طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

هلوکاست به روایت شاهد عینی

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ | ۱ نظر

با عرض سلام خدمت شما مشتریان عزیز و پر سر و صدای این صفحه  ما. امروز و با توجه به بحث‌های اخیر،  برای شما عزیزان مصاحبهای خواندنی با یکی از شاهدان عینی ماجرای واقعی و مستند هولوکاست انجام داده ایم که متن آن از نظر شما خواهد گذشت:

 ـ سلام آقای شاخوی خاخوی خولان! اول از همه کمی درباره خودتان بگویید. اصلاً چطور شد که شاهد هولوکاست شدید؟

ـ سلام. پاسخ سوال خیلی واضح است به این دلیل که بنده خودم یکی از قربانیان هولوکاست در اردوگاههای آلمان هیتلری بودم.

ـ چه جالب!

)ادامه مطلب با کلیک روی تیتر)

ـ بله، نگاه کنید این تاولی که نوک انگشت من زده، مال همان موقعها و همان کورههای آدمپزی است.

ـ ممکن است برای ما ماجرا را کمی بیشتر تعریف کنید.

در میان هق هق گریه›: «راستش هیتلر همین جوری از ما بدش می آمد و چون آدم بیرحمی بود، از جمعیت یک میلیونی یهودیان اروپا، شش میلیون نفر را در کورههای آدمپزی انداخت تا خوب بپزند و روغنشان دربیاید و از روغن آنها صابون، تاید، کرم، پودر، عطر، ادکلن، گاز برای مصرف در کپسول پیکنیک و خیلی چیزهای دیگر درست کند.

ـ یعنی فقط شش میلیون یهودی را سوزاند؟

ـ آره، ما که آنجا بودیم کسی دیگر را ندیدیم.

ـ پس جنگ جهانی دوم میان هیتلر و یهودیها بود؟

ـ دقیقاً.

ـ بعد چه شد؟

ـ بقیه اینقدر ترسیدند که پا به فرار گذاشتند و آمدند در یک جای خیلی دور دور که اسمش فلسطین بود، قایم شدند که دست نازیها بهشان نرسد.

ـ خُب حالا که سالها از جنگ میگذرد، نمیخواهید به شهر و خانهتان برگردید؟

ـ مگر جنگ تمام شده؟

ـ بله سالهاست.

- ما این را نمیدانستیم، ولی به هر حال ما اینقدر از هیتلر و دار و دسته اش متنفریم که حاضر نیستیم ریختشان را ببینیم. نه، اصرار نکنید. ما به آنجا برنمیگردیم. ما آنها را جریمه کردیم برای این‌که ادب شوند. قرار شده آنها تا هفتصد پشتشان به ما غرامت بپردازند. آخر سوزاندن شش میلیون آدم که شوخی نیست.

ـ اِ... راستش یک سؤال دارم که خجالت میکشم بپرسم.

ـ بپرس جانم خجالت ندارد.

ـ شما در بعضی از مقاله ها و کتاب هایتان تعداد سوختهها را کمتر از این مقدار بیان کرده اید؟

ـ خُب در آن زمان امکانات نبود. هرچه زمان میگذرد، ابعاد این جنایت بیشتر آشکار میشود. دلیل دوم ما هم این است که بالاخره آن زنها و مردهایی که سوزانده شده اند، اگر بودند حالا کُلی بچه و نوه و نتیجه داشتند.

ـ خُب چرا یک تحقیق دقیق، علمی و جامع نمیکنید تا همه ابعاد این فاجعه مشخص شود؟

با شنیدن این سوال صورت ایشان مثل لبو قرمز شد و داد و بیداد کرد که از اولش هم میدانستم که شما جاسوس گشتاپو هستید. بیرحم‌ها، نازیها، نئونازیها، تروریستها، بنلادنها، سنگدلها، جنایتکارها و ... .

ما هم که دیدیم اوضاع قمر در عقرب است، دفتر و دستکمان را برداشتیم و پا به فرار گذاشتیم.

 

عبدالله ترابی- صفحه طنز هفته‌نامه 9دی

 

  • م.ر سیخونکچی

نظرات  (۱)

  • محسن باقری
  • احسنت به نویسنده!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی