدنم هست
 گفتم زودتر اعلام نیاز کنم که یه وقت زن و بچه‌م گشنه نمونن
 وارد به فنون و رموز قصابی و سلاخی هستم!


  • م.ر سیخونکچی

اگر رییس جمهور کنداکتور سیما را می‌چید!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۲۳ ب.ظ | ۳ نظر

رییس جمهور عزیز در سخنانی به صدا و سیما انتقاد کرده که چرا موفقیتهای دولت را پوشش نمیدهد؛ و این در حالی است که در یکسال گذشته فقط 40 هزار ساعت ناقابل از آنتن این رسانه در خدمت دولت بوده است. در همین راستا کنداکتور یک روز از تلویزیون را طبق سلیقه رییس جمهور و دولت محترم چیده‌ایم. باشد که باب میلشان باشد و خوششان بیاید و رستگار شویم!

 6 صبح: آغاز برنامه‌ها با پخش سرود جمهوری اسلامی ایران در پس زمینه‌ای بنفش رنگ.

 6:15 صبح: برنامه «صبح بخیر طرفداران دولت؟!» در این برنامه جُنگ مانند، میهمانانی از دولت به تشریح برنامه‌های دولت محترم در روز پیش رو، و دستاوردهای دولت در روز گذشته میپردازند. مجری در این برنامه هی لبخند میزند.

 9 صبح: برنامه «صبح و سلامت». این برنامه با حضور یک مجری و یک کارشناس پزشکی برگزار می‌شود. کارشناس که اگر دکتر هم بود، چه بهتر(!) اما نبود هم مهم نیست. کارشناس در این برنامه به عوامل پرخاشگری، فحاشی، تندخویی، زودرنجی و... پرداخته شده ولی کارشناس موظف است بجای پرداختن به خود فرد بیمار، وظایف اطرافیان او را تبیین کرده و لزوم آرام بودن، خفه خون گرفتن، انتقاد نکردن و... را به آنها گوشزد کند.

 9:45 صبح: برنامه «صبح با ورزش». این برنامه سابق بر این صبحهای زود برگزار میشود اما به دلایلی به حوالی ساعت ده صبح منتقل شده است! در این برنامه یک کارشناس تربیت بدنی از اول تا آخر برنامه به تمرین ورزشهای سبک مثل پیاده روی آرام، حرکات یک کم کششی، تنفس عمیق و... می‌پردازد. جامعه هدف این برنامه افراد کهنسال بخصوص مدیران سالخورده هستند! کارشناس برنامه بعنوان اشانتیون چند حرکت ورزشی که از همان پشت میز می‌توان انجام داد را هم نشان می‌دهد!

 10:30 صبح: «برنامه کودک». هر روز صبح کارتون‌های «هاچ، زنبور عسل»، «بی‌خانمان»، «بینوایان(کوزت!)»، «هایدی» و سایر کارتنهایی که نسل بعد را آماده پذیرش سختی‌ها و نابسامانی‌ها و زندگی در شرایط دشوار کند پشت سر هم پخش می‌شود.

 12 ظهر: برنامه «به کدوم خونه برگردم آخه؟!». برنامه‌ای جُنگ مانند که نام آن با عنایت به ناکارآمدی طرح مسکن مهر انتخاب شده و این مهم از طریق مجری، زیر نویس و آرم برنامه به بینندگان گوشزد میشود.در بخش آشپزی این برنامه غذاهایی که با سس فرانسوی، کلم بروکلی و سایر مواد اولیه باکلاس و خارجی طبخ میشوند آموزش داده میشوند. در پایان هم تاکید میشود که غذا باید با کوکاکولا صرف شود. در بخشهای دیگر برنامه می‌توان روشهای تمیز دادن عتیقه‌جات اصل از بدلی، چگونه هنگام استفاده از استخر خانگی آب کمتری هدر بدهیم، تعطیلات آخر هفته را در کدام کشور خارجی بگذرانیم و... مشاهده کرد.


 2 بعد از ظهر: اخبار. اخبار ساعت 14 سالهاست که وجود دارد بنابراین رییس جمهور یا هر کس دیگری طبیعی است که آن را حذف نکند. اما طبیعتا محتوای ان کاملا تغییر کرده و به سمت پوشش خبرهای دولت میرود. دکتر حسام الدین آشنا گویندگی این بخش خبری را بر عهده خواهد داشت!

 3 بعد از ظهر: «تحلیل خبر». از آنجا که اخبار موفقیتهای دولت نیاز به تحلیل دارد وگرنه هیچ آدم عاقلی زیر بار آن نمیرود، این بخش تحلیلی به خبر ساعت 14 اضافه میشود تا همه مخاطبان تا دسته درباره موفقیتهای دولت خر فهم شوند! اجرای این بخش از آنجا که اهمیت وافری دارد بعهده حسین فریدون خواهد بود.

 4:30 بعد از ظهر: «سینما تدبیر». پخش یک فیلم سینمایی با توضیح منتقدان در دستور این برنامه است. فیلمهایی چون ترمیناتور 1 و2 و...، رمبو، بت من، دشمن ملت و... در اولویت است. کلا هر فیلمی که در آن نشان داده شود آمریکا چقدر قدرتمند است و «غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند. آیا شما فکر کردید امریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد از سیستم دفاعی ما می‌ترسد؟ آیا واقعاً به خاطر قدرت نظامی ماست که امریکا جلو نمی‌آید؟» در برنامه «سینما تدبیر» نمایش داده شده و مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت. اجرای این برنامه بعهده جناب محمد جواد ظریف خواهد بود.

 7 عصر: «روشهای موفقیت». برنامه‌ای جذاب و رنگی برای نسل سوم و چهار و پنجم انقلاب. مجری این برنامه تلاش دارد مخاطبان را با روشهای مختلف پیشرفت، همچون سوار هواپیما شدن، غذای خوب خوردن و... آشنا کند. جناب سریع القلم مجری-کارشناس این برنامه است.

 8:30 شب: «بخش خبری بیست و سی». این برنامه حذف شده و جای آن برفک نشان داده می‌شود!

 9 شب: «سریال». سریالی با عنوان «مرد روزهای سخت» پخش می‌شود. این سریال نشان دهنده زندگی مردی است که همه اجداد او برایش چیزی جز دفترچه قسط و بدهی بانکی و فریاد طلبکارها و یخچال خالی باقی نگذاشته‌اند و حالا او یک تنه به جنگ همه این کم‌کاری‌ها زرفته و یکی یکی مشکلات را از پیش رو بر می‌دارد.

 10:30 شب: «سایش». در این برنامه اقتصادی موفقیتهای دولت اینبار از منظری کاملا علمی و اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد! مسخره کردن یکی از منتقدان دولت بعنوان بخش طنز در این برنامه گنجانده شده است.

 12 شب: مجری در حالی که موفقیتهای دولت در این روز را بصورت فهرست وار عرض میکند، به رییس جمهور و وزرا درود فرستاده و از مخاطبان تا ساعت 6 صبح فردا خدا حافظی میکند!
  • م.ر سیخونکچی

ریشه همه طلاق‌ها در ازدواج است!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ | ۱ نظر

 - سلام آقا دکتر. حال شما خوبه؟


 -  ممنون... اوووف... چه جورم!


 
 - در خبرها آمده بود که دولت محترم تورم رو کنترل کرده و در زمینه پایین آوردن تورم تا حالا هیچ دولتی مثل این دولت توانایی نداشته، درسته؟


 -  بله که درسته، پس چی؟ ما قراره سالی ده درصد تورم رو کم کنیم و انشاالله از سال چهارم میریم تو تورم منفی و مردم میتونن بیان یه چیزی از بانک مرکزی بگیرن و برن!


 
 - ولی عده‌ای میگن کم کردن تورم با متوقف کردن همه فعالیتهای عمرانی و اقتصادی مثل مسکن مهر و جاده سازی و تاسیس کارخانه و... صورت گرفته؛ درسته؟


 
 - مگه مهمه؟ مهم اینه که تورم بیاد پایین که اومده!


 
 - البته یه بنده خدایی گفته بود ملاک پایین اومدن تورم جیب مردمه نه آمار و ارقام!


 
 - بله... اتفاقا جیب مردم خیلی خوبه اوضاعش، جیب من که خوبه لااقل!


 
 - برای سایر حوزه ها هم برنامه‌ای دارید؟


 
 - بله... این روشی که ماب رای پایین آوردن تورم بکار بستیم و جواب داد، موجب شد تا این برنامه رو تو سایر حوزه ها هم بکار ببندیم.


 مثلا چی؟


 -  مثلا برای کاهش آمارغرق شدگان در سواحل شمالی، قراره تا سال بعد از کویر لوت خاک بیاریم و بریزیم تو دریای خزر. طبیعتا دریای خزر اگر خشک بشه دیگه کسی نمیتونه بره توش غرق بشه و مشکل از بیخ حل میشه!


 -  برای کاهش سوانح رانندگی هم برنامه‌ای دارید؟


 -  بله... به امید خدا طی یک برنامه چهار ساله قصد داریم وسایل نقلیه رو کلاً از زندگی مردم حذف کنیم. مردم پیاده برن و بیان، برای سلامتی هم خوبه. طبیعتاً اگر ماشینی نباشه، دیگه سوانح رانندگی هم وجود نخواهد داشت.


 
 - عجب... تو حوزه فساد اقتصادی چی؟


 -  راستش این حوزه یه مقدار کار سخته چون بالاخره دوستان هستن و ممکنه ناراحت بشن! اگر میشد کلا پول رو از صحنه اقتصاد حذف کنیم و مردم به مبادله کالا به کالا روی بیارن، خیلی خوب میشد، اما خب سخته. حالا دنبالش هستیم به برخی دوستان اطمینان بدیم که در عرصه مبادله کالا به کالا هم امکان رانت خواری هست، تا توافق اونا رو هم برای حذف پول بدست بیاریم!


 
 - تو سایر حوزه ها چی؟


 
 - چقدر تو خنگی... همه چیز رو باید بگم، با همین دست فرمون برو ببین تو همه حوزه ها چی میشه دیگه!


 
 - بله... بخشید... حالا میشه بفرمایید مبتکر این طرح خود شما بودید یا کس دیگه؟


 
 - البته دروغ چرا؟! ما نبودیم. ما یه لطیفه ای شنیدیم چند وقت قبل، به ذهنمون زد که این طرح رو بگیریم و گسترش بدیم.


 -  اون لطیفه چی بود؟


 
 - ریشه همه طلاق‌ها در ازدواج است!


 
 - جدی؟


 
 - بله... به ظاهر طنز این ماجرا نگاه نکنید! واقعا اگر ازدواجی رخ نده، طلاقی امکان داره اتفاق بیفته؟


 -  نه خدا وکیلی!


 
 - همین دیگه... ما هم از روی این لطیفه به این نتیجه رسیدیم که بهترین راه برای حل همه مشکلات، حذف همه مشکلاته.

 شما چقدر خوبید!


 
 - تازه کجاش رو دیدی؟ ناخن‌هام رو هم گرفتم!


 -  آفرین پسر خوب، شبا هم مسواک میزنی؟


 
 - بله... ده دقیقه تمام!


 
 - خب برو بخواب، آفرین عمو جون!

  • م.ر سیخونکچی

ناموس یا ارز؟!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۰۹ ب.ظ | ۱ نظر

رییس جمهور محترم فرموده‌اند: «امروز کسی برای خرید سکه و ارز حرص نمی ورزد».

کاملا درست است. راستش این روزها انقدر چیز میز برای حرص ورزیدن داریم که نوبت به ارز نمیرسد. آدم وقتی میبیند ناموس وطنش مورد طمع دشمنان است، خیلی بی غیرت باید باشد که به ارز حرص بورزد! شما نگران حرص ورزیدن ما نباشید و به مذاکرات خویش بپردازید. لطف عالی مستدام!



  • م.ر سیخونکچی

انرژی هسته‌ای بیار، کاتالوگ چهار رنگ ببر!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ق.ظ | ۱ نظر

روزنامه ایران برای چندمین بار با تیتری بزرگ از برداشته شدن تحریمهای هوانوردی از جمله تحریمهای شرکت بوئینگ علیه مردم ایران خبر داد. یعنی اگر بقیه رسانه‌های دنیا را بی‌خیال شویم و فقط این روزنامه را ملاک عمل قرار دهیم تا حالا نه تنها باید همه تحریمهای هوایی علیه ایران برداشته شده باشد، بلکه احتمالا باید دو سه تا تحریم هم ما علیه آنها وضع کرده باشیم چراکه این روزنامه هر چند روز یکبار خبر رفع تحریمهای هواپیمایی علیه ایران را درج می‌کند! در آخرین نمونه هم که این روزنامه از برداشتن تحریمهای بوئینگ علیه ایران خبر داده بود، کاشف بعمل آمد که عملا فقط تحریم کاتالوگ هواپیما برداشته شده است! و شرکت بوئینگ یکی دو تا کتابچه و جزوه و کاتالوگ به ایران داده است!


البته از آنجا که روزنامه ایران یک رسانه کاملا خصوصی است طبیعتا هیچ دخلی به دولت ندارد و اینکه بخواهیم ربطی بین دولت محترم این رفتارهای روزنامه ایران قائل شویم کمال –یا شاید هم جلال یا حتی بعضی‌ها جمال را هم دیده‌اند!- بی‌انصافی است. لذا در ادامه مراحل سخت و طاقت فرسای مذاکره ای که برای رفع این تحریم‌ها انجام شده است را خدمتتان عرض میکنیم. این مذاکرات در یک مغازه چاپ و تکثیر در حوالی وین انجام شده است.


شرح مذاکرات رفع تحریم کاتالوگ هواپیما:


- سلام آقا، دفتر فنی بابای اشتون اینا اینجاس؟
- بله پسر جان، امرتون؟
- راستش من یه چند سری کپی از کاتالوگ هواپیماهای بوئینگ می‌خواستم.
- خب اصلش رو بده کپی بگیرم.
- اصلش رو که ندارم!
- یعنی چی؟ اصل کاتالوگ رو نداری؟
- نه دیگه... به ما گفتن شما هم اصلش رو داری هم از روش کپی میگیری، دستگاه‌هاتون پشت و رو کپی میگیره دیگه؟
- بله عزیزم... ما کلا تو کار زیر و رو کشیدنیم!
- پس زحمتش رو بکشید لطفاً.
- آقا رو... زکی... دیر اومده زود هم می‌خواد بره... همینجوری مفتکی نیست که... کاتالوگه‌ها!
- بله متوجه هستم... هزینه‌اش رو تقدیم می‌کنیم. چقدر بدم؟!
- چی ‌می‌خوای؟
- یه صد سری کپی پشت و رو؟
- قیمتش میشه تعطیلی رآکتور بوشهر!
- بعد رنگیه دیگه؟
- نه داداش جون... اگر رنگی بخوای باید آب سنگین اراک رو هم بدی!
- روغنی چی؟ دو رو روغنی هم میزنید؟
- بله... چرا که نه... گلاسه گرم بالا روغنی برات میزنم فقط گرون در میاد ها!
- عیبی نداره... هرچی باشه میدم آخه مردم ما چشم انتظار این کاتالوگ‌ها هستن، نمیدونید اومدن این کاتالوگها چقدر میتونه کمک کنه که چرخ زندگی مردم ما بچرخه!
- جونم برات بگه که میشه... میشه به قیمت تعطیلی فردو...
- خیلی خوبه... حرفی نیست!
- میخوای یه روکش UV هم روش بندازم؟ چیزی در نمیاد ها!
- چقدر میشه؟
- مفت! بازرسی مامورهای آژانس از هرجا که دلشون خواست!
- خیلی خوبه، چه اشکالی داره، طلا که پاک است چه منتش به خاک است! بزن بره!
- خیلی خوب...

راستی! میشه کاتالوگ ها رو برام سیمی هم بکنی؟

- چی؟

-هیچی... میگم اگر میشه کاتالوگ ها رو برام سیمی کن، پاره نشن...

پررو شدی ها... باز چشمت به دو تا کاتالوگ افتاد دور بر داشتی... فکر کردی کی هستی؟ فکر کردی چی داری در مقابلش میدی که انقدر طلبکار هم شدی؟ چارتا دونه سانتریفیوژ دادی انتظار داری برات سیمی هم بکنم...

- باشه... ببخشید... قد بدی نداشتم... اصلاً ولش کن.... شرمنده... عفو بفرمایید...

- باشه... دفعه آخرت باشه توقعات غیر منطقی از جام جهانی داری ها؟!

- چشم...

- پس صد سری کاتالوگ بوئینگ در ازای تاسیسات هسته‌ای... بعد از ظهر بیا بگیر... خیرش رو ببینی!

  • م.ر سیخونکچی

تدبیر مطهری هستند، نماینده مجلس!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ق.ظ | ۱ نظر

دکتر علی مطهری نماینده مردم تهران، ری و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی درباره انتخاب نشدنش از سوی کمسیون فرهنگی برای عضویت در هیئت نظارت بر مطبوعات گفته: این کار خلاف قانون نبود، خلاف تدبیر بود.

به همین دلیل زین پس بجای علی مطهری بگوییم تدبیر مطهری چون فقط انتخاب ایشان مطابق تدبیر است ولاغیر.

گفتنی است تدبیر مطهری با همین استدلال قوی نگذاشت که انتخاب نماینده مجلس در هیئت نظارت بر اساس قانون برگزار شود.


  • م.ر سیخونکچی