طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

چتری برای داعش

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ق.ظ | ۰ نظر
  • م.ر سیخونکچی

چگونه قصه ها بسازیم؟!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۵۳ ق.ظ | ۰ نظر

با عرض سلام خدمت شما هنرجویان و هنرپویان و هنردوستان عزیز جان! در این جلسه قصد داریم مهارت مهمی را در زمینه قصه گویی در قالب فیلم به شما آموزش دهیم. برای اینکه مخاطب فیلم شما به خوبی در درام فرو رفته و دقیقا همان محتوای اصلی و مورد نظر شما را از روایت داستان دریافت کند باید به نکات زیر دقت نمایید:

ابتدا باید تکلیف خود را با خودتان مشخص کنید و به اصطلاح متوجه باشید که با خودتان چند چندید؟! زیرا تا خودتان ندانید حرف حسابتان چیست یقینا مخاطبتان نخواهد فهمید که مساله شما چیست! ولو اینکه خودتان را هم جِر بدهید!! لذا حتما اول مساله ای را که می خواهید پیرامون آن قصه گفته و فیلم تولید کنید مشخص نمایید.
سعی کنید حتی الامکان مسائل مورد نظر خود را برای روایت قصه فیلم، محدود کرده و به یک یا نهایتا دو مساله مهم تر اکتفا کنید و از فرو کردن صدها مساله مهم جهان در یک فیلم نود دقیقه ای خودداری کنید زیرا فیلم با سخنرانی و بیانیه و از این جور مسائل تفاوت ماهوی دارد! لذا بقیه حرفهایتان را در یک داستان دیگر بگنجانید! بالاخره "هیچ فیلمی در کمد نخواهد ماند"!
پس از اینکه تکلیف شما با خودتان مشخص شد و مساله مهم تر خود را انتخاب کردید و مثلا خواستید در مورد فلان گندکاری موجود در جامعه فیلم بسازید، قبل از هر چیز آرامش خود را حفظ کنید! نفس عمیق بکشید و مقداری آب سرد استعمال کنید! هیچوقت با عصبانیت به سمت دوربین نروید زیرا فیلمی که توسط یک کارگردان عصبانی و زخم خورده! ساخته شود عیارش با فیلمی که یک کارگردان آرام می سازد تومنی صد یورو تفاوت دارند! پس آرام لطفا!
اگر نمی توانید بر اعصاب خود مسلط باشید و آرام نمی گیرید پیشنهاد می کنیم دوربین را رها کنید و به جای آن یک بلندگوی سبزی فروشی به دست گرفته و در سطح شهر راه بیافتید و حرفهایتان را با صدای بلند برای مخاطبان و مردم قرائت کنید. اینطوری هم فشارتان فروکش می کنید و هم مطمئن خواهید بود که همه مردم بیانیه شما را با گوش جان شنیده اند!


ابوالفضل اقبالی



  • م.ر سیخونکچی

اون کتاب قرمزه رو میخوام!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۵۱ ق.ظ | ۳ نظر
گفتگوهای روزمره یک کتابفروش

1
خریدار: آقا کتاب دارید؟
فروشنده: بله... اینجا کتابفروشیه دیگه!
خریدار: چنده؟
فروشنده: اینجا پر از کتابه، کدومش؟
خریدار: مگه قیمتاش فرق میکنه؟!
فروشنده: بله خب.
خریدار: اون قرمزه چنده؟
فروشنده: اون کتاب ده هزار تومنه. یه رمان خوبه! جدید چاپ شده.
خریدار: ولی دوست من یه کتاب قرمز خریده بود هفت تومن!
فروشنده: حتما کتابش فرق میکرده.
خریدار: نخیر من خودم دستش دیدم، قرمز بود!
فروشنده: بله متوجهم. جلدش قرمز بوده اما حتما یه کتاب دیگه بوده.
خریدار: من میگم خودم دیدم قرمز بود شما باز میگی یه کتاب دیگه بوده؟!
فرونشده: منظورم اینه که محتواش فرق میکرده. عنوانش یه چیز دیگه بوده. رنگ جلد که ملاک نیست.
خریدار: وا... راست میگی؟ یعنی یه کتاب دیگه رو برداشته جلدش رو کادوی قرمز کرده! میگم اون از این پولا نداره برای هر رنگ لباسش یه کتاب بخره‌ها! نگو میره دو زار میده هی کادو میخره کتاباش رو جلد میکنه که افه بیاد! گدا!

2
خریدار: سلام قربان. یک نسخه از کتاب «فرهنگ، فرهنگسازی، غفلت تاریخی ما» رو لطف میکنید؟
فروشنده: بله حتماً.... بفرمایید.
خریدار: ممنونم. آیا کتاب «چگونه فرهنگ را در کودکانمان نهادینه کنیم» را هم دارید؟
فروشنده: بله... اتفاقا همین دیروز چاپ جدیدش رو آوردیم.... بفرمایید.
خریدار: عفو بفرمایید اگر خیلی مصدع میشم!
فروشنده: خواهش میکنم... بفرمایید اگر چیزی میخواید.
خریدار: کتاب «فرهنگ و دیگر هیچ» رو هم لطف میفرمایید؟
فروشنده: بله... حتما... آدم لذت میبره میبینه مقوله فرهنگ انقدر در جامعه مورد اهمیت قرار گرفته.... بفرمایید.
خریدار: تشکر و سپاس. چقدر تقدیمتون کنم؟
فروشنده: قابل شما رو نداره.... جدا عرض کردم.
خریدار: اختیار دارید... بنده نوازی میکنید.... چقدر تقدیم کنم؟
فروشنده: اجازه بفرمایید.... بیست و هشت هزار تومن.
خریدار: چقدر فرمودید؟
فروشنده: بیست و هشت هزار تومن... قابل شما رو هم نداره.
خریدار: با تخفیفش دیگه؟
فروشنده: نخیر... قیمت پشت جلد کتابا رو زدم!
خریدار: متوجه‌ام... خب با تخفیفش چقدر میشه؟
فروشنده: متوجه منظورتون نمیشم... تخفیف نداریم.
خریدار: تخفیف ندارید؟ من سه تا کتاب خریدم هر کدوم ده سانت قطرشه، اونوقت تخفیف نمیخواید بدید؟
فروشنده: قربان کتاب اصولاً تخفیف نداره. قیمت پشت جلد محاسبه میشه.
خریدار: زکی! مگه میشه از یه چیزی تعداد بخری تخفیف نداشته باشه؟ من دیروز رفتم مولوی سه تا چاه باز کن گرفتم طرف بیست درصد رو قیمت هر قوطی تخفیف داده!
فروشنده: متوجه نمیشم قربان. شما کتاب رو با چاه باز کن مقایسه میکنید؟!
خریدار: نه پس! با سه کیلو گیلاس مقایسه کنم؟ بیگیر بابا فکر کردی نوبرش رو آوردی... مردکه مشتری ندیده! اصلا میرم با بیست و هشت تومن سه تا دیگه چاه بازکن میخرم بچه‌ها تو دستشویی نمونن!

3
خریدار: سلام آقا... یه کتاب میخواستم در ابعاد 3 در 22 در 15!
فروشنده: شرمنده... ما کتابهامون رو بر اساس موضوع دسته بندی میکنیم.
خریدار: وا... پس لطف کنید بفرمایید کتابای با موضوع «زیر مانیتوری» رو کجا گذاشتید خودم یکی انتخاب کنم.
فروشنده: ببخشید متوجه نشدم... چه موضوعی؟
خریدار: زیر مانیتوری دیگه... یه کتاب میخوام بزارم زیر مانیتور... میزم کوتاهه آخه! اگر جنسش خوب باشه بتونه وزن مانیتور رو تحمل کنه میام چهار تا هم برای زیر یخچال میبرم، کلاس داره!
  • م.ر سیخونکچی

یک عدد رضا پهلوی دنبال کار می‌گردد!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۴۳ ق.ظ | ۱ نظر

جناب رییس جمهور محترم در نشست خبری اخیر خود گفتند(نقل به مضمون) که اگر کسانی به حکم دادگاه محکوم شده باشند ایشان در دولت از او استفاده نمیکنند اما اگر اینچنین نباشد اشکالی وجود ندارد. بعد از این سخنان سیل آگهی‌های درخواست شغل از سوی برخی چهره‌های بی‌کار که البته توسط دادگاه هم تا کنون محکوم نشده‌اند روانه رسانه‌ها شده است. برخی از آنها از این قرارند:


1
 مردی هستم تقریبا پنجاه ساله
 ساکن اروپا و آمریکا
 بدون محکومیت قضایی
 قبلا قرار بود شاه مملکت شوم اما فعلا مشغول به غازچرانی هستم و گاهی هم در شبکه‎‌های اجتماعی پست میگذارم که بعضا 12 تا لایک هم میخورد!
 به شدت دنبال کار هستم
 کار دفتری در یک محیط دلباز مورد علاقه بنده است

2
 پیرمردی هستم ساکن فرانسه
 با سابقه ریاست جمهوری
 دنبال شغل میگردم
 یک شغل نان و آبدار میخواهم
 اگر نشد مانکنی در فروشگاه لباسهای زنانه هم مورد قبول خواهد بود
 تن خورم خوب است!

3
 نخست وزیر سابق یک رژیم جعلی هستم
 در دادگاه‌های ایران سابقه هیچگونه محکومیتی ندارم
 تا همین چند وقت قبل کار داشتم که بعد از شکست در جنگ اخیری که برپا کردم احتمال بیکار شدنم هست
 گفتم زودتر اعلام نیاز کنم که یه وقت زن و بچه‌م گشنه نمونن
 وارد به فنون و رموز قصابی و سلاخی هستم!


  • م.ر سیخونکچی

نصب ماهواره در مستطیل سبز!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ق.ظ | ۲ نظر

یکی از بازیکنان در جدال لفظی با مدیر عامل یکی از باشگاه‌های فوتبال خیلی جدی گفته است: «هر کس شما را نشناسد من به خوبی شما را می‌شناسم. ظاهرا یادتان رفته که به خانه مدیران قبلی می‌رفتید و دیش ماهواره برای آن‌ها نصب می‌کردید!»

کسانی که دستی در تاریخ نویسی فوتبال دارند معتقدند این صحبتها تاریخ کری خوانی های فوتبال را به دو نیم تقسیم کرده است! خیل بازیکنان، مربیان، مدیران باشگاه‌ها، لیدرها، بوقچی‌ها، دلالان شریف و سایر کسانی که دستی در فوتبال پاک این سرزمین دارند با ورود به این ماجرا تاکید کردند: دو نیم کمه، دو نیم رو کی بخوره، کی نگاه کنه؟! بنابراین آنها هم سعی کردند در تقسیمات بیشتر این تاریخ پر گهر نقش داشته باشند. در همین راستا یکی از رفقای مدیرعامل مورد مذاکرده در جمله فوق به خبرنگار ما گفت: حالا نه که تو از ماهواره بدت میاد؟ دلت میخواد بگم کدوم شبکه‌ها رو نیگا میکردی عمو؟!

یکی دیگر از مدیران فوتبال که شایعاتی درباره اشتغال او به شغل شریف شرخری در سالهای دور وجود دارد، در اینباره گفت: اگر کانالای ناجور رو قفل میکرده که بچه مچه نبینه، هیچ اشکالی نداره، بالاخره باید از برنامه های علمی ماهواره استفاده کرد.

یکی دیگر از بازیکنان غیور فوتبال ما نیز با ورود به بحث گفت: تا جایی که من میدونم مهم اینه آدم نون بازوش رو بخوره وگرنه ماهواره و غیر ماهواره فرقی نداره که!

یک بازیکن دیگر که تا کنون تنها نهصد میلیون تومان از قرارداد خود را گرفته و از این بابت به شدت هر شب پیش همسر و فرزندان شرمنده است اظهار داشت: ای کاش بقیه مدیران هم جنم این بابا رو داشتن و با نصب ماهواره هم شده دو زار پول در میاوردن تا ما شرمنده اهل و عیال نباشیم!

یک دلال با سابقه فوتبال که سابقه قالب کردن سه بازیکن خارجی مبتلا به ایدز، هپاتیت و فلج مادرزاد را به فوتبال ایران دارد در واکنش به بحث‌های صورت گرفته گفت: کسی که بخواد تکخوری کنه و ادای آدمای سالم رو دربیاره اینم نتیجه‌شه. خب لا کردار! میدادی یه سر کابل رو هم ما وصل کنیم تا اینجور بازیکنا نمیذاشتن تو کاسه‌ت! ضمناً هر مدیری که بازیکن دهن قرص خواست کافیه یه تک زنگ بزنه تا با پیک موتوری، کادوپیچ بفرستم دم در باشگاه! وقتی از آدمای نامتعبر بازیکن میخرید دهن لق هم توش در میاد خب!

در ادامه خبرنگارها سراغ یک تحلیلگر مسائل سیاسی-ورزشی رفتند که او اظهار کرد: این بحثها از بیخ محلی از اعراب ندارد چرا که اون ممه‌ رو لولو برده و الان دوران جدیدی شروع شده که نصاب ماهواره بودن اصلاً یک افتخار حساب میشه، بازیکن مورد نظر باید این افشاگری‌ها رو تو دوره قبل انجام می‌داد!

این تحلیلگر خیلی باهوش بیان داشت: ماهواره که چیزی نیست، الان خیلی از مدیران برای اینکه بتواند خودشان را در دل مسئولان جا کرده و مدیریت یکی از تیمها را بدست بیاورند حارند با شلوار لی و تی‌شرت آستین کوتاه حرکات موزون انجام دهند، آنوقت این بازیکن کوته فکر نصاب ماهواره بودن را بعنوان یک ضعف مطرح میکند!

خبرنگار ما جدا می‌خواست به این بحث خاتمه دهد که یک لیدر او را به جان مادرش قسم داد حرفهای او را هم منتقل کند. خبرنگار ما هم که خیلی به مادرش حساس است قبول کرد! لیدر مذکور گفت: ببینید باید به همه چیز منطقی نگاه کنیم. الان ما تو فوتبال از غرب عقبیم. خب مدیران ما باید با دیدن فوتبال روز دنیا خودشان را آپ تو دیت کنند یا نه؟

این لیدر ادامه داد: بنابراین اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم که نصب ماهواره در واقع کمکی به مدیران برای پیشرفت در کارشان بوده است. این لیدر در حالی که یک دسته اسکناس دو هزار تومانی را از یک نفر میگرفت و در جیب میگذاشت از قاب خارج شد!

در پایان یکی از مسئولان فدراسیون فوتبال در حالی که سعی میکرد به زور جلوی خنده‌ش رو بگیره با ورود به قضیه گفت: من از همه اهالی مستطیل سبز میخوام که حرمت هم رو حفظ کنن.

بعد از این سخنان بود که همه رفتن حرمت هم رو حفظ کنن!

  • م.ر سیخونکچی

بالاخره یک چیزی را یک نفر قورت نداده است!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۰۴ ب.ظ | ۱ نظر
معرفی چند کتاب زیبا، جادار و مطمئن برای رفع همه مشکلات زندگی از بیخ


 عنوان: بالاخره یک چیزی را یک نفر قورت نداده است!
نویسنده: آبراهام حلقومی
ناشر: حنجره پردازان معده فردا


همانطور که میدانید انسان میتواند با قورت دادن مشکلاتش از جمله قورباغه و غیره، زندگی سراسر شاد و خوشحالی را پیش رو داشته باشد. اما مشاهده شده که افرادی علی رغم اینکه از صبح تا شب مشغول قورت دادن چیزهای مختلف هستند همچنان مشکلات عدیدهای در زندگی خود دارند. همین موضوع استاد حلقومی را بر آن داشته تا به واکاوی علت این امر پرداخته و مشکل را ریشه یابی کند.
استاد حلقومی در این کتاب هم همچنان بر نظریه قبلی خود مبنی بر رابطه مستقیم مشکلات با قورت ندادن آنها تاکید کرده و می‌افزاید: «جهانی را تصور کنید که در آن همه در حال قورت دادن قورباغه یا سایر جک و جانورهای زندگیشان هستند. آیا در این جهان مشکلی باقی میماند؟ بدیهی است که نه. بنابراین اگر شما همه حیوانات دم دستتان را قورت داده ولی همچنان مثل سگ زندگی میکنید(!) به این خاطر است که کسی در اطراف شما یک چیزی را قورت نداده است و این کوتاهی در زندگی شما هم تاثیر گذاشته است.»
دکتر حلقومی در فصل انتهایی کتاب برخی از اوصاف افرادی که مشکلاتشان را قورت نداده‌اند را برمی‌شمرد که امکان برشمردنشان در اینجا وجود ندارد، اصرار نکنید!
 
 عنوان: مردان زمینی، زنان زیرزمینی
نویسنده: فرشته بدهکار
ناشر: صریح گویان پس فردا عصر

«مردان زمینی، زنان زیرزمینی» آخرین کپی هنرمندانه‌ای است که سرکار خانم بدهکار از مهمترین آثار ادبی و بی‌ادبی روز دنیا انجام داده‌اند. این نویسنده در حالی اقدام به تالیف این کتاب در حوزه روانشناسی کرده است که پیش از این تالیف کتابهایی جون «تعمیرکار ماشین لباس شویی خود باشید»، «خودآموز گام به گام ریاضی 2»، «روش نگهداری و تکثیر ماهی‌های آکواریومی» و «رساله الادب فی سجن الکلم» را در کارنامه دارد. مولف در یکی از مصاحبه‌های خود انتشار کتاب «مردان زمینی، زنان زیرزمینی» را گامی دیگر در راستای آموزش عملی از هفت دولت آزاد بودن دانست. اما خانم بدهکار در آخرین اثر خود به تفاوت‌های بنیادینی که بین زنان و مردان وجود دارد اشاره کرده و راهکارهایی را جهت حل مشکلات ناشی از این امر در زندگی‌های نوین ارائه داده است. نویسنده در مقدمه، عدم شناخت تعارضات ذاتی بین زن و مرد را موجب بروز خیلی از ناسازگاری‌ها دانسته است. او در فصل ششم با رسم شکل به یکی از این اختلافات پرداخته و می‌نویسد:
«تفاوتهای ظاهری یکی از این وجوه تمایز است که باید جدی گرفته شود. برای مثال تفاوت ظاهری بین این دو جنس موجب شده تا لباسهای آنها با یکدیگر فرق کند. حال برای اینکه در منزل مشکلی در این زمینه وجود نداشته باشد باید محل نگهداری لباسها جدا باشد تا با هم قاطی نشوند.»
نویسنده برای اینکه مخاطب این مطلب غامض را کاملا بفهمد و به قولی خرفهم شود با ترسیم شکل یک کمد که دو در دارد، سعی کرده بر کاربردی بودن کتاب خود هم بیفزاید! ضمیمه انتهایی کتاب که 253 صفحه حجم دارد به لیست مراکز و نمایندگی‌های فروش کمد، یخچال و... اختصاص دارد!

عنوان: مدیریت زمان در چهار گام
نویسنده: دکتر غلام صبحدم
ناشر: وقتنگار

حتما شما هم بارها در طول زندگی خود با این پرسش روبرو شده اید که چگونه می‌توان وقت خود را مدیریت کرد. طبق آخرین پژوهشها تقریبا نیمی از مردم دنیا حداقل یکبار در طول زندگی این سوال را از خود پرسیده‌اند. حال اگر شما هم عضوی از این گروه هستید می‌توانید خوشحال باشید چراکه دکتر غلام صبحدم در آخرین اثر خود برای شما راه حل خوبی دارد. دکتر صبحدم در کتاب مدیریت زمان در چهار گام، گامهایی را برای مدیریت زمان ارائه داده است که طبیعتا تعداد آنها چهارتاست که اگر اینطور نبود اسم کتاب را میگذاشت مدیریت زمان در پنج یا شش یا حتی هفت گام!
دکتر صبحدم در مقدمه کتاب با اشاره به اینکه وقت ندارد، از نوشتن مقدمه صرف نظر کرده و سریعا رفته سراغ فصل اول. نویسنده در این فصل از مخاطب می‌پرسد چرا به مدیریت زمان خود علاقه مند است؟ نویسنده بدون توجه به پاسخ او سراغ فصل بعد می‌رود!
فصل دوم به انواع راههای سنجش زمان اختصاص دارد و نویسنده در چهار سطر تاریخچه ساعت را شرح داده و فصل سوم را آغاز می‌کند. نویسنده در این فصل دو فصل قبلی کتاب را نمونه‌ای از مدیریت زمان کارآمد دانسته و از مخاطبان می‌خواهد که از این مهم درس گرفته و اینگونه مدیریت کردن زمان را الگوی زندگی خود قرار دهند.
اما فصل چهارم طولانی‌ترین فصل کتاب است که 5 صفحه حجم دارد. نویسنده در این فصل انشانها را به چهار دسته خوش‌خواب، پرکار، خوش‌سفر و پرخور تقسیم می‌کند. او در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که مشکل افراد در مدیریت زمان هنگامی عیان می‌شود که کارهای متفاوت و زیادی سر آنها می‌ریزد. دکتر صبحدم می‌نویسد: «باتوجه به این نکته هر کدام از چهار دسته فوق اگر فقط یک کار در زندگی داشته باشند خود به خود وقتشان مدیریت شده و می‌رود پی کارش.»
نویسنده در انتها از افراد خوش‌خواب می‌خواهد که فقط بخوابند، افراد پرکار فقط کار کنند، افراد خوش سفر فقط سفر بروند و افراد پرخور فقط بخورند. نویسنده معتقد است این کار علاوه بر اینکه موجب میشود وقتشان مدیریت شود، چون بر اساس علاقه مندی های آنها صورت گرفته حتما متضمن زندگی شادی برایشان خواهد بود. نویسنده به علت کمبود وقت، کتاب را بدون چاپ جلد پشت تمام می‌کند!
  • م.ر سیخونکچی

اگر رییس جمهور کنداکتور سیما را می‌چید!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۲۳ ب.ظ | ۳ نظر

رییس جمهور عزیز در سخنانی به صدا و سیما انتقاد کرده که چرا موفقیتهای دولت را پوشش نمیدهد؛ و این در حالی است که در یکسال گذشته فقط 40 هزار ساعت ناقابل از آنتن این رسانه در خدمت دولت بوده است. در همین راستا کنداکتور یک روز از تلویزیون را طبق سلیقه رییس جمهور و دولت محترم چیده‌ایم. باشد که باب میلشان باشد و خوششان بیاید و رستگار شویم!

 6 صبح: آغاز برنامه‌ها با پخش سرود جمهوری اسلامی ایران در پس زمینه‌ای بنفش رنگ.

 6:15 صبح: برنامه «صبح بخیر طرفداران دولت؟!» در این برنامه جُنگ مانند، میهمانانی از دولت به تشریح برنامه‌های دولت محترم در روز پیش رو، و دستاوردهای دولت در روز گذشته میپردازند. مجری در این برنامه هی لبخند میزند.

 9 صبح: برنامه «صبح و سلامت». این برنامه با حضور یک مجری و یک کارشناس پزشکی برگزار می‌شود. کارشناس که اگر دکتر هم بود، چه بهتر(!) اما نبود هم مهم نیست. کارشناس در این برنامه به عوامل پرخاشگری، فحاشی، تندخویی، زودرنجی و... پرداخته شده ولی کارشناس موظف است بجای پرداختن به خود فرد بیمار، وظایف اطرافیان او را تبیین کرده و لزوم آرام بودن، خفه خون گرفتن، انتقاد نکردن و... را به آنها گوشزد کند.

 9:45 صبح: برنامه «صبح با ورزش». این برنامه سابق بر این صبحهای زود برگزار میشود اما به دلایلی به حوالی ساعت ده صبح منتقل شده است! در این برنامه یک کارشناس تربیت بدنی از اول تا آخر برنامه به تمرین ورزشهای سبک مثل پیاده روی آرام، حرکات یک کم کششی، تنفس عمیق و... می‌پردازد. جامعه هدف این برنامه افراد کهنسال بخصوص مدیران سالخورده هستند! کارشناس برنامه بعنوان اشانتیون چند حرکت ورزشی که از همان پشت میز می‌توان انجام داد را هم نشان می‌دهد!

 10:30 صبح: «برنامه کودک». هر روز صبح کارتون‌های «هاچ، زنبور عسل»، «بی‌خانمان»، «بینوایان(کوزت!)»، «هایدی» و سایر کارتنهایی که نسل بعد را آماده پذیرش سختی‌ها و نابسامانی‌ها و زندگی در شرایط دشوار کند پشت سر هم پخش می‌شود.

 12 ظهر: برنامه «به کدوم خونه برگردم آخه؟!». برنامه‌ای جُنگ مانند که نام آن با عنایت به ناکارآمدی طرح مسکن مهر انتخاب شده و این مهم از طریق مجری، زیر نویس و آرم برنامه به بینندگان گوشزد میشود.در بخش آشپزی این برنامه غذاهایی که با سس فرانسوی، کلم بروکلی و سایر مواد اولیه باکلاس و خارجی طبخ میشوند آموزش داده میشوند. در پایان هم تاکید میشود که غذا باید با کوکاکولا صرف شود. در بخشهای دیگر برنامه می‌توان روشهای تمیز دادن عتیقه‌جات اصل از بدلی، چگونه هنگام استفاده از استخر خانگی آب کمتری هدر بدهیم، تعطیلات آخر هفته را در کدام کشور خارجی بگذرانیم و... مشاهده کرد.


 2 بعد از ظهر: اخبار. اخبار ساعت 14 سالهاست که وجود دارد بنابراین رییس جمهور یا هر کس دیگری طبیعی است که آن را حذف نکند. اما طبیعتا محتوای ان کاملا تغییر کرده و به سمت پوشش خبرهای دولت میرود. دکتر حسام الدین آشنا گویندگی این بخش خبری را بر عهده خواهد داشت!

 3 بعد از ظهر: «تحلیل خبر». از آنجا که اخبار موفقیتهای دولت نیاز به تحلیل دارد وگرنه هیچ آدم عاقلی زیر بار آن نمیرود، این بخش تحلیلی به خبر ساعت 14 اضافه میشود تا همه مخاطبان تا دسته درباره موفقیتهای دولت خر فهم شوند! اجرای این بخش از آنجا که اهمیت وافری دارد بعهده حسین فریدون خواهد بود.

 4:30 بعد از ظهر: «سینما تدبیر». پخش یک فیلم سینمایی با توضیح منتقدان در دستور این برنامه است. فیلمهایی چون ترمیناتور 1 و2 و...، رمبو، بت من، دشمن ملت و... در اولویت است. کلا هر فیلمی که در آن نشان داده شود آمریکا چقدر قدرتمند است و «غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند. آیا شما فکر کردید امریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد از سیستم دفاعی ما می‌ترسد؟ آیا واقعاً به خاطر قدرت نظامی ماست که امریکا جلو نمی‌آید؟» در برنامه «سینما تدبیر» نمایش داده شده و مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت. اجرای این برنامه بعهده جناب محمد جواد ظریف خواهد بود.

 7 عصر: «روشهای موفقیت». برنامه‌ای جذاب و رنگی برای نسل سوم و چهار و پنجم انقلاب. مجری این برنامه تلاش دارد مخاطبان را با روشهای مختلف پیشرفت، همچون سوار هواپیما شدن، غذای خوب خوردن و... آشنا کند. جناب سریع القلم مجری-کارشناس این برنامه است.

 8:30 شب: «بخش خبری بیست و سی». این برنامه حذف شده و جای آن برفک نشان داده می‌شود!

 9 شب: «سریال». سریالی با عنوان «مرد روزهای سخت» پخش می‌شود. این سریال نشان دهنده زندگی مردی است که همه اجداد او برایش چیزی جز دفترچه قسط و بدهی بانکی و فریاد طلبکارها و یخچال خالی باقی نگذاشته‌اند و حالا او یک تنه به جنگ همه این کم‌کاری‌ها زرفته و یکی یکی مشکلات را از پیش رو بر می‌دارد.

 10:30 شب: «سایش». در این برنامه اقتصادی موفقیتهای دولت اینبار از منظری کاملا علمی و اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد! مسخره کردن یکی از منتقدان دولت بعنوان بخش طنز در این برنامه گنجانده شده است.

 12 شب: مجری در حالی که موفقیتهای دولت در این روز را بصورت فهرست وار عرض میکند، به رییس جمهور و وزرا درود فرستاده و از مخاطبان تا ساعت 6 صبح فردا خدا حافظی میکند!
  • م.ر سیخونکچی

بیماری‌هایی که بازیکنان غیور ما با آن دست به گریبانند!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۲۳ ب.ظ | ۲ نظر

ما تا حالا فکر میکردیم فقط بهترین تماشاگران دنیا را داریم. اما بعد از جام جهانی بود که فهمیدیم بهترین گزارشگران را دنیا را هم داریم، چرا که آنها توانستند باخت برابر آرژانتشن، تساوی با نیجریه و باخت برابر بوسنی را بعنوان یک پیروزی بزرگ به ملت قالب کنند! اما تازگی‌ها فهمیدیم ما بهترین بازکنان فوتبال جهان را هم داریم. چرا که مشخص شد خیلی از آنها علی رغم اینکه از هفت هشت ناحیه دچار نقص عضو شدید هستند، اما بخاطر عشق به مردم، مثل چی در زمین می‌دوند و فوتبال بازی می‌کنند! باور نمی‌کنید؟ من که از خودم حرف در نمی‌آوردم. دستگاه‌های مسئول اعلام کرده‌اند که کارت معافیت خیلی از بازیکنان فوتبال را که بررسی کرده‌اند، دیده‌اند آنها به دلایلی مثل نابینایی، قطع نخاع و... از خدمت سربازی معاف شده‌اند! یعنی مثلا طرف دو سال پیش بخاطر قطع نخاع از سربازی معاف شده، اما الان دارد مثل یک موجود جاندار تیزرو وسط مستطیل سبز شلنگ تخته می‌اندازد! واقعا طرف چقدر باید عاشق مردمش باشد که با این وضع جسمانی دست از فوتبال نکشد؛ آنهم با این چندغاز دستمزدی که به فوتبالیستها می‌دهند! در همین راستا بد نیست به متن مکتوب گزارش یک بازی بین این بازیکنان مجروح و در عین حال تا خرخره متعهد کشور عزیزمان توجه بفرمایید:


سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان و فوتبال دوستان گرامی. امیدوارم که حالتون خوب باشه و برای دیدن یه بازی حماسی آماده باشید.

خب... دو تیم وارد زمین میشن. هر دو تیم با بازیکنانی مجروح و ناقص الخلقه پا به میدان میذارن و طبق لیستی که جلوی من هست، فلج اطفال با چهار بازیکن، بیماری‌ای هست که بیشترین افراد درون زمین به اون مبتلا هستن. بعد از فلج اطفال، کوری مادر زادی با سه بازیکن، گشادی دریچه آئورت و از کار افتادگی نیمکره چپ مغز با دو بازیکن سایر بیماری‌هایی هستند که بیشترین بازکنان از آنها رنج میبرند. سایر بازیکنان هم هر کدوم بالاخره از یک ناراحتی جانکاه رنج می‌برند که از خداوند منان برای اونها درخواست شفای عاجل داریم!

تیم پزشکی مجهزی هم در ورزشگاه حاضر شده. البته قرار است تا شروع فصل بعد یک بیمارستان مجهز در کنار ورزشگاه تاسیس بشه چون سازمانهای بین المللی گفتن این بیماری‌هایی که بازیکنان شما دارن خیلی خطرناکه و برای حفظ جونشون باید یه بمارستان در نزدیکترین محل به ورزشگاه‌ها باشه.

بریم سراغ بازی. بازی رو تیم (...) آغاز میکنه. بازیکن شماره 17 با اینکه طبق کارت معافیتش باید از هر دو چشم کور باشه، به خوبی مهاجم خودشون رو در اونطرف زمین پیدا میکنه، و توپ رو به اون میرسونه! مهاجم هم که طبق کارت معافیتش اصولا نباید سری در بدن داشته باشه، با یه ضربه سر توپ رو به تیرک دروازه می‌زنه.

حالا دروازبان تیم (...) باید شروع کننده بازی باشه. طبق لیست من او در دو سالگی بر اثر تصادف دو تا پای خودش رو از دست داده اما حالا ببینید با پاهایی که طبیعتا باید مصنوعی باشه، چه ضربه‌ای به توپ میزنه! توپ تا محوطه 18 قدم تیم حریف میاد... واقعا چه پیشرفتی کرده علم، چه پاهای مصنوعی‌ای ساختن لامصبا!

حالا بازی در محوطه جریمه ادامه داره... بازیکن شماره 10 که قلبش با باطری کار میکنه موقعیت خوبی داره برای ضربه زدن... میخواد ضربه‌ش رو بزنه که میخوره زمین. داور اعتقادی به پنالتی نداره.... کاپیتان تیم سراغ داور میره و نکاتی رو درباره خانواده ‌داور به او تذکر میده... طبق لیست من و بر اساس کارت معافیت این بازیکن، او کر و لال مادر زاده، ولی می‌بینید که در این شرایط چقدر خوب حرف میزه! ماشّالّا... داور دو سه تا دیگه پنالتی برای این تیم نگیره فکر کنم کاپیتان کاملا زبونش باز بشه و شفا بگیره!

حالا دروازبان این تیم باید بازی رو آغاز کنه. قبل از بازی که با این بازیکن حرف میزدم و صحبت به کارت معافیتش کشید، می‌گفت که هنوز از نداشتن ریه، مری، کبد، کلیه، جناق سینه و شش رنج میبره و با همه این سختی‌ها به عشق مردم به فوتبال ادامه میده!

بهش گفتم با اینکه تو بدنت هیچ عضوی باقی نمونده و همه رو بخاطر بیماری خالی کردن اما هیکلت خوب رو فرمه ها! گفت هرچی از فوتبال در میاره میده پنبه و پشم شیشه میخره و فرو میکنه تو شکمش تا بدنش یک کم باد کنه! آفرین به این غیرت... آفرین به این جوونمردی! مسئولان ما باید قدر این جوونها رو بدونن!

خب بازی ادامه داره که.... بله... یکی از تماشاگرها مثل اینکه خیلی گرمش شده و لباسش رو درآورده... بله... تصاویر قطع میشه... من هم با شما خداحافظی میکنم!

  • م.ر سیخونکچی