طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

طنزهای یک م.ر.سیخونکچی

گاهی فقط میشود طنز نوشت!

۱۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

کنکور هسته‌ای برای جذب نیرو در سوهان سازی فردو!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ | ۱ نظر
رضا عیوضی: نظر به درخواست تعداد کثیری از روشنفکران کشور در صفحات فیس‌بوک مبنی بر جایگزینی چرخه غنی‌سازی اورانیوم با چرخه ساخت سوهان در تاسیسات فردو قم بمنظور اعتمادسازی برای ادامه مذاکرات، وزارت مربوطه ضمن موافقت، جهت تکمیل کادر نیروگاه سوهان‌پزی فردو، سوالات زیر را طراحی نموده است.
 
لازم است متقاضیان ضمن پاسخ به سوالات زیر، اولا ساعت ۸ هرشب جلوی وزارت مربوطه تجمع نموده زیر لب نوای خاطره‌انگیز "خر برفت و خر برفت و خر برفت" را زمزمه نمایند، سپس یک پیامک خالی به شماره ۱۹۰۰۰۰ ارسال نمایند(هر پیام ۱۰۰تومان) تا در اسرع وقت با ایشان جهت همکاری تماس گرفته شود.
 
 
۱_ اگر از یک بیانیه فقط چند دقیقه بعد از انتشار، ۳ برداشت متفاوت بشود، نشان‌دهنده این است که...؟
الف- ما از رکود عبور کردیم
ب- قدرت بدنی تیم مذاکره کننده ما خیلی بالاست
ج- فقط برداشت وزیر مربوطه صحیح است
د- بیانیه هم بیانیه های قدیم، جدیداً بیانیه‌ها چه قابل چند برداشت داشتن شده‌اند، والّا!
 
۲_ از واکنش وزیر مربوطه هنگام سوال مجری درمورد ۱۹۰۰۰۰ هزار سو، یاد می‌گیریم که...؟
الف- نباید خیلی به جزئیات پرداخت
ب- این مجری‌ها هم عجب رویی دارند؟!
ج- گزینه د
د- بگذریم!
 
۳_ آن‌ها که بعد از خبر صدور بیانیه به خیابان‌ها ریختند که بودند؟
الف- همان‌هایی بودند که بعد از باخت به آرژانتین به خیابان‌ها ریختند!
ب- آدمهای خوبی بودند، خیلی خوب!
ج- تا حالا یکبار هم حکایت «خر برفت و...» را نخوانده بودند!
د- از اقشار کم درآمد جامعه بودند که تحریمها و گرانی‌ها موجب شده بودند نتوانند خودروی ۳۰۰ میلیونی خود را تبدیل به احسن کنند!
 
۴_ به نظر شما الان علی‌مطهری کجا و در حال چه‌کاری‌ است؟
الف- باشگاه کیک‌بوکسینگ-تمرین فن کف‌گرگی
ب- خانه-منتظر است تا کسی برود او را بزند
ج- سوئد-جایزه نوبل می‌گیرد
د- چه ربطی داشت!
 
۵_ اگر شما بودید، در مرکز تحقیقاتی فردو در مورد چه چیزهایی تحقیق می‌کردید؟
الف- نقش زرافه‌ها در جلوگیری از رشد بی‌اندازه درختان سوزنی برگ منطقه جنگل‌های حاره‌ای جنوب شرقی آسیا
ب- نحوه عبور از روکود!
ج- نحوه عبور از زیر کود!
د- نحوه عبور از توی کود!
 
 
  • م.ر سیخونکچی

ما میگیم به «جون مامانم» بعد تحریمها برداشته میشه!

م.ر سیخونکچی | سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ب.ظ | ۱ نظر
البته آقای کارشناس بعلت مناظره شب گذشته خیلی خسته بودند اما لطف کردند و به ما فرصت کوتاهی دادند تا درباره برخی موارد گفتگو کنیم:
 
خبرنگار: سلام آقای «بهشت زاده»! میشه بفرمایید نظرتون درباره بیانیه لوزان کلاً چیه؟
سلام. شما خوبید؟ خانواده خوبن؟ بچه‌ها خوبن؟ تعطیلات خوش گذشت؟ هوا خوب بود؟ پسته خوردید؟ کجاها...
 
خبرنگار: ممنون... اگر میشه درباره بیانیه لوزان صحبت کنیم!
بله... اونم خوب بود. دیگه همه چیز حل شده خدا رو شکر. جهان امن شده. با همه دوست شدیم. قوانین رو اجرا می‌کنیم و به امید خدا خوش می‌گذره.
 
خبرنگار: اون که بله... میخواستم اگر امکان داره کمی درباره اینکه قراره تحریمها بعد از تاییدات آزانس برداشته بشه صحبت بفرمایید.
بله دیگه. اونا میان میبینن و بعد میرن تایید میکنن و بعد تحریمها برداشته میشه و بعد ما خوشحال میشیم!
 
خبرنگار: آژانس چطوری تایید میکنه؟ یعنی پروسه‌اش چطوریه؟
اینجوری که اونا میان میبینن و می‌پرسن شما اینجا دارید بمب درست می‌کنید؟ بعد ما میگیم نه، بمب درست نمی‌کنیم. بعد اونا میرن و به همه میگن که ما بمب درست نمی‌کنیم و همه هم تحریمها رو بر می‌دارن.
 
خبرنگار: به همین سادگی قبول میکنن؟
خب اگر قبول نکردن، به جون مامانمون قسم میخوریم! مثلا میگیم به جون مامانی ما اینجا بمب درست نمیکنیم. اونا هم قبول میکنن دیگه.
 
خبرنگار: جداً؟
پس چی؟ اونا خیلی آدمای خوبی هستن. من از نزدیک دیدمشون. اونا که هیچی، حتی آمریکایی‌ها هم آدمای خوبی هستن. همون وزیر انرژی‌شون رو دیدید؟ دیدید چقدر بانمک بود؟ اصلا به اون قیافه بامزه میاد آدم بدی باشه؟ من مطمئنم اگه قسم بخوریم باور میکنن و زنگ میزنن به همه میگن که زودِ زودِ زود تحریمها رو بردارن!
 
خبرنگار: از بابت جاسوسی هسته‌ای و صنعتی هم نگران نیستید؟
نه، اونا که جاسوس نیستن، کارشناس آژانسن ناسلامتی!
 
خبرنگار: حالا اگر یه وقت خواستن جاسوسی کنن چی؟
حالا اگر یه وقت شیطون گولشون زد و خواستن جاسوسی کنن ما بهوشن میگیم که دستاشون رو بزارن روی چشماشون و هیچ جا رو نبینن تا ما بگیم. بعد هم میریم اونجا که میخوان بازرسی کنن و میگیم حالا دستاشون رو بردارن. بعد هم که دیدن دوباره میگیم دستاشون رو بزارن روی چشماشون تو خود فرودگاه. اینجوری دیگه اگه شیطون هم گولشون بزنه نمیتونن جاسوسی کنن!
 
خبرنگار: پس مثل اینکه همه چیز خیلی خوبه و هیچ خطری ما رو تهدید نمیکنه.
همینطوره. من که خیلی خوشحالم. اصلاً دوست شدن با این و اون خیلی خوبه. من خیلی دوست داشتم با آدمای خوب دوست بشم. اگه کاری ندارید برم. برم؟
 
خبرنگار: بفرمایید!
  • م.ر سیخونکچی

آیفون بدست های گرسنه!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

میگن مختافان توافق یا همان بیانیه لوزان افراد شکم سیر هستن، بعد از ونک به بالا ریختن تو خیابون از خوشحالی توافق لوزان دارند میزنن و میکوبن و با آیفونهای سه چهار میلیونی فیلم میگیرند! بمیرم برای شکم های گرسنه تان!

  • م.ر سیخونکچی

چرخ زندگی مردم و سانتریفیوژها و سبیل بابات با هم می‌چرخند!

م.ر سیخونکچی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۰۹ ب.ظ | ۰ نظر

یا برنامه‌ای برای اینکه چرخ سانتریفیوژها همچنان بچرخد


همانطور که مستحضر هستید بیانیه لوزان و قبل از آن توافق ژنو و خیلی قبلتر از آن بیانیه سعد آباد و خیلی خیلی قبل‌تر از آن قراداد ترکمنچای هیچ چیزی از ارزشهای ما کم نکرده است. حتی در همین بیانیه آخری هیچکدام از تاسیسات هسته‌ای ما برچیده نشده یا هیچکدام از فعالیتهای ما تعلیق نشده است، فقط قرار شده در یک تغییر کوچک فردو بجای اینکه اورانیوم غنی کند، اوقات فراغت دانشمندان هسته‌ای را غنی کند و به آنها یاد بدهد چطور می‌توان اورانیوم را غنی کرد ولی آنها نمی‌توانند! در همین راستا و برای اینکه هیچدام از دیگر تاسیسات هسته‌ای ما هم تعطیل نشوند و فوق فوقش تغییر کاربری بدهند، اینها پیشنهاد می‌شود:

 

موزه هسته‌ای

طرف کافی‌ست در کودکی سه بار پشت سر هم روپایی زده باشد تا بعد از مرگش خانه‌اش را موزه کنند و کِش زیرشلواری‌اش را بعنوان میراث جهانی در یونسکو ثبت کنند! خداوکیلی سانتریفیوژها هرچقدر هم که چیزهای بیخودی باشند و بود و نبودشان در آینده ملت ایران تاثیری نداشته باشد(!) از کش تنبان که کمتر نیستند! یکی از راهکارها برای استفاده از تاسیسات هسته‌ای فردو و اراک و... بعد از توافق نهایی، تبدیل آنها به موزه است.

 

 هتل هسته‌ای

حتما شما هم دیده‌اید که برمی‌دارند آثار باستانی را با دو تکه تخت و چهارتا صندلی و البته یه اینترنت 2 مگ، تجهیز می‌کنند و بعد بعنوان هتل، خلق الله را می‌چپانند آن تو! با این ابتکار هم آن آثار از پوسیدگی نجات پیدا می‌کنند و هم دستشان در جیب خودشان می‌رود و خرج تعمیر و نگهداری خودشان را در می‌آورند. حالا مگر رآکتور و سانتریفیوژهای ما چه چیزی از خانه فلان الدوله و باغ بیسار السلطنه کم دارند که نتوانند خرج خودشان را در بیاورند و هی چشمشان به دو زار ده شاهی مرحمتی 5+1 نباشد!

اگر این تاسیسات را تبدیل به هتل کنیم کلی طرفدار پیدا می‌کند. خداوکیلی کسی پیدا می‌شود که دوست نداشته باشد یک شب درون رآکتور بخوابد یا اینکه تا صبح یک سانتریفیوژ را بغل کند؟ آنهم سانتریفیوژی که یک زمانی برای خودش کمر روانی داشته و چند هزار دور در دقیقه می‌چرخیده!

 

متری چند؟

آخرین راه هم این است که کلید این تاسیسات را بدهیم دست بساز بفروش‌های محترم. آنها خودشان بهتر از همه می‌دانند چطور ظرف چهار ماه کل این تاسیسات را بکوبند و بجایش آپارتمان بکارند. هیچ کاری از دستمان بر نیاید، این که بر می‌آید. سانتریفیوژها را هم میگذاریم در انبار و به یک نفر می‌گوییم هفته‌ای یکبار برود بچرخاندشان که خدایی نکرده یک وقت از چرخش نیفتند؛ آخر می‌دانید که، بعضی‌ها کلا خیلی روی چرخیدن سانتریفیوژها و زندگی مردم و حتی سیبیل بابات حساسند!

 

  • م.ر سیخونکچی