طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

عاشقانه های گودرز و شقایق!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ب.ظ | ۴ نظر

آقای علی مطهری نماینده محترم مردم شریف تهران، ری و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی در آخرین تلاش خود برای ربط دادن گودرز و شقایق به یکدیگر فرموده‌اند: «اگر پس از انتخابات ۸۸ دولت اجازه تجمع را داده بود و سخنان معترضین را پخش می‌کرد هیچگاه چنین اتفاقاتی نمی‌افتاد اما زمانی که مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه اعلام کردند که باید از تجمع خودداری شود تجمع کردن در نهم دی ماه بی‌مورد بود».


بعد از انتشار این سخنان انجمن ملی «هاکی روی چمن، واردات سرنگ یکبار مصرف و ربط دادن گودرز و شقایق» با انتشار بیانیه‌ای ضمن تشکر از تلاش‌های عمیقانه آقای مطهری در به عهده گرفتن بخش هایی از شرح وظایف این انجمن در ربط دادن گودرز و شقایق، از جمیع آحاد معتادان خواستند به استفاده از سرنگ‌های مشترک پایان داده و آخر هفته‌ها به ورزش هاکی روی چمن بپردازند. این انجمن در پاسخ به همه کسانی که با یک حالت خاصی می‌پرسیدند اینها چه ربطی به هم داشت، یکجورتر به منتقدان نگاه کرد و گفت: «مردک! تا حالا اسم انجمن ما رو خوندی؟ واقعاً فکر میکنی تو این انجمن باید چیزی به چیزی ربط داشته باشد؟!»


این انجمن در پایان سخنان خود همه منتقدان را به سخنان اخیر آقای مطهری حواله داد و افزود: «همه کسانی که فکر می‌کنند همه چیز باید به همه چیز ربط داشته باشد چند بار با دقت حرفهای ایشان را خوانده بعد حرف بزنند!»
  • م.ر سیخونکچی

انقدر تکذیب دوست دارم!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۲۸ ب.ظ | ۱ نظر

دقیقاً معلوم نیست از کی اما خیلی وقت است که سر به سر جراید و تیترهایشان گذاشتن کلی کیف می‌دهد. می‌گویید نه مطالب زیر را بخوانید:


 جراید: لولوی خطیبی برای ترساندن مجید جلالی در تراکتورسازی؟
م.ر.سیخونکچی: ظاهراً کودک درون جناب خبرنگار هنگام تیتر زدن خیلی سر حال تشریف داشته‌اند!


 جراید: آزمایش پهپادهای غیرنظامی آمریکا به زودی آغاز می شود.
م.ر.سیخونکچی: منظور از غیر نظامی این است که این پهبادها مسئولیت بمباران غیرنظامی‌ها را بعهده خواهند داشت؟


 جراید: بازدید رئیس جمهوری از مرکز نگهداری معلولان نارمک.
م.ر.سیخونکچی: دمش گرم؛ بی‌زحمت بگید برگشتنی، یه قیمت گوجه فرنگی هم بگیره!


 جراید: نامه روحانی به رئیس جمهور ونزوئلا.
م.ر.سیخونکچی: نکن آقا، نکن برادر من، حالا کشور قحطی است؟ با این کشورهای گداگدوره‌ی پیف پیفو کاری نداشته باش، برایت حرف در می‌آورند ها!


 جراید: عراقچی گفت پیشرفت‌های خوبی در نشست کارشناسی حاصل شده
م.ر.سیخونکچی: اصولاً در اکثر مذاکرات پیشرفتهای خوبی حاصل می‌شود، اما برای کدام طرفش مهم است اخوی جان!


 جراید: علی مطهری در واکنش به اعلام جرم علیه وی گفت اگر نماینده نتواند این مقدار هم حرف بزند پس مجلس را تعطیل کنند.
م.ر.سیخونکچی: خب میدونی علی جون! چشمشون ترسیده بنده‌های خدا، بالاخره خانواده از کنار نطق‌های شما رد میشه، میترسن یه وقت مثل اون دفعه معنی یه فحش رو ندونی و... خوبیت نداره خب!


 جراید: واردات بنزین چینی تکذیب شد
م.ر.سیخونکچی: انقدر تکذیب دوست دارم!


جراید: کمک شهرداری تهران برای رونق فضای کسب و کار
م.ر.سیخونکچی: کمک برای رونق فضای کسب و کار در تهران یا مشهد؟ تهران؟ آهان... منم گفتم... آخه دیگه تو مشهد بیکار پیدا نمیشه که، همه رونق گرفتن به لطف خدا و شهرداری تهران!

  • م.ر سیخونکچی

جایگزینی اقتصاد زنبیلی بجای گداپروری در دولت یازدهم!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۲، ۰۴:۱۶ ب.ظ | ۲ نظر

همانطور که آگاه و احتمالاً منتظر هستید قرار است به زودی زنبیل کالای دولت یازدهم شامل «1.8کیلوگرم روغن نباتی مایع، 10 کیلوگرم برنج، 4 کیلوگرم گوشت مرغ ، 800 گرم پنیر بسته(uf) و 1.8کیلوگرم تخم مرغ» توزیع شود. در همین زمینه گفتگویی داشتیم با یک چهره آشنای دولت که اگرچه رسماً دستی در این امور ندارند اما غیر رسمی با خیلی از امور آشنا هستند!

 

سلام. از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید ممنونم.

خواهش میکنم. من هم از اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم.

 

می‌خواستم در این فرصت اندک درباره سیاست جدید دولت یازدهم درباره توزیع زنبیل کالا بین مردم سوال کنم. دلیل شما برای تغییر یارانه نقدی به زنبیل کالا چیست؟

عرض شود که دلیل زیاد است؛ کدومش رو بگم؟

 

من جسارت نمی‌کنم، بر حسب آشناییتان با دلایل خودتان یکی را انتخاب بفرمایید.

خیلی خب! ببینید زنبیل کالا مزایای بسیار زیادی نسبت به یارانه نقدی دارد. در طرح یارانه نقدی مردم برای دریافت یارانه‌شان کافی بود به دستگاه‌های خودپرداز مراجعه کرده و پولشان را بگیرند. حتی با گسترش بانکداری الکترونیکی خیلی ها حتی بدون مراجعه حضوری اینکار را انجام می‌دادند...

 

خب اینکه خیلی خوب بود!

بله، یعنی نه، یعنی از جهاتی بله و از خیلی جهات نه! ببینید با توزیع زنبیل کالا مردم باید حتماً حضوری بیایند و تحویل بگیرند. باید سوار تاکسی شوند –البته حواسشان باشد که یک وقت به حرفهای راننده تاکسی درباره انرژی هسته‌ای توجه نکنند!- بعد باید بایستند درون صف. خب آنجا که بیکار نمی‌توانند باشند، باید تخمه‌ای چیزی هم بخرند و بخورند. بعد قبلش هم باید یک زنبیل بخرند و بیاورند. می‌بینید تا همینجا چقدر چرخ صنعت و تولید مملکت به حرکت در آمده است؟!

 

بله، من تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم!

تازه کجاش رو دیدی عمو! اینها تازه اشتغال مستقیم بود. کلی شغل غیر مستقیم هم ایجاد می‌شود. مثلا احتمالاً یک نفر آنجا باید باشد تا اسم مردم را پشت کارتن پاره بنویسد تا در صف بایستند و نوبت‌ها رعایت شود، خیلی‌ها هم جایشان را در صف می‌فروشند. از اینجور شغل‌های غیر مستقیم کلی ایجاد خواهد شد. و همه اینها نشاط و پویایی را به جامعه برخواهد گرداند!

 

پس مردم حسابی می‌روند سر کار؟!

بله. همینطور است!

 

سوال دیگرم این است که آیا به نظر شما اینکار بیشتر شبیه اقتصاد صدقه‌ای نیست؟ چون خیلی‌ها مخصوصاً آنها که شما هم بدجور با آنها آشنا هستید به طرح یارانه نقدی می‌گفتند اقتصاد صدقه‌ای و گدا پروری!

ببینید اینها دو مقوله کاملاً متفاوت است. من چون آشنا هستم خدمتتان عرض می‌کنم وگرنه اگر جرات دارید برید این سوال را از همانها که گفتند گداپروری است بپرسید تا ببینید چطور جوابیتان را می‌دهند!

 

بله. ما هم به همین خاطر آمدیم سراغ شما.

آفرین، سراغ خوب کسی آمدید! عرض کنم که شما اگر در محتوای زنبیل کالایی ما دقت کرده بودید این حرف را نمی‌زدید. بگویید ببینم! شما اگر یک نفر در گدا در خیابان ببیند به او چه می‌دهید؟

پول.

آفرین. حالا بگویید ببینم در صندوق صدقات چی می‌اندازید؟

 

باز هم پول!

آباریکلا! شما تا حالا دیده‌اید کسی به گدا یک بسته هشتصد گرمی پنیر بدهد؟ یا دیده‌اید کسی درون صندوق صدقات 1.8کیلوگرم تخم مرغ بیاندازد؟!

 

نه خدا وکیلی!

همین دیگه... اگر دقت کنید می‌بینید که اصلاً محتوای این زنبیل ما جوری است که نمی‌توان به گدا داد یا درون صندوق صدقات انداخت! یعنی اگر بخواهند هم نمی‌شود. سوراخ صندوق صدقات انقدر تنگ است که نمی‌شود چهار کیلو گوشت مرغ را از آن رد کرد! حالا شاید بشود 1.8کیلوگرم روغن نباتی مایع را یکجوری با سرنگ درون صندوق صدقات ریخت اما انصافاً کار سخت و زمانبری است! حالا فهمیدید چرا این زنبیل کالایی اصلاً هم اقتصاد صدقه‌ای و گداپروری نیست اما یارانه نقدی بود؟ فهمیدید یا نه؟!

 

بله فهمیدم. یعنی در تمام عمرم هیچ چیز را انقدر خوب نفهمیده بودم!

آفرین پسر خوب! حالا بدو برو وایسا تو صف تا زنبیل کالایی تموم نشده!

  • م.ر سیخونکچی

مسئول بی‌احترامی به‌ هاشمی کیست؟!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۱۵ ب.ظ | ۵ نظر


معاون وزیر امور خارجه کشورمان مسئول تشریفات مجمع تشخیص مصلحت نظام را مسئول دانسته‌اند. ایشان گفته که تقصیر مسئول تشریفات مجمع است که آن خانم اروپایی در دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی از جایش بلند نشده است. یکبار دیگر جمله بالا را بخوانید و به این فکر کنید که مسئول تشریفات بدبخت دقیقاً چه تقصیری داشته است؟!

اما خب بالاخره معاون وزیر خارجه کشورمان که حرف الکی نمی‌زند. آن هم در وزارت‌خانه‌ای که پر از دیپلمات کارکشته است و در همین مدت اندک افتخاراتی چون توافقنامه ژنو را قلپی برای ما به ارمغان آورده است. بنابراین در راستای اینکه تقصیر مسئول تشریفات مجمع بوده است ولاغیر، راهکارهای زیر برای اینکه دوباره چنین اتفاقی نیفتد پیشنهاد می‌دهیم، باشد که مقبول بیفتد.

 

راهکار اول

برای اینکه این مشکل و خیلی مشکلهای دیگر که تا حالا اتفاق نیفتاده ولی ممکن است بیفتد از بیخ رفع شود، پیشنهاد می‌دهیم اصلاً صندلی را از آکسسوار صحنه دیدارهای دپلماتیک حذف کنید! اینجوری هم دیگر کسی نمی‌تواند اصلا بنشیند تا پا نشود، و هم اینکه دیدارها به علت خستگی طرفین زودتر تمام می‌شود و همه به کار و زندگی‌شان می‌رسند.

 

راهکار دوم

البته قبول داریم که راهکار بالا همیشه اجرایی نیست. مخصوصاً با توجه به میانگین سن در میان مسئولان دولتی نمی‌توان چنین انتظاری داشت! بنابراین پیشنهاد می‌دهیم در این موارد برای طرف خارجی صندلی نگذارند. ضمناً یک نفر هم از پشت دوربینها هی دستش را به نشانه دماغ سوخته می‌خریم برای مسئول اروپایی که سیخ ایستاده است تکان دهد تا بفهمد قضیه چه خبر است!

 

راه کار سوم

پیشنهاد دیگرمان این است که مسئول تشریفات مجمع کمی به توصیه‌های کودک درونش توجه کند و یک عدد پونز را روی صندلی طرف اروپایی قرار دهد. حالا طرف هرچقدر دلش خواست پا نشود! اصلاً هرچه قدر دوست دارد بنشیند، اصلاً انقدر بنشیند که...!

 

راهکار چهارم

شخص مسئول تشریفات مجمع تشخیص با یک عدد بادکنک باد شده و یک عدد سوزن ته گرد(نترسید اینبار از سوزن ته گرد قرار است استفاده‌های دیگری شود!) پشت صندلی مسئول اروپایی قایم شود و همزمان با ورود حاج آقا، بپرد بیرون و بادکنک را محکم بترکاند. مسئول اروپایی حتی اگر خانم هم نباشد بعید است بتواند از جایش بلند نشود!(در این روش حتماً باید با خود حاج آقا هماهنگ شود وگرنه...)

 

راهکار پنجم

مسئول تشریفات مجمع تشخیص یک کپی از صفحه شخصی مسئول اروپایی را همراه با یک کپی از کامنتهایی که ایرانی‌ها پای صفحه شخصی خانم لیما(مجری قرعه‌کشی جام‌جهانی) گذاشته‌اند را به مسئول اروپایی نشان دهد و اعلام کند که بصورت کاملاً اتفاقی امکان لو رفتن صفحه شخصی ایشان هم وجود دارد. پیش‌بینی می‌شود بدون نیاز به هیچگونه توضیح اضافی، مسئول اروپایی حاضر می‌شود تا ته دیدار ایستاده بماند!

  

پ.ن

از این راهکارها در بند و بساط ما زیاد است اما به همه مسئولین توصیه میکنیم بعنوان بهترین راهکار صحیفه امام خمینی را خوانده و با خوی استکباری کشورهای غربی دوباره آشنا شوند تا در اینگونه مواقع بجای اینکه همدیگر را مسئول بدانند، باور کنند که اگر به برخی‌ها زیادی رو بدهی از این غلطها می‌کنند. مشکل از مسئول تشریفات مجمع نیست، مشکل از رویی است که اروپایی‌ها پیدا کرده‌اند. مشکل از مسپول تشریفات هیچ جایی نیستُ مشکل از تشریفات زیادی این چند ماه است!

  • م.ر سیخونکچی

150میلیون پول چایی یک‌مرکز استراتژیک یعنی چی؟!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر

غلامرضا فروزش معاون اجرایی و اطلاع رسانی «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» گفته است: «بی احتیاطی است که من این موضوع را در حضور خبرنگاران و نمایندگان رسانه ها می گویم، اما مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام سالیانه ۱۵۰ میلیون تومان چای مصرف می‌کند و اگر کسی در هتل هیلتون لندن این چای را بخورد قطعا برای او ارزان تر از مصرف چای ما در اینجا درخواهد آمد.»

الان چند روزی می‌شود که بنده این جملات را خوانده و شدیداً دارم تلاش می‌کنم از آن سر در بیاورم و البته هنوز بطور کامل سر در نیاورده‌ام. آنچه در ادامه می‌خوانید تنها مربوط به همان بخش از سرم است که توانسته‌ام در بیاورم. بقیه‌اش پیشکش!

 

نتیجه‌گیری غذایی

اگرچه باورش سخت است اما احتمالاً هنوز افرادی در مراکز خیلی مهم مشغول فعالیت هستند که دقیقاً نمی‌دانند تفاوت یک استکان چای با باقالی پلو با ماهیچه چیست! این سوال هم که چرا در کل عالم فقط آنها باید چای را با قاشق و چنگال بخورند مهمترین سوالی است که در چند سال اخیر دارند بصورت استراتژیک به آن فکر می‌کنند و البته هنوز به نتیجه خاصی نرسیده‌اند.

 

نتیجه گیری دیالکتیک

خوردن مقدار زیادی چای به عضویت در «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» می‌انجامد و همچنین عضویت در «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» راه را برای خوردن مقدار زیادی چای هموار می‌کند!

 

نتیجه گیری مدیریتی

علی رغم اینکه کلی نهاد و مجموعه فرهنگی لنگ چند صد هزار تومان بودجه هستند، می‌توان 150 میلیون تومان بودجه را حتی بدون نیاز به هیچگونه چارت سازمانی یا شرح وظایف یا... مدیریت کرد.

 

نتیجه گیری منطقی

وقتی با یک قوری می‌توان کلک 150 میلیون تومان را کند، خدا وکیلی مه‌آفرید خسروی حق داشته با آنهمه شرکت به حساب سه هزار میلیارد تومان برسد!

 

نتیجه گیری در گوشی

مسئول خرید نمی‌خواید؟!!!

 

نتیجه گیری پزشکی

جدیدترین یافته‌های پزشکی ثابت می‌کند از این به بعد هر کی بگه خوردن چای برای سلامتی مضره حرف مفت زده!

 

نتیجه گیری بدون عنوان

بدبخت کسی که کارش اونجا گیر کنه و بخواد پول چایی بده؛ بیچاره!

 

نتیجه گیری فلسفی

اول چای بود یا «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام»؟

 

نتیجه گیری مردمی

شاید ایستگاه صلواتی دارن!

 

نتیجه گیری توجیهی

 

آقا شما یه بار دیگه اسم کامل این مرکز رو بخون. خوندی؟ آفرین عمو، برو دم خونه‌تون بازی کن. برو عمو جون!

 

نتیجه گیری خرکی

به روح اعتقاد دارن؟!

  • م.ر سیخونکچی

با یارانه نقدی 123 هزار میلیارد تومانی چه کارهایی می شد کرد؟!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۳۷ ب.ظ | ۱۲ نظر

یکی از سایت‌های جالب که بنده خدا چند سال است بین چند چیز مانده و رویش نمی‌شود خیلی چیزها را واضح بگوید و مجبور است در کامنتها و از قول خوانندگانش آنها را بنویسد، تیتر زده «با یارانه نقدی 123 هزار میلیارد تومانی چه کارهایی می شد کرد؟» و طبیعتاً بعدش هم ژست گرفته که بله این پول هدر شد و... .

حالا ما هم چند کاری که می‌شد با این یارانه‌ها انجام داد را خدمت دوستانی که نتوانستند اینها را در مطلبشان بیاروند ذکر میکنیم تا دلشان خنک شود که بغیر از خودشان، یکی دیگر هم بفکرشان هست!

 

الف) می‌شد زد تو کار پسته! انقدر سود داره...

ب) می‌شد در چند کشور دیگر انقلاب مخملی راه انداخت اما خداوکیلی در ایران نمیشد هیچ غلطی کرد!

ج) می‌شد تا ابد حکم ماموریت پسر بابا در دانشگاه آزاد انگلیس را تمدید کرد و از اینجا حقوقش را داد.

د) می‌شد کل تهران را ساندویچی زد تا دخمل بابا مجبور نباشد برای ساندویچ خوردن برود وسط اغتشاش و ناغافل برای اغتشاشگران علامت پیروزی نشان دهد.

ه) می‌شد آن را تقسیم بر 600 میلیون تومان کرد و داد وزارت ارشاد تا بعنوان یارانه بدهد به بردار خوانده شهرستانی همین سایت محترم!!!

و) می‌شد با آن تعدادی خبرنگار و روشنفکر را سیر کرد و دهنشان را جوری بست که دیگر انقدر از دوزار پول رسیدن به مردم روستایی و شهرستانی و کمیته امدادی عصبانی نباشند.

ز) می‌شد چند هزار تا روح توافقنامه خرید و انبار کرد تا اگر به یکی اش تجاوز شد، یک روح دیگر را در توافقنامه بدمیم تا به هیچ وجه به خود توافقنامه آسیبی نرسد و هی فقط به روح آن تجاوز کنند آمریکایی‌ها!

ح) می‌شد کلی سطل آشغال خرید و دست جلبک‌ها تا آتش بزنند و از اینکه یک عضور فعال جامعه مدنی هستند کیف کنند!

ط) می‌شد گالن گالن بنزین وارد کرد تا قرتی‌ها بریزند در باک بنزین ماشینشان و شبها بروند دور دور با مخلفات!

ک) می‌شد داد به آقای سریع القلم (یا نماینده قانونی ایشان، خیلی فرق نمی‌کند!) تا با سرعت بیشتری به لبوفروش‌ها، تامکسی رانان، کسانی که زبان انگلیسی نمی‌دانند و... توهین کنند.

می‌شد داد به زهرا رهنور -روشنفکرترین زن ایرانی- تا نظریه داماد لرستان خود را در ابعاد مختلف مورد پژوهش و گسترش قرار دهد تا همه عالم بفهمند وقتی یکجایی تقلب نشده است چرا حتمتاً بی‌برو برگرد تقلب شده است!

  • م.ر سیخونکچی

نامه‌ای به روح توافقنامه ژنو!

م.ر سیخونکچی | يكشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۵۵ ب.ظ | ۲ نظر

جناب روح توافقنامه ژنو

سلام علیکم!

آنچه مشاهده می‌کنید نامه جمعی از مردم ایران است که خطاب به شما نوشته شده است. پیش از آنکه سخن اصلی را آغاز کنیم از شما خواهشمندیم که سلام گرم ما را به دایی جانتان جناب روح توافقنامه‌ ترکمانچای برسانید. راستی پدربزرگ چطور هستند؟ روح توافقنامه ورسای حالش خوب است؟ از عمه خانم، جناب روح توافقنامه گلستان چه خبر؟ راستی شنیده بودیم هشت سالی حال پدرتان، آقای روح توافقنامه سعدآباد خوب نبود؛ کسالت رفع شده است؟ خب الحمد لله!

به هر حال خدمت جمیع خانواده محترم سلام برساند و اکیداً متذکر شوید که مردم ایران سالهاست بی‌صبرانه منتظر هستند تا دیدار حضوری حاصل شود و شخصاً مراتب ارادت خود را خدمت این ارواح ابراز کنند!

اما بعد.

شنیدن خبر تجاوز به روح توافقنامه ژنو موجب شد تا ما دست به قلم شده و جویای احوال خودتان هم بشویم. حتالتان چطور است؟ بهتر هستید؟ کسالت رفع شده است؟ البته ما دقیقاً نمی‌دانیم شدت تجاوز چقدر بوده است. اخبار و گزارشها به شدت متفاوت و حتی متناقض است. حتی زبانم لال، برخی از دیپ‍لماتها که کارکشتگی از کت و شلوارشان چکه می‌کند، جوری در این چند روز جلوه داده‌اند که انگار روم به دیوار، شما به آمریکایی‌ها تجاوز کرده‌اید نه آمریکایی‌ها به شما!

البته ما هم به شما توصیه می‌کنیم خیلی پی قضیه را نگیرید. تجاوز است دیگر؛ اتفاقی که نیفتاده! شما هم کوتاه بیایید وگرنه خدای نکرده این آمریکایی‌ها یک بمب می‌اندازند سرمان و همه تجهیزات نظامی ما را یکجا می‌فرستند هوا و حالا بعد از شما می‌رسند سروقت ما!

به هر حال امیدواریم حال شما بهتر شده باشد و بتوانید خود را به دور بعدی مذاکرات برسانید. شاید گله کنید که چرا تا حالا سراغتان نیامدیم و آن روزها که سُر و مُر و گنده حاضر بودید حالی از شما جویا نشدیم. حق دارید که ناراحت باشید اما باور کنید تقصیر ما نبود.

یعنی شاید باورش سخت باشد ولی ما تا همین چند روز پیش که فهمیدیم مورد تعرض قرار گرفته‌اید حتی از وجود شما هم مطلع نبودیم. یعنی توافقنامه ژنو بقدری پیچ و خم داشت که ما خودش را هم درست و حسابی نتوانستیم هضم کنیم چه برسد به روحش!

حتی همین قضیه بلایی که سر شما آمده است را هم دیر فهمیدیم. البته ما معمولاً صفحه حوادث روزنامه‌ها را زیاد می‌خوانیم(البته فقط برای عبرت گرفتن!)  اما در هیچکدام از جسارت به شما سخن نگفته بودند. اما ناغافل خبر را در صفحات سیاسی خواندیم. واقعاً نمی‌دانیم باید به این نشریات زرد سیاسی چه گفت که با آبروی یک خانواده بازی کرده و اینچنین مسائلی را هم سیاسی می‌کنند. یکی نیست بگوید آخر خودتان خوشتان می‌آید که اگر به روح توافقنامه‌تان تجاوز شد هی سر دست بگیرند و داد بزنند؟ حالا اتفاقی است که افتاده دیگر، چرا انقدر بزرگش می‌کنید؟ هیچ فکر نمی‌کنید که حالا حالاها قرار است از این دست توافقات انجام شود و خوب نیست این رسوایی انقدر جار زده شود و امنیت توافقنامه‌های اتی پیش پیش زیر سوال برود؟!

البته این را هم بگوییم. ما از همان موقع که آن جان کری بی‌حیا آن رفتارها را در ژنو انجام داد شستمان خبردار شد که مردک هیز فکرهایی در سر دارد اما خب گفتیم انشاالله گربه است و شاید اینبار بشود به آمریکایی‌ها اعتماد کرد. دیگر چه می‌دانستیم که این بلاها را سر شما خواهند آورد. صد بار به دوستان گفتیم نگذارید این روح توافقنامه ژنو تک و تنها راه بیفتد در خیابان. همراهش باشید، مراقبت کنید که خدای نکرده دست نااهلان به آن نرسد. اما متاسفانه شد آنچه نباید می‌شد و این بلا سر شما آمد.

این را هم بگوییم که بی‌انصافی نکرده باشیم.  البته دوستان خیلی هم بی‌خیال نبودند. ما همه‌اش مواظب کنگره بودیم که یک وقت به شما بد نگاه نکند اما ناغافل دیدم ای داد بی‌داد! همان دولت بی‌پدر و مادر...

یعنی بدبختی یک بلایی هم سرتان آورده‌اند که آدم رویش نمی‌شود لااقل در مجامع بین المللی دادخواهی کند. برویم بگوییم چه؟ هرچه بگوییم خب تف سر بالاست دیگر! بگوییم دستی دستی روح توافقنامه‌مان را دادیم بهش تجاوز کنند؟ قباحت دارد خدا وکیلی!

حالا باز جای شکرش باقی‌ست به خود توافقنامه تجاوز نکرده‌اند. بهتان بر نخورد اما باز روح یک حالت الاستیکی دارد که سریع شکل اولیه‌اش را پیدا می‌کند اما امان از روزی که به خود توافقنامه نگاه چپ بکنند! دیگر خون دیپلمات‌هایمان به جوش می‌آید و هیچ بعید نیست در مذاکرات به نشانه اعتراض آتی چایشان را بدون قند بخورند! خدا آن روز را نیاورد!

به هر حال زیاد مزاحم نمی‌شویم. بالاخره شما هم حالتان خوب نیست. بهتر است چند روزی استراحت کنید و حسابی به خودتان برسید که مذاکرات در پیش داریم! سلام به عمه و دایی گرام برسانید!

  • م.ر سیخونکچی

متن توافقنامه ایران و آمریکا، این‌بار در والیبال!

م.ر سیخونکچی | پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۵۷ ب.ظ | ۴ نظر

برگزاری موفق اجلاس ژنو سه و توافق کولاک ایران و چند بعلاوه چند، که موجب شد به همه دور هم خوش بگذرد و توافق برد-برد بدجور تحقق پیدا کند، اخباری مبنی بر ادامه این روند در سایر حوزه‌ها هم شنیده می‌شود. کشور دوست و برادر آمریکا (استکبار جهانی سابق) اعلام کرده است که در نظر دارد با عنایت به توافق صورت گرفته در ژنو، یکسری توافق‌های دیگر هم با ایران داشته باشد چون توافق قبلی خیلی حال داده است.

وزارت خارجه ایالات متحده به نمایندگی از ملت همیشه در صحنه آمریکا (یانکی‌های سابق) پیشنهاد برگزاری یکسری مذاکره فی‏مابین پیرامون مسابقات والیبال را مطرح کرده است. این وزارت خارجه گفته که با توجه به شکست مفتضحانه تیم ملی والیبال آمریکا در برابر ایران موجی از خشم و ناراحتی مردم آمریکا را در برگرفته و آنها از دولتمردان خود خواسته‌اند تا با ایران به توافقی در این زمینه دست یابد. مردم آمریکا اعتقاد دارند که این باخت خاطره دوتای 98 را زنده کرد!

در همین راستا قرار است بسته پیشنهادی زیر از سوی آمریکا به ایران تحویل داده شود و ایران هم فرصت دارد در مدت زمانی اندک نظر مثبت خود را اعلام کند. متن بسته پیشنهادی مذکور بدین شرح است:

 تعهدات آمریکا

کشور ابرقدرت بزرگ آمریکای کبیر بر اساس این توافق متعهد می‌شود زین پس در مسابقات والیبال ایران و آمریکا این اقدامات را انجام دهد:

1.       در همه ست‌ها در زمین بازی حاضر شود.

2.       تیم والیبال ایران را به رسمیت شناخته و از شلیک هرگونه گلوله به نقاطی از بدن بازیکنان ایرانی که خطر مرگ بالای 70 درصد ایجاد کند، خودداری نماید.

3.       هر کدام از بازیکنان آمریکا در هر ست فقط 5 فحش به بازیکنان ایران بدهند که تنها یکی از آنها شامل بستگان درجه یک بازیکنان ایرانی می‌شود!

4.       بازیکنان آمریکا تمام تلاش خود را برای گرفتن سرویس‌های بازیکنان ایرانی به کار خواهند بست اما این موضوع موجب نمی‌شود که بازیکنان ایرانی پررو شده و هی کاری کنند که بازیکنان آمریکا مجبور شوند همه تلاششان را بکار ببندند. بالاخره بخشی از تلاش آنها باید باقی بماند یا نه؟!

5.       دولت آمریکا متعهد می‌شود 5 توپ والیبال اصل را برای تمرین در اختیار ایران قرار دهد.

6.       دولت ایران می‌تواند در رده سنی نوجوانان و جوانان به پرورش والیبالیست بپردازد اما در رده بزرگسالان باید از اعضای تیم ملی چوگان و شمشیربازی برای مسابقات والیبال با آمریکا استفاده کند!

7.       دولت آمریکا متعهد می‌شود 8 عدد تور والیبال در اختیار ایران بگذارد و ایران اجازه دارد فقط این تورها را تعمیر کند و حق ساخت تور جدید نخواهد داشت. استفاده از تورهای ماهیگری بلا مانع است.

8.       دولت آمریکا یک عدد تلمبه نیمه اتوماتیک برای باد کردن توپهای والیبال در اختیار ایران قرار می‌دهد.

 

تعهدات ایران

کشور ایران بر اساس این توافق متعهد می‌شود زین پس در مسابقات والیبال ایران و آمریکا این اقدامات را انجام دهد:

1.       با سه نفر بازیکن درمیدان حاضر شود.

2.       یکی از بازیکنان باید از ناحیه هر دو چشم، یا دو بازیکن از ناحیه یک چشم نابینا باشند. دولت آمریکا برای نشان دادن حسن نیت خود دخالتی در اینکه چشم راست یا چپ این بازیکنان نابینا باشد انجام نمی‌دهد. همچنین دولت آمریکا حاضر است در راستای اقدامات انسان دوستانه خود مقداری دارو که بدون درد چشمها را کور می‌کند در اختیار ایران قرار دهد!

3.       دولت ایران متعهد می‌شود از بین علی پروین و فیروز کریمی یکی را برای هدایت تیم ملی والیبال خود انتخاب کند. در عوض دولت آمریکا اختیار استفاده از ولاسکو برای مربی گری در هر کدام از تیم های فوتبال را به خود ملت بزرگ ایران واگذار می‌کند.

4.       تیم والیبال ایران حق ندارد سه سرویس را پشت سر هم بگیرد و سرویسهای آمریکایی‌ها حداقل دو تا در میان باید بخوابند!

5.       قد بازیکنان ایران نباید بیشتر از 150 سانتی متر باشد.

6.       استفاده از هرگونه آب یا غذا توسط بازیکنان ایران در فاصله سه روز مانده به بازی، دوپینگ حساب شده  و بازیکن خاطی به استراحت اجباری در گوانتانامو محکوم می‌شود.

7.       دولت ایران متعهد می‌شود اجازه هر گونه بازدید از پادگان‌های نظامی خود را به دولت آمریکا بدهد. (این بند چون در توافق نامه هسته‌ای نیامده بود گفتیم اینجا بیاریم و مطمئنیم دولت ایران برای نشان دادن حسن نیست خود حتماً آن را خواهد پذیرفت)

 

دولت آمریکا در پایان کمتر بودن تعداد تعهدات ایران نسبت به آمریکا را همچنان نشانه حسن نیت خود دانسته و اضافه کرده است دیگه چی می‌خواید؟!

  • م.ر سیخونکچی

واکنش‌ها به عکس کری و اشتون در ژنو!

م.ر سیخونکچی | چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۵ ب.ظ | ۴ نظر

نمیدونم شما عکس زیر را دیده‌اید یا نه، اما اگر دیده‌اید که هیچ و اگر ندیده‌اید که... چی؟ ندیده‌اید؟ جداً می‌فرمایید؟ عجیب است! این عکس از مفاد توافقنامه ایران و پنج بعلاوه چند هم مهتر است. انقدر مهم که خیلی‌ها فکر می‌کنند اصلاً همه بهانه‌جویی‌های آمریکا از ایران در موضوع هسته‌ای و تلاش برای کشاندن ایران پای میز مذاکره، بخاطر رسیدن به این نقطه بوده! حتی خیلی‌های دیگر فکر می‌کنند اصل NPT هم به همین خاطر مطرح شده است و تا حالا همه سر کار بوده‌اند!

اگر جزو عکس ندیده‌ها هستید(یعنی عکس مذکور را ندیده‌اید!) ابتدا عکس را ببنید و بعد بروید بقیه مطلب را بخوانید. البته ما برای جلوگیری از تاثیرات مخرب این عکس سعی کرده‌ایم کمی آن را مغشوش کنیم!

به هر حال با توجه به این اتفاق ما خبرنگار خودمون رو فرستادیم سراغ چند تن از زنان مشهور تا نظرشان را درباره این رفتار دو کفتر عاشق مذکور جویا شود. اگر تا اینجا متوجه نشده‌اید لازم است تاکید کنیم که در حال مطالعه یک مطلب طنز هستید، نگید نگفتیم ها!

 

شیرین عبادی:

 چی بگم؟ زبونم قاصره! از وقتی عکس رو دیدم دارم یه سره اشک میریزم. نمیدونم انقدر آزادی، انقدر فرهیختگی، انقدر پیشرفت و انقدر تمدن چطوری تو یه آدم میتونه جمع بشه؟! دمت گرم کاترین جون!

تزیپی لیونی(وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی که افشا کرده بود برای کسب اطلاعات با چند مقام عربی رابطه نامشروع برقرار کرده است):

 راستش این کارهای کاترین جلوی کارهایی که من می‌کردم یه جور امل بازیه! این راهی که اون داره میره ما خیلی ساله برگشتیم!

نعیمه اشراقی:

 چه جلافتا! من فقط میتونم درباره رنگی بودن لباس کاترین اشتون نظر بدم. هنوز درسام به اینجاها نرسیده!

وندی شرمن(عضو تیم مذاکره کننده آمریکا در ژنو):

 خدا بگم چی کارت کنه مرد! هی میگم این جان کری چرا تو این چند دوره مذاکرات اصرار داره بیاد ژنو! بهش میگم من هستم، کارها رو پیش می‌برم، میگه نه خودم باید از نزدیک حضور داشته باشم؛ پدر سوخته‌ی هیز!

مونیکا لوینسکی(کارمند کاخ سفید در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون که افشای رابطه‌اش با بیل کلینتون رسوایی به بار آورد):

 درد و بلای زن جان کری بخوره تو سر هیلاری کلینتون! یادتونه ورپریده سر ماجرای من و بیل چه الم شنگه‌ای به پا کرد؟ اما این زن جان کری، مادر مرده، یه کلمه هم حرف نزد؛ خدا شانس بده!

زهرا رهنورد:

وقتی مردم میشیگان داماد و فرزند خود را رها می‌کنند و بجای رامنی، به اوباما رای می‌دهند، طبیعی است که او هم انقدر گستاخ شود که چنین آدم بی‌حیایی را بعنوان وزیر امور خارجه انتخاب کند دیگر!

مامان دخمل بابا:

به به! پس به مردم بگید فعلاً لازم نیست بریزن تو خیابون! 

  • م.ر سیخونکچی

پیشرفت باورنکردنی نماینده‌ای که معنی یک فحش را نمی‌دانست!

م.ر سیخونکچی | دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۰ ب.ظ | ۲ نظر

خدا بگم چی کار کنه اونایی رو که به نمایندگان خدوم مردم تهمت می‌زدن. نمیدونم یادتون هست یانه، وقتی مجلس شرط فوق لیسانس رو برای نمایندگی مجلس تصویب کرد و بعد هر دوره نماینده بودن رو هم معادل یک مدرک قرار داد، خیلی از مغرضان شروع کردند به زیر سوال بردن مجلس. حتی بعضی‌ها انقدر پررو شدند که گفتند نماینده‌ها با یه دکمه به خودشون فوق لیسانس دادن!

اما حالا با گذشت این یکی دو سال همه فهمیدند که اصلاً هم اینطور نبود. مجلس که مفتی مفتی به کسی مدرک نداد، کلی برای نماینده‌ها کلاس گذاشته تا مدرکشون حلال بشه! البته ما هم مثل شما از این کلاس‌ها خبر نداریم اما وقتی نتیجه رو می‌بینیم مطمئن میشیم که حتما یکسری آموزش‌های فشرده برگزار شده که بعضی نماینده‌ها اینطور پیشرفت کردن!

مثلاً شما باور می‌کنید کسی که تا دیروز نمی‌دونسته چه کلمه‌ای فحشه و چه کلمه‌ای فحش نیست، حالا بدون آموزش بتونه درباره مساپل پیچیده فقهی نظر بده؟! جداً چنین چیزی بدون کلاس و مشق و امتحان امکان داره؟ نه دیگه!

منظور من یکی از نماینده‌های مجلسه که چند سال قبل تو تریبون مجلس به یکی دیگه از نماینده‌ها گفته بود «پفی‍...» و بعد که بهش گفته بودن چرا این حرف زشت رو زدی، جواب داده بود من معنی این کلمه رو نمی‌دونستم!

اما حالا طرف تو یکی دو سال به حدی پیشرفت کرده که درباره مبانی مربوط به بغی و محاربه تو اسلام اظهار نظر میکنه و حرف چند تا آیت الله رو زیر سوال می‌بره! خداوکیلی رسیدن از اونجا به اینجا بدون آموزش و همینجوری الابختکی امکان داره؟!

حالا نه اینکه همه معنی اون کلمه بد رو میدونن اما لااقل همه انقدر میدونن که اون کلمه فحشه و معنای بدی داره! اونوقت این بنده خدا حتی تا این حد اطلاعات نداشته و مثلاً فکر می‌کرده مردم صبح به صبح برای احوال پرسی از این کلمه استفاده میکنن!

حالا همچین نماینده‌ای رسیده به جایی که میاد درباره اینکه در اسلام به چه کسی باغی می‌گن، نظریه میده، اونم تو دوره و زمونه‌ای که خیلیا فکر می‌کنن باغی غلط تایپیه و مثلاً یاغی بوده و یه نقطه‌اش افتاده!

خلاصه ما در همین جا از تمام کسانی که در این زمینه تلاش کردند و سواد و اطلاعات امثال این بنده خدا را افزایش دادند تشکر می‌کنم. باشد که همه ما بعد از یاد گرفتن اینکه چه کلمه‌ای فحشه و چه کلمه‌ای فحش نیست، به جایی برسیم که بتونیم نظریه اسلامی تولید کنیم. چنین بادا!

  • م.ر سیخونکچی