طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۱۳ مطلب با موضوع «اصولچرایی!» ثبت شده است

متن بازجویی ناطق نوری از یک جوان هیئتی تندرو!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر

آقای ناطق نوری گفته‌اند که جوانان هیئتی تندرو هستند و خیلی از مشکلات کشور بخاطر همینهاست و همچنین گفته‌اند تندروها باید محاکمه شوند. در ادامه متن بازجویی از یکی از این جوانان هیئتی که توسط آقای ناطق نوری انجام شده است را می‌خوانید:

 

ناطق نوری: اسم؟

جوان هیئتی تندرو: رضا.

 

ناطق نوری: چرا؟

جوان هیئتی تندرو: چی چرا؟

 

ناطق نوری: چرا رضا؟ چرا کامبیز نه؟!

جوان هیئتی تندرو: نمی‌دونم. بابام اسمم رو انتخاب کرد.

 

(ناطق نوری خطاب به منشی جلسه: باباش رو هم بیارید برای بازجویی!)

 

ناطق نوری: گزارش شده شما در هیئات تندروی کردید.

جوان هیئتی تندرو: والا چه عرض کنم. متوجه منظورتون نمیشم.

 

ناطق نوری: شنیده شده چند بار گفتید وای حسین. از بردن اسم برادر رییس جمهور چه قصدی داشتید؟

جوان هیئتی تندرو: والا ما با ایشون کاری نداشتیم. اسم امام حسین رو آوردیم.

 

ناطق نوری: بعدش هم دعوت به تجمع کردید. اون هم بدون مجوز از دولت.

جوان هیئتی تندرو: ما؟

 

ناطق نوری: بله، گفتید جوانان بنی هاشم بیایید! قصدتون چی بود؟

جوان هیئتی تندرو: بابا این حرفها چیه؟ دودمه‌س بخدا.

 

ناطق نوری: دودمه؟ چرا دو دودمه؟ چرا یه دمه نه؟ از این دوقطبی سازی چه سودی می‌برید؟

جوان هیئتی تندرو: بخدا من نمیفهمم چی میگید حاج آقا...

 

ناطق نوری: پس اعتراف میکنی که آدم نفهمی هستی!

جوان هیئتی تندرو: حاج آقا چرا توهین میکنید؟

 

ناطق نوری: اینجا فقط من سوال می‌پرسم! قصدتون از خوندن روضه رد کردن امان نامه در شب عاشورا چی بود؟

جوان هیئتی تندرو: قصد قربت!

 

ناطق نوری: مسخره میکنی؟

جوان هیئتی تندرو: نه بخدا! ما با قصد قربت میریم تو هیئت...

 

ناطق نوری: چرا روضه مذاکره نخوندید؟

جوان هیئتی تندرو: نمیدونم... اگر توی مقاتل باشه، از سال بعد می‌خونیم.

 

ناطق نوری: چرا توی دسته عزاداری کفشاتون رو درآوردید و پا برهنه شدید؟ میخواستید بگید بعد از برجام انقدر اوضاع خرابه که مردم کفش هم ندارند بپوشند؟!

جوان هیئتی تندرو: حاج آقا این حرفها چیه. شما آخه روحانی هستید...

 

ناطق نوری: من ناطق نوری هستم، آقای روحانی یکی دیگه است. ایشون قاضیه، من بازجوام!

 

(ناطق نوری خطاب به منشی جلسه: ببریدش پیش قاضی... باباش رو بیارید برای بازجویی!)

  • م.ر سیخونکچی

بدآموزی های پخش مشروح کمسیون برجام!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۱ ق.ظ | ۱ نظر

۱

میگن یه بچه‌ی پولداری بود، باباش و مامانش همه جوره دستش رو باز گذاشتن، پول ریختن به پاش، امکانات ریختن، مدرسه خوب بردنش، براش معلم خصوصی گرفتن و خلاصه هیچی براش کم نذاشتن. اونم هی میگفت اگر فلان چیز رو برام بخرید یا فلان کار رو بکنید عوضش تو آینده باعث افتخارتون میشم. بابا ننه هه هم گوش میدادن. اقا زد و ده دوازده سال بعد پسره شد یه معتاد عملی و یه بار تو نشءگی زد چهار نفر رو کشت. یه روز تو ساعت ملاقات زندان باباش بهش گفت اینهمه امکانات و پول رو ریختم به پات آخرش شدی یه عملی قاتل، مگه قرار نبود برامون افتخار کسب کنی؟!

پسره میدونی چی جواب داد؟ گفت ببین اگر این کارا رو نکرده بودی چقدر آدم ناجورتری شد بودم!

میگن باباهه از ملاقات که اومد بیرون رفت جلوی صدا و سیما خودش رو در اعتراض به بداموزی های پخش جلسات کمسیون برجام آتش زد!

 

۲

میگن یه ناظم مدرسه ابتدایی بود که هر چی سر صف به بچه‌ها می‌گفت ساکت، کسی گوش نمی‌کرد. این هرچقدر داد می‌زد، تهدید می‌کرد، خواهش می‌کرد، می‌گفت هر کی ساکت نشه باید پدرش رو فردا بیاره مدرسه، بچه‌ها انگار نه انگار.

یه روز که ناظم نشسته بود توی دفتر مدرسه و زانوهاش رو بغل کرده بود و گریه می‌کرد، یکی از بچه های دوم دبستان اومد دست گذاشت روی شونه‌های ناظم و گفت: گریه نکن مرد! این بچه‌ها از وقتی جلسات کمسیون برجام رو دیدن دیگه فهمیدن که وسط حرف همدیگه پریدن و جیغ و داد کردن و به حرف ناظم گوش ندادن کار بدی نیست!

میگن ناظم فردای اون روز رفته جلوی صدا و سیما خودش رو در اعتراض به محدودیت سنی نداشتن دیدن کمسیون برجام آتش زده!

 

۳

میگن یه بنده خدایی بود که یکی که تو جلسات برجام حضور داره رو بهترین گزینه برای ریاست جمهوری می‌دونست. بعد از دیدن چند جلسه از این جلسات رفت خودش رو جلوی صدا و سیما آتش نزد چون اعتقاد داشت خودکشی حرومه!

 

۴

 میگن ساکنین واحدهای یه آپارتمان به یه نفر گفتن نامزد مدیریت ساختمون نمیشی؟

گفت از کجا معلوم رای بیارم؟

گفتن یه کاری میکنیم رای بیاری.

گفت چطوری؟

گفتن کاری نداره که، به آقا بهروز نعمتی نماینده اسدآباد میگیم تو رو هم با خودش ببره تو کمسیون، هی بپر وسط حرف بقیه و داد و بیداد کن، معروف میشی مردم هم فکر میکنن چه آدم فعالی هستی، بهت رای میدن!

میگن این بنده خدا هم رفت جلوی صدا و سیاما آتیش روشن کرد سی چهل تا بلال پخت داد به مسئولان صدا و سیما تا صحنه‌های داد زدنش رو نشون بدن بلکه مردم فکر کنن چقدر آدم فعالی هست بهش رای بدن!

 

پ.ن: هنگام نوشتن این مطلب خبری منتشر شد مبنی بر اینکه ریاست مجلس شورای اسلامی از ادامه پخش مشروح جلسات آتی کمسیون برجام از تلویزیون جلوگیری کرده.

  • م.ر سیخونکچی

اصلاً نباید جدی می‌گرفتن!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

وزیر محترم کشور که مدتهای مدیدی روی بحث ورود پولهای کثیف به سیاست مانور داده بود رفته مجلس و در جواب سوال نمایندگان گفته حرف من بد منعکس شده و من اصلاً منظورم این نبوده و... .

خواست عرض کنم که بابا جون اصلا نباید این بنده خدا رو جدی میگرفتید. ایشون کلا حساب و جبر و.. ایناش ضعیفه. یه بار هم قبل از انتخابات 88 بصورت کاملا اتفاقی گفت یک میلیارد دلار پول نفت گم شده که بعد از انتخابات اومد گفت نه، پیدا شده!

به همین خاطر ایشون هر وقت حرف از پول و تعداد و این چیزا زد خیلی جدیش نگیرید!

  • م.ر سیخونکچی

به مطهری جایزه نوبل بدید!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

کف گرگی!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ق.ظ | ۱ نظر

اون موقع که علی مطهری به یه نماینده از پشت تریبون مجلس گفت پفیوز، بهش گفتن این چه حرفی بود زدی؟ گفت معنی پفیوز رو نمیدونستم!

حالا هم که به یه نماینده دیگه کف گرگی زده بعید نیست بیاد بگه نمیدونستم گرگ حیوون وحشی‌ای ایه، فکر کردم یه گونه قناری نادره که نیمه های شب از خونه‌اش میاد بیرون و سوت بلبلی میزنه!

  • م.ر سیخونکچی

زنگ انشاء: نظرتان را درباره فتنه 88 بنویسید!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۳۲ ب.ظ | ۵ نظر

به نام خدا

راستش من خودم درباره فتنه نظری ندارم چون خیلی سنم کم هست و فقط یادم هست که مادرم یک روز که خیلی عصبانی بود به یک تعداد آدمی که آمده بودند و هیئت آتیش زده بودند گفت «بی‌شرف!» اما پدرم خیلی نظر دارد. پدر من یک آدم خیلی معمولی است. صبح‌ها بلند می‌شود می‌رود سر کار و شبها برمی‌گردد خانه. پدرم البته خیلی درباره فتنه نظر نمی‌دهد چون می‌گوید نظراتش با بقیه فرق دارد و می‌ترسد مردم به او مثل علی مطهری که نظراتش با همه فرق دارد نگاه کنند. پدرم می‌گوید آدم نظر نداشته باشد بهتر از این است که مردم فکر کنند او هم مثل علی مطهری فکر می‌کند. من علی مطهری را نمی‌شناسم اما مثل اینکه آدم خیلی فرق داری است! پدرم می‌گوید صدا و سیما باید کاری کند که مردم بتوانند بین آدمهایی که با هم فرق دارند فرق بگذارند.

اما یکبار که پدرم مطمئن بود کسی آنجا نیست که فکر کند او هم مثل علی مطهری است و می‌خواهد مثل او فرق دار بازی در بیاورد، نظراتش درباره فتنه را گفت. پدرم می‌گفت فتنه خیلی هم خوب بود. پدرم می‌گفت اگر هر دو سه سال یکبار فتنه ایجاد شود برای همه خوب است. پدرم می‌گفت فتنه باعث شد بعضی‌ها برای یکبار هم شده در طول عمرشان «الله اکبر» بگویند. پدرم می‌گفت اگر فتنه نبود ممکن بود بعضی‌ها در تمام عمرشان یکبار هم که شده به نماز جمعه هم نروند. پدرم البته می‌گفت باید تا فتنه بعدی به فتنه‌گرها یاد داد که نماز با کفش درست نیست و نباید بصورت قاطی و زن و مرد درهم نماز جمعه خواند. پدرم تا این را گفت مادرم لبش را گاز گرفت و به خواهرم گفت برود زیر غذا را کم کند!

پدرم می‌گفت اگر فتنه نبود بعضی آقازاده‌ها از سوء تغذیه می‌مردند و خدا را شکر فتنه باعث شد که بروند وسط شلوغ پلوغی‌ها دو سه تا ساندویچ بخورند و کمی ته دلشان را بگیرد وگرنه می‌آمدند ما را هم می‌خوردند! پدرم می‌گفت اصلاً اگر فتنه نشده بود که یک خانم محترمی نمی‌توانست داد بزند مردم بریزند توی خیابان و ممکن بود مردم فکر کنند لال است خدای نکرده. تا پدرم این را گفت خواهرم گفت کل دنیا هم فکر کنند آدم لال است بهتر است از اینکه از این جور حرفها بزند. مادرم گفت اینکه از علی مطهری بودن هم بدتر است. پدرم دست کشید به سرم و سرش را از بالا به پایین تکان داد.

پدرم می‌گفت تازه فتنه باعث شده است یک آقازاده‌ای سه سال برود انگلستان و برای خودش سرکشی کند. من گفتم خوش به حالش، این بابک آقازاده که توی کلاس کنار من می‌نشیند انقدر بدبخت است که خوراکی ندارد بیاورد مدرسه آنوقت فامیلشان می‌رود انگلیس خوش می‌گذراند. تا این را گفت پدرم کوبید تو سرم که آن آقازاده با این آقازاده فرق دارد بچه، یک وقت بهش نگویی که آن آقازاده فامیلشان است که ناراحت می‌شود. من که داشتم سرم را می‌مالیدم گفتم یعنی آدم اگر آن آقازاده فامیلش باشد از اینکه مردم فکر کنند مثل علی مطهری فرق دارد هم بدتر است؟ پدرم دوباره دست کشید روی سرم و کله‌اش را از بالا به پایین تکان داد.

پدرم می‌گفت فتنه انقدر خوب بود که باعث شد یک نفر آدم گنده توی روز روشن برود توی مجلس ختم یک آدم زنده شرکت کند و در امور مربوط به مجالس ترحیم نو آوری ایجاد شود. پدرم می‌گفت فتنه باعث شد تا یک زنی که شوهرش می‌گفت روشنفکرترین زن ایران است نظریه داماد لرستان را بدهد و بقیه روشنفکرها هم چیزی درباره آن نگویند، تا مردم بفهمند روشنفکرها همچین پخی هم نیستند برای خودشان و پایش بیفتد دری وری‌هایی می‌گویند که آدم شاخ در می‌آورد!

پدرم می‌خواست هنوز هم فواید فتنه را بگوید که یک نفر در زد و آمد داخل و پدرم هم که می‌ترسید بخاطر نظرات فرق دارش فکر کند او هم شبیه علی مطهری فکر می‌کند، دیگر نظراتش را نگفت.

 

 

 

  • م.ر سیخونکچی

تو رو خدا حمایت کن! تو رو خدا...

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۴۵ ق.ظ | ۰ نظر

آقای محمدرضا باهنر یکی دو ماه پیش این حرف را زده بود، الان یادم افتاد گفتم حیفه اشاره‌ای بهش نکنم. ایشون درباره اینکه اگر احمدی‌نژاد در انتخابات بعدی وارد عرصه سیاسی شود فرموده بودند که «اگر احمدی‌نژاد بیاید از او حمایت نمی‌کنیم»!

خواستم عرض کنم که عمو جان! آخرین باری که یکی با حمایت شمادر این مملکت  رییس جمهور شده دقیقا کی بوده؟! برای افزایش اطلاعات عمومی می‌خواستم بدونم.



  • م.ر سیخونکچی

دلایلی برای اینکه به آقای ظریف حق بدهیم

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۱ ب.ظ | ۴ نظر
این مجلس نگران بودن ندارد؟!


آدم وقتی می‌خواهد قضاوت کند باید جمیع شرایط را مد نظر قرار بدهد. نباید که همینطور الابختکی یک چیزی بپرانیم. مثلا همه تا اینکه شنیدند آقای ظریف در نیویورک در جلسه با نمیدانم کی برگشته گفته که اگر توافق هسته‌ای نشود انتخابات مجلس را می‌بازیم، ریختند سر بیچاره که چرا این حرف را زدی! اما یک نفر نبود بیاید کالبدشکافی کند ببیند این بنده خدا با ریش پرفسوری به آن قشنگی که ثابت می‌کند یک دیپلمات کارکشته است چرا این حرف را زده! حالا من برای شما چند نمونه از دلایل را موشکافی و کالبدشکافی و کلی چیز دیگر شکافی می‌کنم تا بفهمید کسی مثل ظریف الدوله خان چرا باید تا این حد نگران مجلس باشد.

اولا اینکه وجود یک نفر مثل علی آقای مطهری خودش برای اینکه عالمی نگران مجلس باشند کافی است! اون قضیه پف... را که می‌دانید این بنده خدا گفت و بعدش هم گفت معنی‌اش را نمی‌دانم؟ آن هیچی! اصلا ولش کن بد آموزی دارد! آن قضیه‌ای هم که گفت تصویب هر قانونی برای نظارت بر نمایندگان آزادگی انها را محدود می‌کند، این را هم که یادتان هست! اصلا این را هم ولش کن که یک وقت به آزادگی کسی برنخورد! حتما یادتان هم هست که ایشان در دفاع از افزایش تعطیلات نمایندگان کلی سخنرانی کرده بود و گفته بود اگر این تعطیلات چند هفته‌ای نباشد نماینده‌ها کی با خانواده‌هایشان بروند مسافرت؟ این را هم نگوییم؟ یعنی ممکن است به مسافرت بعضی‌ها بر بخورد؟! ای بابا! پس با این وصف دیگر افاضات ایشان درباره حصر سران فتنه را هم نمی‌گوییم دیگر!

اصلا بیایید بی‌خیال علی آقای مطهری بشویم چون ممکن است کلا به مثلا فامیل ایشان بر بخورد!

اما خداوکیلی این قضیه آقای پیرموذن نماینده اصلاح طلب مجلس را که می‌توانیم بگوییم؟ این بنده خدا می‌خواسته نطق پیش از دستور انجام دهد اما جا پر بوده و کس دیگری باید نطق میکرده. بعد ایشان برداشته به نام یکی از آنها نامه زده و انصراف داده و بعد خودش رفته بالا نظق کرده. بعد وسط نطق ایشان ان نماینده آمده و شاکی شده و آقای پیرموذن هم یک چیزهایی گفته در این مایه‌ها که این برات و حواله حضرت مسلم بود به من و... .

خداوکیلی شما جای آقای ظریف بودید نگران مجلس نمی‌شدید؟ آن از علی آقای مطهری که مثلاطرفدار دولت است و این هم از آقای پیرموذن که ظاهرا با آقای ظریف هم جبهه و هم حزب است.

حتما ظریف نگران وجود منتقدانی مثل نبویان، حسینیان، رسایی، کریمی قدوسی، بذرپاش و کوچک زاده در مجلس نیست! خب خداییش آدم هر جوری هست باید دغدغه انتخابات مجلس داشته باشد دیگر، حالا اینکه این دغدغه را با اجنبی جماعت در میان گذاشته چه اهمیتی دارد آخر؟ هان؟!
  • م.ر سیخونکچی

عاشقانه های گودرز و شقایق!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ب.ظ | ۴ نظر

آقای علی مطهری نماینده محترم مردم شریف تهران، ری و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی در آخرین تلاش خود برای ربط دادن گودرز و شقایق به یکدیگر فرموده‌اند: «اگر پس از انتخابات ۸۸ دولت اجازه تجمع را داده بود و سخنان معترضین را پخش می‌کرد هیچگاه چنین اتفاقاتی نمی‌افتاد اما زمانی که مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه اعلام کردند که باید از تجمع خودداری شود تجمع کردن در نهم دی ماه بی‌مورد بود».


بعد از انتشار این سخنان انجمن ملی «هاکی روی چمن، واردات سرنگ یکبار مصرف و ربط دادن گودرز و شقایق» با انتشار بیانیه‌ای ضمن تشکر از تلاش‌های عمیقانه آقای مطهری در به عهده گرفتن بخش هایی از شرح وظایف این انجمن در ربط دادن گودرز و شقایق، از جمیع آحاد معتادان خواستند به استفاده از سرنگ‌های مشترک پایان داده و آخر هفته‌ها به ورزش هاکی روی چمن بپردازند. این انجمن در پاسخ به همه کسانی که با یک حالت خاصی می‌پرسیدند اینها چه ربطی به هم داشت، یکجورتر به منتقدان نگاه کرد و گفت: «مردک! تا حالا اسم انجمن ما رو خوندی؟ واقعاً فکر میکنی تو این انجمن باید چیزی به چیزی ربط داشته باشد؟!»


این انجمن در پایان سخنان خود همه منتقدان را به سخنان اخیر آقای مطهری حواله داد و افزود: «همه کسانی که فکر می‌کنند همه چیز باید به همه چیز ربط داشته باشد چند بار با دقت حرفهای ایشان را خوانده بعد حرف بزنند!»
  • م.ر سیخونکچی

150میلیون پول چایی یک‌مرکز استراتژیک یعنی چی؟!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر

غلامرضا فروزش معاون اجرایی و اطلاع رسانی «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» گفته است: «بی احتیاطی است که من این موضوع را در حضور خبرنگاران و نمایندگان رسانه ها می گویم، اما مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام سالیانه ۱۵۰ میلیون تومان چای مصرف می‌کند و اگر کسی در هتل هیلتون لندن این چای را بخورد قطعا برای او ارزان تر از مصرف چای ما در اینجا درخواهد آمد.»

الان چند روزی می‌شود که بنده این جملات را خوانده و شدیداً دارم تلاش می‌کنم از آن سر در بیاورم و البته هنوز بطور کامل سر در نیاورده‌ام. آنچه در ادامه می‌خوانید تنها مربوط به همان بخش از سرم است که توانسته‌ام در بیاورم. بقیه‌اش پیشکش!

 

نتیجه‌گیری غذایی

اگرچه باورش سخت است اما احتمالاً هنوز افرادی در مراکز خیلی مهم مشغول فعالیت هستند که دقیقاً نمی‌دانند تفاوت یک استکان چای با باقالی پلو با ماهیچه چیست! این سوال هم که چرا در کل عالم فقط آنها باید چای را با قاشق و چنگال بخورند مهمترین سوالی است که در چند سال اخیر دارند بصورت استراتژیک به آن فکر می‌کنند و البته هنوز به نتیجه خاصی نرسیده‌اند.

 

نتیجه گیری دیالکتیک

خوردن مقدار زیادی چای به عضویت در «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» می‌انجامد و همچنین عضویت در «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» راه را برای خوردن مقدار زیادی چای هموار می‌کند!

 

نتیجه گیری مدیریتی

علی رغم اینکه کلی نهاد و مجموعه فرهنگی لنگ چند صد هزار تومان بودجه هستند، می‌توان 150 میلیون تومان بودجه را حتی بدون نیاز به هیچگونه چارت سازمانی یا شرح وظایف یا... مدیریت کرد.

 

نتیجه گیری منطقی

وقتی با یک قوری می‌توان کلک 150 میلیون تومان را کند، خدا وکیلی مه‌آفرید خسروی حق داشته با آنهمه شرکت به حساب سه هزار میلیارد تومان برسد!

 

نتیجه گیری در گوشی

مسئول خرید نمی‌خواید؟!!!

 

نتیجه گیری پزشکی

جدیدترین یافته‌های پزشکی ثابت می‌کند از این به بعد هر کی بگه خوردن چای برای سلامتی مضره حرف مفت زده!

 

نتیجه گیری بدون عنوان

بدبخت کسی که کارش اونجا گیر کنه و بخواد پول چایی بده؛ بیچاره!

 

نتیجه گیری فلسفی

اول چای بود یا «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام»؟

 

نتیجه گیری مردمی

شاید ایستگاه صلواتی دارن!

 

نتیجه گیری توجیهی

 

آقا شما یه بار دیگه اسم کامل این مرکز رو بخون. خوندی؟ آفرین عمو، برو دم خونه‌تون بازی کن. برو عمو جون!

 

نتیجه گیری خرکی

به روح اعتقاد دارن؟!

  • م.ر سیخونکچی