طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۶۴ مطلب با موضوع «روشنفکری» ثبت شده است

پیشنهادی به روشنفکران بیکار؛ ترجمه فارسی به فارسی کنید!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۶ ب.ظ | ۰ نظر

 ترجمه یک کتاب از انگلیسی به فارسی کار پرزحمتی است و اگر دقیق و روان انجام شده باشد، حتی قابل تقدیر هم هست. اما اگر آن کتاب انگلیسی خودش ترجمه یک کتاب فارسی بوده باشد آن موقع فقط قابل خنده است! یعنی یکی از عزیزان روشنفکر که برای خودش کلی در ترجمه شهرت دارد و از آن طرف یک ناشری که خیلی هم خود را حرفه ای می دانند، رفته‌اند کتابی را که زبان اصلی‌اش فارسی بوده و به انگلیسی ترجمه شده است، دوباره از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده‌اند! خدا خیرشان دهد، بالاخره از قدیم گفته‌اند بی‌کاری فساد می‌آورد، چی از این بهتر؟


در همین راستا چند پیشنهاد دیگر به دوستان اهل فرهنگ روشنفکرمان ارائه میکنیم تا از بی‌کاری در بیایند:


 


1. دوبله! آقا دوبله را دست کم نگیرید. دوبله چه کم از ترجمه دارد؟ الحمدلله در این سالهایی که سینما وارد ایران شده است کلی فیلم به زبان فارسی تولید شده که اگر از همین الان شروع کنید، تا پنجاه شصت سال دیگر فیلم برای دوبله کردن دارید. اصلا لذتی که در دوبله از فارسی به فارسی وجود دارد، در هییچ دوبله ای نیست.


 


2. الان روشنفکرها سی سال است که هر سال دم عید، برای اولین بار بعد از سی سال فیلم گاو را در سینما نمایش می‌دهند و همیشه هم مورد استقبال مردم قرار میگیرند! یعنی اگر بر اساس اصل لانه کبوتری هم حساب کنیم، الان هر ایرانی باید سه بار فیلم گاو را در سینما دیده باشد، اما همینکه هر سال روشنفکرها این فیلم را (آن هم برای اولین بار) در سینما نشان می‌دهند، مردم هجوم می‌آورند ببینند این فیلم چی هست!


در همین راستا پیشنهاد میدهیم که بقیه فیلمها را در همین برنامه قرار دهند. مثلا هر سال فروردین ماه، فیلم هامون را برای اولین بار بعد از سی سال نمایش دهند، اردیبهشت‌ها فیلم طعم گیلاس را برای اولین بار بعد از سی سال نمایش دهند و... همینطور بروند تا اسفند. کاری هم به سال تولید فیلم نداشته باشید، سی هم عدد جمع و جوری است و هم خوش تلفظ است. روی پوستر همه فیلمها بزنید اولین بار بعد از سی سال!


 


3. بروید فیلمهای هنر و تجربه را ببینید. الان فیلمهای هنر و تجربه هر کدام هفت هشت ماه روی پرده هستند و آخر سر هم نه بخاطر تمام شدن زمان اکرانشان، بلکه بخاطر خش افتادن سی‌دی دیگر بی خیال اکران میشوند و پایین می‌آیند! خب هر وقت بی کار شدید برید این فیلمها را ببینید. هم روشنفکری است، هم قضاوت نمیکند، هم در آنها کلی زل زدن به افق وجود دارد، دیگر چه می‌خواهید؟


الحمدلله انقدر هم استقبال از این فیلمها بالا است که دیگر مردم در آنها سر سندلی دعوا نمی‌کنند، سر ردیف دعوا می‌کنند! یکی می‌گوید این ردیف برای من است، آن یکی می‌گوید نه، خودم زودتر آمدم این ردیف برای من است. البته این دعواها غالبا با خیر خوشی تمام می‌شود چون افرادی که می‌روند هنر و تجربه ببینند همدیگر را به اسم می‌شناسند و بالاخره چشم تو چشم هستند!


 


4. من می‌گویم اگر این کارها را کردید و هنوز بعنوان یک روشنفکر ایرانی وقت خالی داشتید، به فعالیت‌هایتان بعد بین المللی بدهید. ایران همیشه برای یک روشنفکر کوچک بوده. ما ایرانی ها هیچوقت قدر شما روشنفکرها را ندانسته ایم. بروید و ما را در جهالت تنها بگذارید...


بله، میگفتم؛ بین المللی بشوید. یعنی مثلا از انگلیسی به انگلیسی ترجمه کنید! از فرانسوی به فرانسوی و... . برای مثال دن‌کیشوت را به اسپانیایی ترجمه کنید. بعد هم روی جلد کتاب بزرگ بزنید «اولین ترجمه اسپانیایی دن کیشوت منتشر شد». باور کنید می‌گیرد ها! تازه دروغ هم نگفته‌اید

  • م.ر سیخونکچی

چطور رژیم همه را مجبور به دیدن یوسف پیامبر کرد؟

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۵ ب.ظ | ۱ نظر

 بعد از اینکه روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی محبوبیت مرحوم سلحشور را «دستوری» خواند و سریال «یوسف پیامبر» را ضعیف دانست، ما رفتیم سراغ تنی چند از بینندگان دستوری این سریال در نقاط مختلف دنیا تا از آنها دلیل اینکه چرا پای این سریال می‌نشینند را بپرسیم:


مصر


-سلام قربان، ببخشید شما چرا سریال یوسف پیامبر را میبینید؟


+سلام، چون اون مبارکِ بی‌همه چیز دستور داده بود همه این سریال رو ببینن و اگر کسی نبینه حسابی مجازات میشه.


-یعنی مبارک شده عامل جمهوری اسلامی؟


-بله، اتفاقا چون در برخورد با کسانی که یوسف رو نمیدیدن مماشات کرد، جمهوری اسلامی برش داشت!


-خب الان که مبارک دیگه رفته، چرا دوباره دارید تکرار سریال رو میبینید؟


+نخیر آقاجون… ما از اون خانواده هاش نیستیم که تا دیکتاتورمون از قدرت برکنار شه دیگه ازش حساب نبریم!


لبنان


-سلام، ببخشید میخواستم بدونم شما چرا سریال یوسف پیامبر رو میبینید؟


+گوشِت رو بیار نزدیک… راستش سید حسن نصرالله دستور داده همه باید توی این ساعت بشینن یوسف پیامبر رو ببینن.


-خب اگر نبینید چی میشه؟


+همه مون رو میکشه! یوسف که شروع میشه، خودش شخصاً میاد بالا سر همه لبنانی ها وای میسته تا سریال تموم بشه.


-بالا سر همه که نمیتونه خودش وایسه!


+چرا… میتونه… از اینا هیچی بعید نیست! رضاخان رو هم همین نصرالله کشت!


سریلانکا


-ای بابا… شما هم یوسف پیامبر می‌بینید؟


+پس چی؟ ببرها خانواده‌ام رو گروگان گرفتن و گفتن اگر یوسف رو نبینم اونا رو میکشن!


-آخه مگه ببر آدم گروگان میگیره، اونا فوق فوقش آدم رو میخورن!


+ببرهای تامیل رو میگم! یه گروه تروریستیه.


-آهان… حالا یوسف تموم شه آزادشون میکنه؟


+آره، اما دوباره فردا شب تا می‌خواد یوسف شروع بشه میاد گروگان میگیره! کار هر شبشونه.


-خب چرا از دستشون فرار نمیکنید تا فردا شب؟


+وقت نمیشه که! آخه تا خانواده میان خونه، میشینیم فیلمهای عباس کیارستمی رو میبینیم، بعد یه دفعه میبینیم دوباره فردا شب شب شده و ببرها اومدن دم در دارن زنگ میزنن!


-یعنی انقدر عاشق فیلمهای کیارستمی هستید؟ هر شب میشینید چند تاش رو پشت سر هم میبینید؟


+نه بابا… تا ۵ دقیقه ش رو میبینیم خوابمون میبیره! الان من زخم بستر گرفتم… ببین! اگه با بچه های بالا در ارتباطی بگو خواهشا به این ببرها بگن واسه فیلمای کیارستمی هم آدم بدزدن، بلکه مجبوری هم شده بشینیم ببینیم آخر این فیلمش چی میشه!


کره جنوبی


-شما هم که دارید یوسف میبینید… نکنه شما رو هم جمهوری اسلامی مجبور کرده؟


+نه، ما رو دولت خودمون مجبور کرده؟


-چرا آخه؟ دیگه به دولت کره جنوبی چه ربطی داره؟ یعنی سلحشور اونا رو هم خریده؟!


+نه… این یه معامله بوده، قرار شده جمهوری اسلامی مردمش رو مجبور کنه بشینن سریالهای کره ای مثل جومونگ رو ببینن، عوضش اینا هم ما رو مجبور کنن یوسف ببینیم!


ایران


-بعله دیگه… وقتی جمهوری اسلامی مردم بقیه کشورها رو مجبور کرده یوسف ببینن، معلومه که زورش به شماها هم میرسه دیگه…


+نخیر… ما خودمون نشستیم داریم یوسف میبینیم.


-یعنی خودتون با میل و رغبت نشستید پای این سریال؟


+با میل و رغبت که نه… از سر ناچاری.


-ولی آخه چرا؟


+راستش ما الان سه چهار ساله که توی این ساعت میخوایم با خانواده بریم فیلمهای هنر و تجربه رو ببینیم اما رژیم کاری کرده که عدل توی این ساعت اونا اکران نمیشن. خواستیم بریم گالری، دیدیم رژیم گالری ها رو توی این ساعت تعطیل کرده. خواستیم بریم توی کافه بشینیم شیک‌میلک بخوریم و درباره رگه‌های پست مدرنیسم در آثار صادق هدایت حرف بزنیم، دیدیم رژیم کافه ها رو هم توی این ساعت میبنده. خواستیم بریم توی پارک آب و آتش به هم آب بپاشیم دیدیم توی این ساعت رژیم آبها رو قطع کرده! خلاصه هر کاری خواستیم بکنیم دیدیم نمیشه الا اینکه بشینیم یوسف ببینیم. رژیم اگر راست میگه اون کارها رو نکنه ببینه بازم کسی میشینه پای این سریال یا نه… والا!

  • م.ر سیخونکچی

قضاوت سخت قره‌سیدرومیانی بین کیارستمی، تارانتینو و اسپیلبرگ!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۳ ب.ظ | ۰ نظر

بعضی ها همچین که دهن باز میکنند همینطور دُر و گوهر می‌ریزد بیرون! بعد هم ملت همینطور صف میکشند که در و گوهرها را جمع کنند. الان هم  آقای میرهادی قره‌سیدرومیانی که نماینده مجلس هستند در گفتگو با خبرگزاری مجلس از کم لطفی صدا و سیما نسبت به عباس کیارستمی انتقاد کرده و و هشدار داده اند که اکنون که او بیمار است فرصت جبران کوتاهی ها است! در بیانات ایشان جملاتی وجود دارد که حیف است لابلای بقیه حرفهای ایشان گم شود. این جملات جان میدهند برای اینکه تقطیع شوند و در توییتر منتشر شوند. اما یکی از آنها خیلی کولاک است. جمله مزبور و کامنتهای پای آن جمله را در ادامه میخوانید:

 


جمله: «کیارستمی ششمین کارگردان بزرگ دنیا است.»


کوئنتین تارانتینو: داداش شما شمردی؟


کیومرث پور احمد: من به نفع جوونترها میرم کنار!


برادران کوئن: توی آمارت ما رو دو تا حساب کردی یا یدونه؟


لئوناردو دی کاپریو: خواستم بگم من اگرچه بازیگر هستم و به همین دلیل هم اخیرا اسکار گرفتم، اما دوران دانشجوییم یه فیلم کوتاه هم ساختم، اگر امکان داره من رو هم در رده بندی تون بیارید استاد. بودن توی رده بندی شما به صد تا اسکار می ارزه.


حسین پناهی: صدای پای تو... در یک عصر دل انگیز بهاری... همچون چای داغی است که یک نفس هورت میکشیم...


هومن سیدی: من اگر جزو 5 تای اول باشم، مقامم رو به رییس جمهور روحانی تقدیم میکنم!


المیرا: اطلاع از تورهای لحظه آخری، چارترهای نصف قیمت در صفحه المیرا جون... فالو کنید.


حجت الله ایوبی: احسنت، سینما به دوستی، رفاقت، خیرخواهی و آزاداندیشی نیاز دارد و این کامنتها نشان از این امر دارد. آینده سینما را روشن میبینم.


مانی حقیقی: همه تون اسکولید بابا!


عباس کیارستمی: آقا دمت گرم، ولی شما که داشتی میگفتی، خب میگفتی کیارستمی سومین کارگردان دنیاس. چی میشد؟


مارتین اسکورسیزی: من خواهش میکنم در رتبه بندی تون تجدید نظر کنید قربان. من فیلمهای قبلیم خیلی بهتر از فیلمهای اخیرم هستند. با تشکر، دوست دار شما مارتین.


رسول صدر عاملی: من میگم بیاید همدیگه رو قضاوت نکنیم!


آلفرد هیچکاک: والا تا ما زنده بودیم از رتبه بندی و این قرتی بازیا خبری نبود. بازم دمش گرم مسعود فراستی که یه تنه نمیذاره ما فراموش بشیم. در ضمن سلطان فقط علی پروین!


تسای مینگ لیانگ: خواستم بگم که اگر من توی لیستت نباشم اصلا اعتراضی نخواهم داشت، همه اسم دارن، ما هم اسم داریم... والا! تسای هستم، یک فیلمساز، از تایوان.


همایون شجریان: حال بابا خوب نیست... آقای قره‌سیدرومیانی، منتظر رتبه بندی شما در حوزه موسیقی هستیم.


پرفسور سمیعی: رتبه در فیلمی که تو میسازی نیست، رتبه در نگاهی است که با آن به جهان مینگری.


دیوید لینچ: آی حال میده میبینم دارید واسه رتبه دو به بعد با هم دعوا میکنید... آی حال میده!


عباس کیارستمی: راستی داداش از این به بعد به کسی نگو فیلمساز جشنواره ای... اونجا که گفتی «کیارستمی هنرمندی جهانی و جشنواره ای است» رو میگم، از دیروز ملت دارن بهم میخندن، دمت گرم.


حسین نوش آبادی: آره... منتظرید من هم یه موضع گیری کنم زرتی فردا تکذیبش کنید؟ من موچم!


استیون اسپیلبرگ: میرهادی جون، قربونت 5 تای اول رو هم مشخص میکردی دیگه... دیدی دعوا شد... همینو میخواستی؟

  • م.ر سیخونکچی

پرفسور سمیعی خطاب به علیرضا افتخاری: خوش اومدی داداش!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۰ ب.ظ | ۰ نظر

کوروش و پرفسور سمیعی و حسین پناهی کم بود حالا استاد علیرضا افتخاری هم اضافه شده است به کسانی که جملات مختلفی از آنها نقل میشود. این روزها فضای مجازی پر شده است از نقل قولهایی از علیرضا افتخاری که در آنها دارد به بدبختیهایی که بعد از روبورسی با احمدی نژاد سرش آمده اشاره میکند. مثل این:


«مدتها کلاه می گذاشتم و برای خرید به این ور و آن ور می رفتم. می رفتم فرودگاه، حدفاصل ۱۰ متری من را مردم خالی می کردند. دوستان، دیگر مرا به مهمانی های خود راه نمی داند... من طناب خریده بودم خودکشی کنم. فشار بدی روی من و خانواده ام بود. فرزند کوچکم فهمید و گریه کرد وگفت : بابا نکن... سوپر مارکت محل به من جنس نمی فروخت.آرایشگر محل می گفت وقتی شما روی این صندلی می نشینید دیگر هیچ کس به مغازه من نمی آید.»


با این شیب ملایمی که دارد این نقل قولها پخش میشود هیچ بعید نیست چند وقت دیگر این چیزها هم از قول استاد افتخاری پخش شود:


*


کار به جایی رسید که دیگر هیچ پمپ بنزینی به من بنزین نمیداد. مجبور شدم با اتوبوس رفت و آمد کنم. هر اتوبوسی که سوارش میشدم دیگر مردم سوار آن نمیشدند. کم‌کم دیگر همه اتوبوسهای اصفهان خالی حرکت میکردند. شهرداری مجبور شد هی اتوبوس جدید که من توی آن ننشسته باشم وارد ناوگان شهری کند. اینطوری ناوگان حمل و نقل عمومی اصفهان نو شد!

  • م.ر سیخونکچی

یک فعال حقوق زنان روز خود را چطور می‌گذراند؟!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۳۶ ب.ظ | ۰ نظر
همانطور که واضح و مبرهن است روز 25 نوامبر روز نه به خشونت علیه زنان است. به همین مناسبت همراه شدیم با یک فعال جنسیتی(!) در ایران تا گزارشی از یک روز کاری وی تهیه کنیم. سر کار خانم «منیژه مردجو» رییس انجمن «تف تو تبعیض» هستند که بیش از بیست سال سابقه مبارزه با تبعیض علیه زنان را در کارنامه دارند. از خانم مردجو تا کنون مقالاتی چون «تبعیض؛ چرا و چگونه»، «زن-مرد؛ دو گانه‌ای رو به افول»، «طرح سربازی زنان خیانت است»، «لزوم کاهش ساعات کاری زنان»، «افزایش مرخصی زایمان به هفت سال» و... در مجلات تخصصی چون «من و ساناز جون»، «ماهنامه تخصصی کیک و کلوچه» و «افق زنان» منتشر شده است.
 
با خانم مردجو از اولین ساعات صبح همراه شدیم و تا ساعات پایانی روز که ایشان در نشست هم اندیشی «زن هم برای خودش مردی است» سخنرانی داشتند همراه ایشان بودیم. بعنوان یک مرد که خبرنگار حوزه زنان است از همراهی با اسطوره ضد تبعیض جنسیتی در پوست خودم نمیگنجیدم. گزارش این همراهی را در ادامه بخوانید:
  • م.ر سیخونکچی

نهادهای فرهنگی اینطوری از درمان احمد عزیزی حمایت می‌کنند!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

ظاهرا روند درمانی احمد عزیزی شاعر شناخته شده و متعهد کشورمان در حالی ادامه دارد که خانواده وی برای تامین هزینه‌های درمان او با مشکل مواجه هستند و نهادهای مسئول هم هیچ کمکی به آنها نمی‌کنند. برای پی بردن به تلاشهای این نهادهای مسئول در این رابطه با روابط عمومی آنها تماس گرفتیم:

 

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

-          سلام... روابط عمومی وزارت ارشاد؟

-          بفرمایید عسیسم!

-          ببخشید من می‌خواستم درباره اقدامات وزارت ارشاد برای تامین هزینه های درمانی آقای احمد عزیزی سوال بپرسم...

-          وای، خدا مرگم بده... خدادا عزیزی طوریش شده؟!

-          خدادا عزیزی نه، احمد عزیزی...

-          ای بابا... من نمیدونم خداداد مگه چه بدی‌ای داشت رفته اسمش رو عوض کرده گذاشته احمد...

-          نخیر، عرض کردم ، احمد عزیزی... شاعر هستن...

-          تو رو خدا؟! همین دیگه... فکر کرده اسمش رو بزاره احمد شاعر میشه! دیده بودیم فوتبالیستها خواننده بشن اما شاعر دیگه نوبره والّا!

-          نخیر خانم! احمد عزیزی با خداداد عزیزی فرق داره، ایشون از اول شاعر بودن...

-          اِوا! چه افاده‌ها... هنوز دو تا شعر نگفته میگه من فوتبالیست هم نبودم...

-          بابا ایشون اوشون نیست...

-          حالا هر چی... والّا من که خبر ندارم، بزارید آقای وزیر تشریف بیارن، من میپرسم بهتون خبر میدم. ولی نمیدونم آخه فوتبالیستها چه ربطی به وزارت ارشا دارن بخدا!

-          عوووفففف... حالا کی میان آقای وزیر؟

-          نمیدونم که... رفتن ملاقات آقای دولت آبادی... ظاهرا تو حموم سر خوردن، شست پاشون دچار کوفتگی موضعی شده، آقای وزیر با معاون فرهنگی و تیم پزشکی رفتن برای عیادت...

 

  • م.ر سیخونکچی

طنز/ یک فعال حقوق زنان روز خود را چطور می‌گذراند؟!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

همانطور که واضح و مبرهن است روز ۲۵ نوامبر روز نه به خشونت علیه زنان است. به همین مناسبت همراه شدیم با یک فعال جنسیتی(!) در ایران تا گزارشی از یک روز کاری وی تهیه کنیم. سر کار خانم «منیژه مردجو» رییس انجمن «تف تو تبعیض» هستند که بیش از بیست سال سابقه مبارزه با تبعیض علیه زنان را در کارنامه دارند. از خانم مردجو تا کنون مقالاتی چون «تبعیض؛ چرا و چگونه»، «زن-مرد؛ دو گانه‌ای رو به افول»، «طرح سربازی زنان خیانت است»، «لزوم کاهش ساعات کاری زنان»، «افزایش مرخصی زایمان به هفت سال» و... در مجلات تخصصی چون «من و ساناز جون»، «ماهنامه تخصصی کیک و کلوچه» و «افق زنان» منتشر شده است.

 

با خانم مردجو از اولین ساعات صبح همراه شدیم و تا ساعات پایانی روز که ایشان در نشست هم اندیشی «زن هم برای خودش مردی است» سخنرانی داشتند همراه ایشان بودیم. بعنوان یک مرد که خبرنگار حوزه زنان است از همراهی با اسطوره ضد تبعیض جنسیتی در پوست خودم نمیگنجیدم. گزارش این همراهی را در ادامه بخوانید:

 

  • م.ر سیخونکچی

پیام تسلیت فرانسوا اولاند خطاب به مردم ایران!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۴۳ ب.ظ | ۰ نظر

فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه در پی حوادث تروریستی پاریس و کشته شدن صدها فرانسوی، پیام تسلیتی خطاب به مردم ایران صادر کرد. متن پیام رییس جمهور فرانسه بدین شرح است:

 

مهناز افشار، پیمان معادی، میترا حجار، جعفر پناهی و سایر مردم عزادار ایران

اینجانب فرانسوا اولاند لازم میدانم از طرف خود و کشته های شب گذشته ی پاریس، مصیبت وارده را به شما تسلیت عرض کرده و شما را به کنترل احساسات دعوت کنم؛ ما را هم در غم خود شریک بدانید!

بی شک حملات تروریستی شب گذشته چنان قلب و روح لطیف شما را آزرده است که جایش از دور هم پیداست. مردم فرانسه به محض اینکه بتوانند بفهمند شما چرا انقدر ناراحت هستید، حتما قدردان این میزان ناراحتی شما خواهند بود. اما نقدا و تا زمانی که از شوک توامان ناشی از حملات تروریستی و شدت ناراحتی شما بیرون بیایند، به نمایندگی از آنها یک عدد پازل هزار تکه برج ایفل به قید قرعه به پاس همدردی هایتان به شما تقدیم میشود. سفیر ما در تهران شخصا بر روند قرعه کشی نظارت خواهد داشت تا حقی از هیچکدام از عزاداران تضییع نشود.

ضمنا شایان ذکر است که دولت فرانسه متعهد میشود یک عدد ساندویچ کالباس اضافی به شخص اقای جعفر پناهی تقدیم کند تا مشخص شود که این دولت قدردان همه دوستداران فرانسه که از اولین ساعات پس از حملات تروریستی دارند خودشان را جر میدهند خواهد بود.

در پایان لازم است ذکر کنم که آواتارت چقدر با پرچم فرانسه نایس شده بود جیگر!

به امید دیدار تک تکتان در سازمان انتقال خون و تزریق خونهای فرانسوی!

فرانسوا اولاند

رییس جمهوری فرانسه

۱۴ نوامبر

 

  • م.ر سیخونکچی

چند وقت پیش آقای صادق زیباکلام نامه‌ای به سفیر سوئد در ایران نوشتند و از او خواستند که جایزه صلح نوبل به علی مطهری تعلق بگیرد، حال آنکه جایزه صلح نوبل ربطی به سوئد ندارد و در نروژ داده می‌شود. همین چند روز پیش هم باز یک نامه به شهردار تهران نوشتند و از نصب بیلبوردهای ضد فرانسوی در سطح شهر انتقاد کردند، در حالی که معلوم شد اصلاً بیلبوردی در کار نبوده است. با توجه به اینکه در نامه اول اصل چیز-یعنی جایزه نوبل- وجود داشت اما مخاطب نامه اشتباه شده بود، اما در نامه دوم همان اصل چیز –یعنی بیلبورد- هم از اساس وجود نداشته است، به نظر می‌رسد با همین شیب ملایم نامه بعدی آقای زیباکلام هم در اصل چیز و هم در مخاطب نامه و هم در چیزهای دیگر کلاً اشتباهی باشد و چیزی در بیاید مانند:

 

جناب آقای فدریکو باتیستوتا

سفیر سابق ایالات متحده ژاپن در انجمن ذرت‌کاران شرق مرکز

با سلام

همانطور که مستحضرید قریب بیست سال است که شیر آب حمام خانه ما چکه می‌کند و در این مدت سهمیه کشورهای آسیایی در جام جهانی به زور به عدد چهار و نیم رسیده است. و این در حالی است که اگزوز خاور علی رغم همه پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی روزی سه بار، قبل از غذا یک عدد بصورت آب‌پز در کشورهای آمریکایی جنوبی کشت می‌گردد. علی ای حال هیچکدام از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به کاهش تعداد قرقاول‌های شاخدار در بازار تهران اعتراض نکرده و حتی یکی از اساتید دانشگاه در حضور شخص بنده سه بار یک لباس را پرو کرد و آخر هم نخرید که می‌توان گفت آنچه اقتصاد ایران را رنج می‌دهد مسائلی از همین دست گوسفند شده کیلویی ۲۹ هزار تومان آنهم نه لخت، بلکه با چربی بالایی که بیش از ۳۰ درصد مردم جهان از آن رنج برده و جزو چاق‌ها چه گناهی کرده‌اند که در صندلی‌های باریک می‌نی بوس آن هم در وسط خیابان؟ بوس در جلوی چشم مردم؟

بله جناب کامبیز آنتوانی

امروز جهان در شرایط سختی به سر می‌زند که این ضربات قطعا موجب سرشکستگی پدران بیکار در برابر اعضای خانواده نرم‌تنان است که محل زندگی آن در سواحل شرقی رشته کوه‌های آلپ قبلا لااقل یک مدرسه داشت که خود ما در کارتون‌ها می‌دیدیم اما هم اکنون همه کارتون‌ها را به اسم اینکه از جنس کاغذ هستند و برای تولیدشان باید درخت قطع شود ممنوع کرده‌اند که واقعا از اینهمه ممنوعیت و خفقان اجتماعی باید به کجا پناه ببریم؟

جناب وزیر

آیا وقت آن نرسیده که از پیله بیرون آمده و بصورت پروانه‌ای زیبا بال گشوده و پرواز می‌کند اما متاسفانه این پرواز را پایان خوبی در پیش نیست چرا که تحریم‌ها باعث فرسودگی ناوگان هواپیمایی شده و تک تک سرنشینان در برابر خواب آلودگی راننده مسئول هستند و آیا ما روشنفکران اجازه داریم که چشم بر این کوتاهی‌ها بسته و موفقیت‌های روز افزون کریس رونالدو را به پای برادرش گریس که با اینکه فقط یک سرکش بیشتر دارد موجب روانی انواع سگ‌دست و میل‌ لنگ می‌زند و چه خوش گفت حافظ کرمانی که هرچه سنگ است پیش پای لنگ است.

لذا در پایان از شما، مدیر محترم تقتضا دارم با درخواست مساعده بنده موافقت کنید.

با تشکر

سعید زیباکلام برادرم است، خودم صادق هستم

  • م.ر سیخونکچی

بالاخره اعضای هیئت دولت به مناطق سیل زده رفتند!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۸ ق.ظ | ۰ نظر

با گذشت بیش از یک هفته از سیل خسارت‌بار و هولناک شهرهای شمالی کشور به یکباره اعضای هیئت دولت پشت سر هم و فرت و فرت به سمت مناطق سیل زده راهی شدند.

به گزارش سایت خبری «جوجو دوست» در حالی که عدم حضور اعضای هیئت دولت در مناطق سل زده جهت نظارت بر نحوه امدادرسانی موجب انتقاداتی شده بود، از امروز ناگهان سفر وزیران و معاونان رییس جمهور به این مناطق آغاز شد. رییس سازمان محیط زیست در حالی که یک پلاستیک دستش بود و زباله‌ها را جمع می‌کرد در جمع تعدادی از عاشقان محیط زیست گفت: «بخدا من خبر نداشتم، به من گفتند یه تعدادی آدم مرده و چند نفر هم مفقود هستن. اگر زودتر اون عکس رو دیده بودم و میدونستم اینجوری هم شده زودتر می‌اومدم. بخدا!»

وزیر ارتباطات نیز در سفر جداگانه‌ای ایجاد یک خط ارتباطی مستقیم بین تمام مناطقی که ممکن است در صد سال آینده در آنها سیل بیاید، با سازمان دامپزشکی را ضروری خواند و اظهار امیدواری کرد این خط ارتباطی از محل آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران پس از توافق ژنو راه اندازی خواهد شد.

وزیر راه و شهر سازی هم گفت: مسکن مهر مزخرف است. راههای کشور مزخرف است. امنیت مزخرف است. امدادرسانی مزخرف است. خود مزخرف هم مزخرف است.

وی که برای لحظه‌ای نفس گرفتن سکوت کرده و جرعه‌ای آب می‌خورد ادامه داد: اَه... این آب هم که مزخرف است. ما باید در جهت تامین مسکنی ایمن برای همه جانداران تلاش کنیم که اگر نکنیم خیلی مزخرف است!

وزیر نفت نیز در سفر به مناطق سیل زده از گم شدن هزارمتر از رشته‌کوه البرز خبر داد و گفت سوراخ ایجاد شده در همین هزارمتر باعث شد که آب سر ریز شود و بیاید مردم را بکشد. او تاکید کرد که حالا مردم که مهم نیست، نفت میفروشیم پول خون‌شون رو میدیم، اما این اتفاقی که برای عزیز دلمون افتاده واقعا ناراحت کننده‌اس!

وزیر علوم نیز وجود بورسیه‌های غیرقانونی را موجب مدرک گرفتن افراد نااهل در رشته‌های مربوط به حفاظت از جانواران دانست و تاکید کرد هر جانوری که اینطور می‌میرد سندی است بر اینکه یک نفر با بورسیه غیر قانونی پشت میز دانشگاه نشسته است!

وزیر ارشاد نیز در این سفر از برخورد با رسانه‌هایی که مانع انتشار تصویر این فاجعه دردناک شده بودند خبر داد.

وزیر دادگستری نیز در حاشیه یکی از رودخانه‌های شمالی گفت: همین رودخونه تا دیروز صداش رو برای مردم بلند میکرد اما با پیگیری‌های ما الان ببینید چطور آروم و ساکت سر جاش نشسته؟ او همچنین تاکید کرد با تک تک قطراتی که موجب پدید آمدن این حادثه هولناک شده و جان این موجود ارزشمند را گرفته است برخورد قانونی خواهد شد.  سایر اعضای هیئت دولت نیز در سفرهای جداگانه به مناطق سیل زده بر اینکه سیل چیز بدی است و نباید بیاید تاکید کردند!

گفتنی است این سفرها بعد از یک هفته و در پی آن آغاز شد که لاشه یک قلاده سگ در حاشیه یکی از رودخانه‌ها پیدا شد و انتشار تصاویر آن در فضای مجازی دل دوست‌داران محیط زیست را آزرد! یکی از کاربران فضای مجازی با انتشار این عکس در زیر آن نوشته بود من هم یک سگ هستم!

روز گذشته نیز سخنگوی دولت با تاکید بر اینکه قیمت لبنیات افزایش پیدا نخواهد کرد در نشست خبری خود گفته بود که انتشار این تصویر و واکنش کاربران فضای مجازی باعث شده بود تا رییس سازمان محیط زیست خروشیده و همه اعضای هیئت دولت را مجاب کند لااقل بعد از یک هفته یک سری به مناطق سیل زده بزنند.

  • م.ر سیخونکچی